چند روز پیش دومین سالگرد تولد شنبه بود، چیزی ننوشتم، باید مینوشتم. امروز صدمین شماره شنبه منتشر شد، باید مینوشتم. بازهم چیزی از شنبه، خودم، تیمم، موفقیتها و خوشحالیمان ننوشتم، چون نمیتوانم خوشحال باشم. بهشدت ناراحت، اندوهگین و گلهمندم.
اما از دیرباز با روزه سکوت دمخورم. برای مدتی روزه سکوت میگیرم. بهخاطر آنکه سنت نوشتن سرمقاله شنبه ادامه داشته باشد، تنها در سرمقالههایم کوتاه از تجربه زیستهام دراین دوسال برایتان خواهم نوشت؛ برای کسانی که میخواهند استارتاپ راه بیندازند یا کسانی که در میانه راه هستند و آنهایی که شکست خوردهاند.
کارآفرینی جادهای است که شروعش معلوم و پایانش نامعلوم است؛ مثل مسافرت خانوادگی، اولش شور و شوق است و انرژی مثبت. همه در جنبوجوشند و کمک میکنند تا بار و بندیل سفر به خوبی بسته شود. شب قبلش وسایل را چک میکنند که چیزی از قلم نیفتاده باشد. صحبت بر سر این است که زود بخوابیم که توی جاده خسته نشویم. اول مسافرت هم همه چیز خوب است. میگویند و میخندند.
تخمه تعارفت میکنند. برایت چای میریزند، فقط مانده که شانههایت را بمالند. میروی و میروی و کم کم همراهان پرنشاط شل میشوند. عدهای میخوابند و عدهای هم سردرلاک دارند. دیگراز آن خندهها و شور و حرارت و انرژی آغازین خبری نیست. همراهیات نمیکنند، تو هستی، خستگی، بیخوابی و جاده کفی خستهکننده لعنتی که ته ندارد انگار.
راه پیش داری اما راه پسی در کار نیست. توقف بیمعناترین واژه است. تو محکوم به رفتنی. پس باید بروی و بروی بروی. تهتهش این است که بزنی کنار کمی به صورتت آب بزنی یا نیم ساعت کمتر یا بیشترچرت بزنی اما آخرش باید بنشینی پشت فرمان و بزنی به راه؛ راهی که تویی و جماعتی که در ماشین ات بهترین خوابهای زندگیشان را مزه میکنند.
تجربه نشان داده چه در رانندگی جاده چه در بیزینس، اولا باید همراه و تیمی انتخاب کنید که با شما و روحیاتتان سنخیت داشته و آدمهای بامرام و پای کاری بوده و تا آخر کنارتان باشند؛ در لحظات پرانرژی اول و در خستگیهای میانه و آخر راه. درعین اینکه تیم خوبی جمع کردهاید اما یادتان باشد، شما همیشه تنهای تنها هستید.
دوم اینکه انرژی و منابع و مصارفتان را تقسیمبندی کنید. وقتی با تمام توان به جلو میرانید، مسافت بیشتری را طی میکنید اما فشاری که به خودرو میآید و از طرفی تمامشدن سوخت باعث توقف شما خواهد شد. در بیزینس هم در شروع جوگیر نشوید، هیجانتان را کنترل کنید، کمی بنشیند فکر کنید، برنامهریزی کنید و بعد با همه انرژی بزنید به جاده و بترکونید.
یادمان باشد شاید رقبا نتوانند شکستمان دهند اما اگر خسته شوید، شکست بسان دره مرگبار آغوشش را برای شما بازکرده است. کاری کنید خسته نشوید. خسته خواهید شد، شک نکنید. طوری برنامهریزی کنید که از پا در نیایید، نایستید، ایستادن یعنی مردن.
این قسمت آخر را من نتوانستم عمل کنم و نمیدانم بتوانم یا نه، ولی شما جدی بگیرید. سلامت جسمی و روحی با کار مداوم و پرشتاب و بیوقفه امکانپذیر نیست. حال خوب یعنی ۸ ساعت خواب کامل. اینکه میگویند آدمهای موفق کم میخوابیدند اگر نگویم اشتباه است، اما ادامهاش را ننوشتهاند که چند سال عمر کردهاند؟
برای موفقیت نیازی به خودکشی نیست. حال خوب یعنی غذای منظم و خانگیخوردن، حال خوب یعنی ورزشکردن، حال خوب یعنی با دوستان و خانوادهبودن، حال خوب یعنی لذتبردن از طبیعت، حال خوب یعنی کتاب خواندن، فیلم دیدن، موسیقی گوش کردن و… حتی به مقدار کم.
شاید بگویید پس کی کار کنیم؟ فقط میتوانم بگویم نمیدانم. اما فکر میکنم میشود با کمکردن دلبستگی افراطی به کار، با برنامهریزی و اصلاح روندها و تقویت یا تغییر تیم به همه اینها رسید و در بیزینس هم موفق بود.
-
حرف آخر:
اولین اصل در این سلسله نوشتار، اگر میخواهید حتما موفق شوید، باید بیاموزید چگونه خستگیناپذیرباشید. اگر نیاموزید میانه راه یا انتهای راه جای آموختن نیست؛ جای بردن و باختن است.