مدیریت تیم مدیریت کسب و کار

بلایی که رهبری مخرب بر سر یک استارتاپ می‌آورد

«رهبری مخرب نه‌تنها سودآوری یا درآمدزایی کسب‌وکار را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه اعتبار و هویت برند را زیر سؤال می‌برد.» حاشیه‌های اوبر، از رسوایی‌های اخلاقی مدیرعامل اسبق آن تا شکایت پتنتی گوگل بابت سرقت حقوق مالکیت طراحی اتومبیل‌های خودران، باعث شده این استارتاپ 70 میلیارد دلاری با سرعتی بالا مهم‌ترین ارزش واقعی خود را از دست بدهد: اعتماد و اعتبار. سال2016، هکرها اطلاعات شخصی 57 میلیون کاربر و 7میلیون راننده  اوبر را به سرقت بردند و جالب اینجاست که گویا این شرکت «فراموش کرد» ذکر کند که بابت پوشش این حادثه، به هکرها پول پرداخت کرده است.

مشکل اینجاست که IPO آتی اوبر در سال 2019، برای سرمایه‌گذاران، شبیه به پناه بردن به یک کشتی شکسته و در حال غرق شدن است. مشکلات رهبری اوبر باعث شد ارزش این شرکت در آغاز سال 2017، 15 درصد کاهش پیدا کند. بدیهی است که یک رهبری مخرب، صرفا ارزش‌آفرینی تیم را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، بلکه اعتماد و باور مخاطبان و مشتریان را از بین می‌برد. بنابراین چالش فعلی اوبر، نه‌فقط رهبری، بلکه هویت این برند است. هنوز مشخص نیست بزرگ‌ترین استارتاپ جهان در طول زمان چه رنگی به خود می‌گیرد و با رشد بیشتر، چگونه عملکردی خواهد داشت.

در حال حاضر اوبر تصویر یک کودک 5 ساله را تداعی می‌کند، چراکه هنوز خود را یک استارتاپ می‌داند. هویت  اوبر هنوز تحت تأثیر راهبردهای «‌انکار مشکلات به هر قیمتی» و «عذر و بهانه آوردن»های کالانیک قرار دارد. هویت یک برند نه با تلاش شخصی یک نفر تغییر می‌کند و نه تا زمانی که اعتقادات و رفتارهای «درست» اعضای آن به‌طور محسوس دیده و به اشتراک گذاشته نشود، دوباره بازتعریف می‌شود. صحت این ادعا به‌راحتی ثابت می‌شود: کافی است در هر گوشه‌‌ دنیا نام اوبر به هر علتی در اخبار ذکر شود. اولین فکری که به ذهن مردم می‌رسد این است که اوبر، همان شرکتی که مؤسس آن از گروه اخراج شده است! به همین علت است که کارشناسان معتقدند گرچه ظاهرا کالانیک اوبر را ترک کرده، ولی سلطه‌‌ شبح او بر اعتبار این برند باقی‌مانده است. جلوه‌های منفی هویت جهانی فعلی اوبر، بسیار بیشتر از تداعی‌های مثبت آن است. فرهنگ اوبر باید کاملا بازسازی شود و دارا خسروشاهی، هرچند در این مدت کوتاه با اقدامات موثر و اخلاقی خود صلاحیتش را به عنوان یک مدیرعامل نشان داده، به‌تنهایی نمی‌تواند از عهده‌‌ این امر خطیر برآید. او به یک تیم نیاز دارد.

 اهمیت و اولویت تمرکز درون‌سازمانی 

سؤال اینجاست که اوبر می‌خواهد چه تصویری از خود به نمایش بگذارد؟ در حال حاضر نام اوبر برای سرمایه گذاران بسیاری از کشورها مترادف با کابوس است. بنابراین اگر بازتعریف ارزش‌های این شرکت مستلزم تغییر نام و برند‌سازی دوباره است، باید همین گزینه را انتخاب کند. تصویر بیرونی یک برند باید با تصویر درونی آن مطابقت داشته باشد. مردم نهایتا متوجه می‌شوند که اوبر چه رویکردی را درون سازمان خود در پیش‌گرفته و همین فاکتور نمود بیرونی این برند را شکل می‌دهد. همان‌طور که پیشینه‌ غیراخلاقی پنهان اوبر، سرانجام به یک تصویر عمومی کاملا منفی تبدیل شد. اگر می‌خواهید عملکرد بهتری داشته باشید، باید اول خودتان بهتر شوید و این اصل مهم با ارزش‌ها و اعتقادات شروع می‌شود.

 بخورید، بخوابید، زندگی کنید و ارتباطات را نفس بکشید

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های رهبران ارسال یک پیام منسجم و باثبات است. از طرفی، ارسال یک پیام واحد که همه‌‌ توابع و عملیات و جوانب مختلف کسب‌وکار را زیر یک چتر گرد آورد و هماهنگی آنها را حفظ کند، کار ساده‌ای نیست. از طرف دیگر، این پیام برای رهبر خسته‌کننده و تکراری می‌شود. رهبر، معنا و مفهوم و هدف این پیام را به‌خوبی می‌داند و درک کرده، بنابراین نیازی به تکرار آن احساس نمی‌کند، ولی باید این کار را انجام دهد، آن‌هم به‌طور مداوم. اگر رهبر یک کسب‌وکار هستید، پیام خود را در مکالماتی که در راهرو صورت می‌گیرد، در همه‌‌ جلسه‌ها، ایمیل‌ها، وبینارها، میتینگ‌های مجازی و همه‌‌ بیانیه‌های عمومی که صادر می‌کنید، به اشتراک بگذارید.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *