درحالی که در ایران انگشت اتهام نفوذ به سمت کارآفرینان و سرمایهگذاران داخلی نشانه گرفته شده وقع شده است، خریداری کند. این بخشی از استراتژی آمازون برای توسعه نفوذ خود در خاورمیانه است چرا که جامعه استارتاپی مشغول رفع اتهام از…درحالی که در ایران انگشت اتهام نفوذ به سمت کارآفرینان و سرمایهگذاران داخلی نشانه گرفته شده و جامعه استارتاپی مشغول رفع اتهام از خود است، خبر میرسد که آمازون میخواهد دریک کشور جدید و اینبار روی «سوک» سرمایهگذاری و از طریق آن به خاورمیانه و ایران نفوذ کند.
براساس گزارش بلومبرگ، درست در کنار گوش ما شرکت بزرگ آمازون قصد دارد سهام سایت خردهفروشی آنلاین سوک (Souq.com) را که در دوبی وا آمازون در حال حاضر هیچگونه فعالیتی در این منطقه ندارد و می خواهد ۳۰درصد از سهام سوک را که حداقل ۱٫۲میلیارد دلار ارزش دارد، خریداری کند. از طرفی دیگر مارک زاوادسکی، مدیر کل علیبابا در روسیه خبر داده که این شرکت قصد دارد کسبوکار خود را در روسیه توسعه دهد.
علیبابا به عنوان یکی از خردهفروشیهای اینترنتی میخواهد حضور خود را در روسیه از جهات مختلف پررنگتر از قبل کند و کل بازار تجارت الکترونیک روسیه را از آن دور کند. علیبابا یک استراتژی سهمرحلهای برای گرفتن بازار بزرگ روسیه در نظر گرفته است. از آنسو عربستان سعودی اقدام به تشکیل صندوق سرمایه خطرپذیری «سرمایه تقنیه ریاض» کرده است و ۵۰۰ میلیون ریال عربستان، حدود ۱۳۳ میلیون دلار در این صندوق سرمایهگذاری کرده است.
این صندوق شخصا توسط شاهزاده ترکی بن سعود بن محمد، از خاندان سلطنتی عربستان تاسیس شده است. همچنین در دیگر کشور همسایه در ترکیه شاهد بودیم که در موج اول سرمایهگذاری در این کشور سرمایهگذاران بینالمللی مانند ابراج از خاورمیانه، جنرالآتلانتیک از انگلستان، نسپرز از آفریقایجنوبی، کلاینر پرکینز و تایگر گلوبال از آمریکا و استیسی ونچرز از عربستانسعودی همگی در این کشور سرمایهگذاری کردهاند.
بهعلاوه، چندین سرمایهگذار قرار است در بازار آتی استارتاپهای ترکیه سهیم باشند؛ از قبیل ارلیبرد که نیمی از سرمایه آن به ترکیه اختصاص داده شده است، روو کاپیتال که با بودجه ۳۸ میلیون دلاری و شرکت ۲۱۲ که مبلغ ۳۰ میلیون دلار روی استارتاپهای ترکیه سرمایهگذاری کردهاند و همچنین دو سرمایهگذار TS3 و هامینگبرد که در راه این کشور هستند.
این تحولات را اضافه کنید به تحولات اکوسیستم استارتاپی و سرمایهگذاری کلان خارجی در دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس مثل قطر، امارات… و کل منطقه که نشان از اتفاقات مهمی در پیرامون ماست به این معنا که به صورت گستردهای اکوسیستم منطقه در حال جذب سرمایه، توسعه فعالیتها و حضور پررنگ کمپانیهای چندملیتی برای به دست آوردن سهم بیشتر و سیطره بر بازار منطقه هستند. حال پرسش اساسی اینجاست که ما چقدر در اکوسیستم استارتاپی ایران موفق به جذب سرمایه داخلی و خارجی شدهایم. و چقدر از توسعه استارتاپهای ایرانی برای نفوذ به بازارهای منطقهای و جهانی حمایت کردهایم.
چرا باید به نفوذ در بازارهای بینالمللی بیندیشیم؟! مگر جز این است که به خاطر تحریمهای ناعادلانه و از ناحیه تروریسم در منطقه تحت فشار هستیم و دشمن در اندیشه این است که جنگ نیابتی را از فرامرزها به داخل ایران بکشد. در شرایطی مرزهای ایران میتواند امن باشد که در کنار تدابیر نظامی و انتظامی، کشور از نظر اقتصادی نیز آسیبپذیر نباشد و این امر محقق نمیشود مگر آنکه به تعبیر مقام معظم رهبری به درونزایی و تقویت تولید داخلی بیندیشیم و اقتصاد مقاومتی را با اتکا به شرکتها و دانشبنیانها و سرمایهگذاران داخلی و خارجی خوشنام پیش ببریم.
در این چند سال اتفاقات بزرگی در اکوسیستم استارتاپی ایران روی داد؛ شرکتهای بزرگ استارتاپی و دانشبنیان توسط جوانان کشورمان شکل گرفتند و سرمایهگذاران داخلی در شرایط سخت تحریمها که امکان تصور چشمانداز روشنی وجود نداشت، اقدام به سرمایهگذاری کردند و سرمایهگذاران خارجی نیز برای اولین بار محتاطانه و به صورت غیرمستقیم و با تعهد به انتقال تجربه و دانش قدم به جلو گذاشتهاند.
