استارتاپهای ایران دردسر کم ندارند و استارتاپهای فینتک نیز از این قاعده مستثنا نیستند. مشخصترین و سادهترین چالشهای آنها همکاری با بانکها و مجموعههای بخش خصوصی است و مانعی که در داخل کشور بیشتر برای آنها رخ میدهد، مسئله فیلترینگ و ایجاد محدودیت است. با این همه اکنون بعد از گذشت چند سال از ورود آنها به ایران، حالوروز فعالیت این کسبوکارها در کشور خوب است و هم جامعه پذیرای آنها بوده و اعتماد مناسبی به کسبوکار آنها پیداکرده و هم بخش خصوصی با حوزه استارتاپی همراه و همگام شده و تلاش کرده تا از نیرو و پتانسیل آنها برای پیشرفت خودش و استارتاپها بیشترین استفاده را ببرد. دولت یازدهم و دوازدهم نیز هر دو مدعی حمایت از حوزه فینتک هستند؛ اما اگر بخواهیم کارنامه دولت یازدهم و فعالیتهای دولت دوازدهم تاکنون را بررسی کنیم با چه میزان عمل و چه میزان وعده مواجه میشویم؟ در این گزارش تلاش داریم فعالیتهای دولت درزمینه فینتک را بررسی کنیم.
رگولاتوری فینتکها، از خیر تا آری
درست یک سال پیش در همایش زمستانی بانکداری الکترونیک بود که ناصر حکیمی، مدیرکل فناوری اطلاعات و ارتباطات بانک مرکزی در پنل تخصصی فینتک این همایش گفت: «امروز ما در حالی برای فینتکها در این جلسه تصمیمگیری میکنیم که خود آنها حضور ندارند.» با یک مقایسه ساده میتوان فهمید استارتاپهای فینتک در این یک سال چه راه طولانی را طی کردهاند که اکنون در همه جلسات حضور دارند و نقش آنها در اکوسیستم صنعت فینتک تثبیت شده است. خود بانک مرکزی نخستین نهاد دولتی بود که زودتر از بورس و بیمه تعامل با استارتاپهای فینتک را شروع کرد. البته در این مسئله میتوان خود استارتاپها را نیز دخیل دانست. نخستین استارتاپهای فینتک در ایران، استارتاپهای واسط پرداخت یا آنچه اکنون بانک مرکزی به آنها میگوید، پرداختیارها بودهاند. در نتیجه منطقی است که نخستین نهادی که با آنها پای یک میز مینشیند، بانک مرکزی باشد.
شروع صحبتها اما به همین راحتی نبوده و استارتاپهای فینتک موجهای مختلف فیلترینگ را تجربه کردهاند. داستان این فیلترینگها نیز مفصل است. نخستین نکته درباره آنها علت فیلترینگ است. با قوانین فعلی اگر یک استارتاپ با چندین هزار کسبوکار هم در تعامل باشد و حتی اگر یکی از آنها از درگاه پرداخت اینترنتی که به او داده شده، سوءاستفاده کند، استارتاپ مقصر است. اینکه پرداختیار مسئول رفتار مشتریان خود نیست و نباید تاوان اشتباههای آنها را بدهد، از اولین مطالبات استارتاپها بود. گاهی هم البته مشکلی از استارتاپها و حتی مشتریان آنها سر نمیزد و تنها عدم همکاری بین نهادهای دولتی مسئلهساز بود. بعد از اسفند 94 که چند استارتاپ پرداختیار مسدود شدند و به دنبال حل مشکل به وجود آمده با درهای بسته مواجه شدند، تیرماه امسال نیز 4 استارتاپ فینتک با هم با فیلترینگ دادستانی استان تهران مواجه شدند. با کمی پیگیری مشخص شد بانک مرکزی توضیحی درباره فعالیت فینتکها به دادستانی ارائه نکرده و دادستانی نیز که مانند سایر نهادهای دولتی حذف صورت مسئله را بهترین گزینه میداند، وبسایت این استارتاپها را مسدود کرد. البته که هرکدام از فیلترینگها داستان مفصلی دارند و بررسی جنبههای پنهان آنها که چه بود و چه شد، ساعتها زمان میبرد، اما همان لایه سطحی ماجرا را هم که نگاه کنیم، نکتههای بسیاری میتوان از آن دریافت کرد.
هرچه بود موج دوم فیترینگ در تابستان پای استارتاپها را به بانک مرکزی باز کرد و درنهایت منجر به تدوین چارچوبی برای فعالیت استارتاپها شد. از پیشرفت و عدم پیشرفت شرایط فعالیت استارتاپها همین بس که در یکی دو هفته گذشته استارتاپ پیپینگ برای بار سوم فیلتر شد، آنهم به خاطر فعالیت غیرقانونی کاربری که خود پیپینگ آن را زودتر به مراجع قانونی معرفی کرده بود؛ اما زمانی که سعید مشهدی، از همبنیانگذاران این استارتاپ در توییتر به وزیر گله کرد، وزیر وعده پیگیری به آنها داد. این مسئله بهسادگی نشان میدهد اگرچه هنوز نهادهای دولتی خود موانع بزرگی بر سر راه استارتاپها هستند، اما جایگاه تثبیت شده آنها در جامعه و حتی در دولت میتواند مشکلگشا باشد. اکنون جز بانک مرکزی، سازمان بورس و بیمه مرکزی هم به تکاپوهای استارتاپی افتادهاند تا بتوانند «از ظرفیت نیروی جوان جامعه و ایدههای نو آنها بیشترین استفاده را ببرند». برگزاری رویدادها و ماراتنها و هکاتونها خود گویای این حرف است.
حمایتهای معاونت علمی
نهادهای دیگر دولت جز رگولاتورهای بانک، بورس و بیمه نیز در حمایت از استارتاپها کارهایی کردهاند. معاونت علمی ریاستجمهوری یکی از این نهادهاست و سورنا ستاری، بهعنوان ریاست این نهاد چهره پرخبری برای حوزه استارتاپی کشور بوده است. ستاری در تمام گفتههای خود سعی دارد توصیه کند فارغالتحصیلان جوان و نخبههای کشوری بهجای اینکه به دنبال استخدام در بخشهای دولتی باشند و استعداد خود را تلف کنند، کارآفرین شوند و کسبوکار خود را راه بیندازند. بهتازگی نیز در نشست صندوقهای خطرپذیر که با نمایندگان شبکه انتقال و تبادل فناوری D8 در پارک فناوری پردیس معاونت علمی داشت، اعطای وام به استارتاپها را خیانت دانست و گفت: «وام برای شرکتی است که از آب و گل درآمده و میتواند بازار، قیمت، رقبا و ریسکها را پیشبینی کند؛ اما این در اختیار یک استارتاپ نیست. هیچکس نمیداند یک ماه بعد چه اتفاقی برای یک استارتاپ و شرکت نوپا میافتد.»