تجارت برای کارآفرینان همیشه کاری شخصی است که در آن میتوانند کارمندان زورگو را تغییر داده تا کارهای سخت را انجام دهند. شش کارآفرین تجربه و نظرشان درباره سختترین تصمیم شخصی را که در مورد نیروی انسانی خود گرفتهاند، توضیح میدهند.
از نظر دنیسلی، سختترین کاری که یک کارفرما در طول دوران کاری انجام میدهد، اخراج اولین کارمندانش است. موسس و مدیر شرکت آلالا میگوید: «مجبور شدم اولین کارمندم را بعد از ۴سال همکاری اخراج کنم. در ابتدای همکاریمان، او فردی کوشا بود که مهارت خوبی در هماهنگی امور داشت اما هرچه حیطه کاری شرکت افزایش مییافت، شکایتها و دردسرهایش بیشتر میشد.
مدیر شرکت تولیدی لباس زنانه آلالا سخنانش را اینگونه ادامه میدهد: «به دلیل احساس وفاداری نسبت به او و همکاریهایی که در گذشته انجام گرفته بود، برایم سخت بود که او را از کار اخراج کنم، ولی زمانی که با مشاورانی مشورت کردم و با خودم در مورد اهداف آینده شرکتم صادقانه حرف زدم، تصمیمگیری راحت شد و توانستم به شرکتم کمک کنم.»
مایکل لستوریا، مدیر و موسس رستورانهای زنجیرهای اندپیتزا معتقد است باید برای استعداد کارمندان به آنها پاداش داد. او میگوید: «ما درباره پیشرفت کشور در اندپیتزا صحبت و تمرین میکنیم.» لستوریا به تصمیم سختی که درباره انتخاب یکی از دو کاندیدای مدیریت شعب اندپیتزا گرفته، اشاره میکند و میگوید: «بیشتر از یک بار مجبور به انتخاب یکی از دو فرد شایسته برای مدیریت شعب اندپیتزا شدم.
هربار سعی کردم موقعیتی را فراهم کنم تا هر دوی آنها توانایی بروز نقاط قوت و ضعف خود را داشته باشند. به جای قربانیکردن استعداد شایسته، ما مکانی را به منظور رشد تواناییهای آن فرد طراحی میکنیم.» مدیر و موسس خدمات طراحی مدسی بر این باور است که برای حل مشکلات بهترین راهحل تفکیک است.
شانا تلرمن نظر خود را اینگونه بیان میکند: «من و شریکم قصد داشتیم تا راههای جانبی متفاوتی را انجام دهیم. بعضی وقتها، این اقدام میتواند به قیمت پایان کار یک شرکت تمام شود ولی ما سخت کار میکردیم تا تحولی در شرکتمان به وجودآوریم؛ دگرگونیای که نتواند روی برند و کارمندانمان تاثیر منفی بگذارد. ترجیح میدادیم نحوه صحبتکردنمان را تغییر دهیم.
برای پیداکردن راهحل درست، ۲۴ساعته کار میکردم. سپس با تکتک افراد گروهم حرف زدم، با آنها در پارک اطراف شرکت قدم میزدم و از هر کدام، سوالاتی را میپرسیدم. معمولا جوابی که به سوالاتم میدادند، قانعم میکرد. فکر کنم، آن زمان، در هر روز ۱۰مایل راه میرفتم.»
نظر سارا باوکام، در میان کارآفرینانی که به سوال سختترین تصمیم شخصیتان چیست؟ پاسخ دادهاند، جالب توجه است. موسس گرل تریب میگوید: بهترین کار، شناسایی چالشهاست.
زمانی که ما ۲نفر بودیم و خود گروه کارمندانمان را تشکیل میدادیم، مرزهای مشخص و محدوده انتظاراتی را برای خودمان ساختیم. چه اتفاقی میافتاد اگر کارمندی دیر میکرد یا انتظاراتی که از او داشتیم را برآورده نمیکرد؟
ضرورت وجود بخش منابع انسانی
بخش منابع انسانی نداشتیم، در نتیجه، قراردادهایی را به صورت دستی نوشتیم و دفترچه راهنما تهیه کردیم، زیرا اگر چنین مسائلی را هنگامی که شرکت کوچکی بودیم، حل نمیکردیم، توانایی سازگاری با آنها وقتی شرکت بزرگی میشدیم، سخت بود.» جنی فلیس میگوید: «من در قلبم همیشه کارآفرینی بودم که کارهای زنجیرهای و سریالی انجام میدهد، اما میدانستم که باید تا چند سال رویایم را عقب بیندازم.»
مدیر و موسس جتبلک در ادامه سخنانش میگوید: «مهمترین مسئله برای من، تضمین روابط کاری با گروه کارمندان و شرکایم بود؛ روابطی که باید سالم باقی میماند. مخصوصا اعضای هیات مدیره باید به این موضوع اهمیت بدهند و مشتریان بهتر است از هر چیزی که مانع آنها میشود، دوری کنند.»
کیل هوف، آخرین کارآفرینی است که پاسخ خود را ارائه کرده است.کیل هوف، موسس و مدیر مبلمان فلوید تصمیم شخصی خود را به این شکل بیان میکند: «تولیدکنندگانی که با ما همکاری میکنند، مهمترین اعضای گروه کاری ما را تشکیل میدهند. زمانی که تجارت ما گسترده شد، بسیاری از کسانی که از اوایل کار با ما همکاری میکردند، نتوانستند به همکاری خود ادامه دهند.
مجبورشدیم این اخبار بد را به دیگر همکارانمان اطلاع دهیم. ما اعضای زیادی را از دست داده بودیم که واقعا دردناک بود. آن افراد، مهارت و امکانات کافی برای تولید محصولات ما در اختیار داشتند. به همین دلیل، ما دوباره آنها را استخدام کردیم تا نمونههای اولیه را برایمان طراحی کنند.»