اسکار وایلد، نویسنده معروف، ماهیت تجربه را خلاصه کرد و گفت: «تجربه به معنای ساده همان اسمی است که روی اشتباهاتمان میگذاریم.» و این قضیه هم عادی است که هر شخصی تجارتی را شروع کند و مرتکب اشتباهاتی شود.
تجارتهای جدید نیازمند طیف وسیعی از مهارتهای متنوع هستند که از حسابداری و استراتژی گرفته تا بازاریابی و قانون و از منابع انسانی گرفته تا طراحی محصول یا خدمات را شامل میشود. همانطور که تجارتها بین مردم و منابع رشد میکنند، تاسیسکنندگان شرکت مهارت کسب میکنند تا بعضی از این نقشها را تفویض کنند. اما در شروع اکثر مدیران ارشد اجرایی بهطور مجازی درگیر همه جنبههای تجارت خود هستند. اگر شما یکی از آنها هستید و در این زمینه تخصص دارید باید به یکسری سوالات پاسخ دهید. و اگر در این زمینه سابقه نداشته باشید با چالشهای بسیاری مواجه خواهید شد. پس تعجبی ندارد که 80 درصد از تجارتها در هجده ماه اول با شکست مواجه شوند. برای هر کارآفرینی که با این مسائل رقابت میکند، هیچچیز ضروریتر از این نیست که منحنی یادگیری را کوتاه کند و تجارت را بر روی یک وضعیت ثابت مالی قرار دهد. در اینجا شش اشتباه رایج که صاحبان مشاغل در اولین تجربه کاری خود باید از آنها اجتناب کنند بیان شده است:
- غرور خود را پشت در بگذارید
موفقیت در تجارت اغلب چیزی بیشتر از یکسری تصمیمات خوب نیست. نکته این است که انتخابهای مستمر و بدون نقض آسان نیست. با وجود اینکه اینگونه تصور میشود که یکی از بزرگترین موانع برای حصول نتیجه خوب، کمبود اطلاعات یا مهارت است، اینگونه نیست بلکه برای یک رهبر کنار نگذاشتن غرورش عدم مهارت محسوب میشود.
به طور خلاصه، رهبران برجسته علاقهمندند اشتباه کنند. آنها این مهارت را در خود پرورش میدهند که صرفنظر از منبع بهترین ایده را انتخاب کنند. اگر میخواهید در تجارت خود موفق باشید با فکر باز کار کنید و ذهن خود را همیشه باز نگه دارید. اگر قادر به انجام این کار باشید احتمال اینکه تجارت خود را بهطور درست پیش ببرید بیشتر میشود.
- با همه یکسان رفتار نکنید
یاد گرفتن مدیریت افراد مهارتی است که برای اکتساب آن نیاز به زمان است. این چیزی نیست که شما با آن متولد شده باشید. یکی از تصورات غلط و رایج درباره مدیریت این است که رهبران باید استایل خاصی داشته باشند و دیگران هم تاییدش کنند. هیچچیز نباید فراتر از واقعیت باشد.در نظر داشته باشید که صرفنظر از تجارتتان، کارمندان شما مهمترین دارایی شما هستند. بهعنوان رهبر، شغل شما از طریق آنها حاصل میشود و بهترین راه برای فهمیدن آنها به طور فردبهفرد این است که برای آنها وقت صرف کنید تا متوجه شوید هر فرد چطور انگیزه پیدا میکند و اینکه آن شخص به صحبتهای شما چه واکنشی نشان میدهد. اگر شما استایل خود را با کارکرد هر فرد تطبیق دهید اساسا کارایی او را تحت تاثیر قرار خواهید داد.
- خیلی سریع استخدام نکنید
شرکتهای بزرگ منابع چشمگیری دارند که به آنها اجازه میدهد در فرآیند استخدام سرمایهگذاری کنند. آنها معمولا برای داوطلبان چندین مرحله مثلا هشت تا نه مصاحبه میگذارند. چرا برای یک مصاحبه ساده زمان زیادی صرف شود؟ این شرکتها درک میکنند که هزینه استخدام شخص غلط، در آینده اتلاف چشمگیری از پول و زمان را به همراه خواهد داشت. برخلاف آنها شرکتهای کوچک استخدام را محدود به یک مدیر یا مثلا مدیر ارشد اجرایی میکنند و در این پروسه قرار نمیگیرند. وقتی شرکت شما کوچک است، هر فرد تاثیر نامتجانسی بر تجارت شما خواهد داشت. نحوه تناسب این افراد با تیم شما، تطابق بین مهارت آنها و ملزومات شغل آنها و اینکه آیا چشمانداز شرکت برای آنها مهم است یا خیر، همه این موارد برای ایجاد یک تیم پویا و قوی ضروری است. بنابراین داوطلبان خود را کاملا بررسی کنید و اگر میتوانید برای آنها دوره آزمایشی بگذارید تا استخدام نهایی صورت بگیرد.
- ضعف خود را قبول کنید
حتی بااستعدادترین افراد نیز نقاط ضعف خاص خود را دارند. یکی از آسانترین اشتباهاتی که یک مدیر ارشد اجرایی مرتکب میشود نادیده گرفتن کاستیهاست. شاید شما در ریاضیات خوب باشید پس میتوانید حسابداری شرکت را درک کنید. یا اگر کلاس تجارت و قانون را همراه با مدیریت گذرانده باشید، میتوانید قراردادها را بررسی کنید.
- تخصص کسب کنید
اکثر تجارتهای جدید به این دلیل شروع میشوند که موسس یا تیم قوی و متخصصی در زمینه خاصی دارد. این مزایای بزرگی است زیرا زمان یادگیری شما را کوتاه میکند. اما جهش از سمت مهندس تولید به مجری کل شرکت چشمگیر است.
- به کارتان عشق بورزید
ملاحظه فرمایید که انطباق مهم است و نه توافق. تیمهای موفق رفتارهای زیادی را نشان میدهند. چند مورد از آنها عبارتاند از نظر به اشتراک گذاشتهشده، عشق به کار و ارتباطات صادقانه. اما بسیاری از تیمهای کوچک به طور غلط تصور میکنند اینکه افراد با یکدیگر موافق باشند، بهترین حالت در یک شرکت است. آنها سعی میکنند برای توافق راهحل ارائه دهند که این غلط است. درواقع بحثهای بزرگ که در آن تفاوت ایده و نه رضایت عموم مهم باشد روش صحیح است.