در شرایطی دست به قلم میبرم که چند ساعت به شروع انتخابات ریاست جمهوری مانده است. زمانی که شنبه را میخوانید تقریبا مشخصشده که رئیس جمهور آینده ایران کیست. در این لحظه نمیدانیم چه اتفاقی خواهد افتاد و روز شنبه خوشحال و سرمست خواهیم بود از منتخبمان یا آنکه غمگینانه در بهت و حیرت فرو رفتهایم.
برای همین نمیدانستم یادداشتی از جنس امید بنویسم یا در مورد شکست با شما حرف بزنم. چند روز پیش دوست کارآفرینی از سیلیکونولی با امید از برنامههایش برای وطنش میگفت. در پایان مکالمهاش گفت «همه اینها در شرایطی است که فلان کاندیدا پیروز نشود». تنها پاسخ این بود که من هم امیدوارم اتفاق نیفتد. اما در ادامه توضیح دادم هرکس انتخاب شود ما میمانیم و با قدرت به کارمان ادامه میدهیم.
شاید پذیرش رئیس جمهور ناخواسته از سر جبر باشد اما ماندنمان در ایران و کارکردنمان تحت هر شرایطی چه رئیس جمهور محبوبمان رأی بیاورد و چه رئیس جمهوری که انتخاب ما نیست، به اختیار خودمان است چرا که قطار استارتاپها به عقب باز نمیگردد.
سالها پیش زمانی که مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس شرکت کرد و رأی پایینی آورد، نویسنده فرهیختهای در یادداشتی خطاب به ایشان نوشت «یک سیاستمدار عالم باید به موقع از روی صندلیاش بلند شود، قبل از آنکه خراب شود».
میخواهم در این شب خوف و رجا از انتخاب حرف بزنم، میدانم حرف از انتخاب و اینکه رأی بدهیم یا ندهیم، به چه کسی رأی بدهیم و… دیگر دیر شده اما همین انتخابها هستند که سرنوشت یک کشور و میلیونها انسان را تحت تاثیر قرار میدهند. در بیزینس هم همواره با انتخابهای سخت مواجه هستیم. اگر در سیاست هر چهار سال یکبار باید انتخاب کنیم، در بیزینس هر ماه و هر هفته درگیر انتخاب هستیم.
استارتاپی که شروع کردهایم جواب خواهد داد یا باید شکست را بپذیریم؟ (دلمان نمیخواهد باور کنیم برای همین شروع میکنیم به توجیهکردن و کار را ادامه میدهیم).
روی استارتاپی سرمایهگذاری کردهایم، میدانیم این سرمایهگذاری از اول اشتباه بوده اما مدام میخواهیم به خودمان بقبولانیم جواب خواهد داد. در میانه راه متوجه شدهایم نیرو یا شریکی را که برگزیدهایم، انتخاب اشتباهی بوده است اما هی کش میدهیم تا شاید درست شود. بیزینس مدلمان از ابتدا اشتباه بوده اما چنان دلبستهاش هستیم که حاضر نیستیم به گزینه دیگری فکر کنیم.
میدانم انتخاب از جنس شکست، از جنس اشتباه کردم سخت است، اما اجتنابناپذیر است. پندهای جهان را فقط برای سیاستمداران ننوشتهاند. ما هم باید بیاموزیم بهموقع از روی صندلیمان بلند شویم؛ قبل از آنکه خیلی دیر شود؛ همه چیز خراب شود یا از بین برود.
تا فرصت هست باید تصمیم گرفت و انتخاب کرد. بیزینس انتخابات نیست که نسبت به سرنوشتش بیتفاوت باشیم یا رأی سفید بدهیم. همیشه با یک کاغذ مواجه هستیم که یک طرفش نوشته شده من اشتباه کردم و روی دیگرش نوشته نه اشتباه نکردم. لطفا اگر اشتباه کردهاید، برگه را برگردانید؛ حتی اگر نگاهکردن به آن سخت باشد. حالا با صدای بلند به خودتان بگویید «من اشتباه کردم».
حرف آخر:
سرنوشت کارآفرینان بزرگی که به شکستشان و به تصمیمهای اشتباهشان اعتراف کرده و بهموقع آن را پذیرفتهاند نشان میدهد پذیرش اشتباه و شکست آغاز یک دوره جدید و آغاز یک موفقیت بزرگ درآینده نهچندان دور است. لطفا بهموقع از روی صندلی بلند شوید.