اما همه ما میدانیم این مقدار جذب سرمایه برای توسعه اکوسیستم استارتاپی ایران و تبدیل شرکتها به کمپانیهای بزرگ کافی نیست و نیاز به سرمایهگذاری قابل توجه حمایتی دارد. حال ما به جای آنکه به دنبال توسعه اکوسیستم و تشکیل برندهای ملی در سطح منطقه و جهان باشیم، درگیراین هستیم که تمرکزمان را از کسبوکارمان برداریم و به رفع اتهام بپردازیم؛ از تهمتهای ناروایی که زده میشود.
نفوذ، ابعاد مختلفی دارد؛ آنهایی که نگران نفوذ دشمن و دستیابی آنان به اطلاعات ایمیل و آدرس منزل شهروندان و…
ایرانی هستند یا نفوذ را فقط نظامی میدانند، باید بدانند که نفوذ اقتصادی آسیبش کمتر از نفوذ نظامی نیست. همانطور که یک نفوذی با اسلحه و بمب میتواند از مرز ۱۰۰ کیلومتری از یک کشور همسایه با یک لنج وارد ایران شود و به مردم آسیب بزند به همان مقدار ممکن است در آیندهای نزدیک چند کمپانی بزرگ چندملیتی خارجی از همین مرزهای نزدیک وارد شوند و به امنیت اقتصادی و ملی کشورمان آسیب بزنند. و این امر محقق نمیشود مگر با تضعیف استارتاپهای وطنی.
حال این سوال مطرح است که ما برای تقویت برندهای ملیمان در مقابل برندهای خارجی چه کردیم. جز این است که به جای آنکه تشویقشان کنیم و باور «شما میتوانید» را در آنها نهادینه کنیم، به آنها انگ نفوذی میزنیم! نتیجه این کار چیست؟ آیا میخواستیم مردم را آگاه کنیم که مراقب نفوذ از طریق استارتاپها باشند؟ مردم چگونه میتوانند مراقبت کنند؟ با دوری از جامعه کارآفرینی و طرد آنها!
یا میخواستیم جامعه نخبه، مسئولان و استارتاپی را از نفوذ دشمن آگاه کنیم. آگاه شدیم، اما به چه قیمتی؟ به قیمت ایجاد جو رعب و وحشت و ناامنی و ناامیدی و چسباندن انگ نفوذی به جوانان و سرمایهگذاران ایرانی. آیا نمیشد در یک همایش با حضور بخش قابل توجهی از فعالان اکوسیستم یا در جمع نخبگان، آنها را از نفوذ دشمن آگاه کرد و فکر چارهاندیشی بود؟
حرف آخر:
از همه جوانانی که میخواهند وارد اکوسیستم استارتاپی شوند، سوال کنید میخواهید شبیه چه کسی یا برندی باشید(من در مواجهه با بسیاری از آنها این را شنیدهام) قبلا نام جابز و زاکربرگ را میآوردند حالا مثال وطنی میآورند، میگویند میخواهیم مثل دیجیکالا باشیم. دیجیکالا، کافه بازار، آپارات و… اولینهایی بودند که جوانان ایرانی آنها را الگوی استارتاپی خود میدانند.
وقتی الگو و سمبلهای یک نسل را تضعیف کنیم، در حقیقت امید را در آنها تضعیف کردهایم. وقتی امید را از ملتی بگیرید، به زانو درآوردن آن ملت کار آسانی است. یقین بدانید جابز و زاکربرگ هم در زندگیشان ایراداتی داشتند اما جامعه آنان به ارزش افزودهای که آنها برای کشورشان به ارمغان میآورد، اندیشیدند و امروز مگر جز این است که اپل بخشی از اقتصاد جهان و فیسبوک جهان را درگیر خودش کرده است.
بیایید به جای آنکه فقط تماشاگر اتفاقات اقتصادی در پیرامونمان باشیم، در این شرایط خطیر، از نفوذ دشمن با تمام وجودمان مراقبت کنیم و ضمن آگاهی و مراقبت واطلاعرسانی. کار کارشناسی و برخورد با نفوذ را برعهده دستگاههای امنیتی مقتدر کشورمان واگذاریم و به جای حرکت هایی که باعث تفرقه، می شود،آرامش را به اکوسیستم استارتاپی ایران بازگردانیم، با گفتوگو و تعامل سوءتفاهمها را برطرف کنیم.
دشمنیها را به دوستی و رقابت عادلانه تبدیل کنیم. اجازه بدهیم سرمایهگذاران داخلی در آرامش بدون انگ نفوذی سرمایهگذاری کنند و زمینه ورود سرمایهگذاران خارجی حمایتی که به انتقال دانش و تجربه به استارتاپهای ماپایبند هستند را فراهم کنیم. به جای برخورد تدافعی به نفوذ در بازارهای بینالمللی بیندیشیم و این محقق نمیشود مگر با زنده نگه داشتن امید جوانان و تقویت برندهای ملی ایرانی.
خوب گوش کنید، صدای پای کمپانیهای چندملیتی خارجی را که میخواهند بازار منطقه و حتی ایران را ببلعند، میشنوید؟
تنها راه جلوگیری از نفوذ واقعی، حمایت از برندهای ملی و کارآفرینان کشورمان است.