محصول سالهای صفر پیدایش استارتاپهاست. همین که متولد ۱۳۶۰ باشد بخش زیادی از داستان رونمایی میشود و تقریبا گره کوری باقی نمیماند. از کامپیوترهای ۲۸۶ و زبان برنامهنویسی بیسیک شروع کرده، برای راهاندازی سایت تا ۸۰هزار تومان دستمزد گرفته و تجربه چندین شکست در زمینه راهاندازی استارتاپ را هم در کارنامهاش دارد. استارتاپهایی در زمینه کلاس درس مجازی و سوپرمارکت آنلاین. در ادامه عشقش به عالم هنر او را به تیوال رهنمون ساخته و حالا شده مرد شماره یک فروش آنلاین بلیت تئاتر در ایران. محمد عمروآبادی هم از شکستهایش با آرامش حرف میزند و هم از مرد شماره یک بودنش. حامد حسینیان برزی، مصطفی آذرکمان و امیر ایرانمنش هم هم بنیانگذاران تیوال هستند. اما سیر تا پیاز داستان این کسبوکار اینترنتی را عمروآبادی برای «شنبه» تعریف کرده؛ داستانی خواندنی که توصیه میکنیم آن را از دست ندهید.
- کسبوکار شما ریشه در سالهایی دارد که کمتر اخباری از دنیای آیتی در ایران وجود داشت؛ اینترنت گامهای اولیهاش را برمیداشت و رسانههای داخلی کمتر اخباری از این حوزه منتشر میکردند و ارتباط گستردهای در این حوزه وجود نداشت. اما شما از همان سال اول دانشگاه شروع کردید، تیمی سه نفره داشتید و کمکم جلو آمدید. چقدر در آن زمان از این حوزه شناخت داشتید و مثلا چقدر از شرکتهای خارجی و اخبار مرتبط با آنها مطلع بودید و آنها را پیگیری میکردید؟
سال دوم دانشگاه یعنی در سال ۸۰، با دو نفر از دوستانم گروهی تشکیل دادیم و چشمانداز ما ساختن پروژههای مربوط به حوزه آیتی بود. ما حتی اخبار زیادی از دنیای آیتی به گوشمان نمیرسید. پروژههایی چون وب اپلیکیشنها از جمله کارهایی بود که از دوستان و آشنایان به ما ارجاع میشد و انجام میدادیم. درآمد بالایی از این راه نداشتیم اما اشتیاق زیادی به انجام این کارها داشتیم و فکر میکردیم از این راه میتوانیم کاری انجام بدهیم. تیم ما کمکم بزرگ شد تا رسیدیم به سال ۸۸٫
- سال ۸۸ را نگه داریم و باز برگردیم به مسیر کار شما و روندی که طی کردید. چون احتمالا مسیر سال ۷۹ تا ۸۸ را که نزدیک به یک دهه است، پرواز نکردهاید بلکه راهی را آمدهاید که خودتان جزو نخستینهایش بودهاید و به نوعی سیبل حوادث این مسیر. با تفسیر بیشتر از این مسیر بگویید. اینکه عقبه تیوال چیست و این کسبوکار موفقی که امروز میبینیم چگونه شده تیوال؟
تیم سه نفره ما در ادامه کارش و از طریق یکی دیگر از همکلاسیهایمان، وارد مرکز آیتی یا همان مرکز رشد دانشگاه شریف شد. در این مرکز پروژههایی را که از بیرون میگرفتند یا خودشان داشتند، به زیرمجموعهها ارجاع میدادند که انجام دهند. بنابراین نخستین پروژههای جدی از طریق این مرکز به تیم ما سپرده شد.
- اعداد و ارقامی که به عنوان دستمزد میگرفتید، چقدر بود؟
مثلا برای طراحی و راهاندازی یک وبسایت تا ۸۰هزار تومان پول میگرفتیم. اما ما بیشتر از دستمزد، از ورود به این جریان خوشحال بودیم چون میتوانستیم به تجربیاتمان اضافه کنیم.
- ساخت پروژههای بزرگتر را هم در این مرکز تجربه کردید؟
یک سال بعد از حضورمان در مرکز رشد دانشگاه شریف، از طریق همین مرکز پروژه بزرگتری به ما پیشنهاد شد؛ پروژهای برای طراحی و راهاندازی سیستم آموزش الکترونیکی. ما طی یک پروژه بسیار سنگین که شش ماه طول کشید، یک سیستم کلاس درس زنده ساختیم که به سیستم صوتی، ویدئو، وایتبرد مجازی و… حتی میتوانم بگویم که ما این سیستم را قبل از ادوبیکانکت ساختیم که بعد از ما سیستمی ساخت به نام کانکت که کارکردی مشابه سیستم طراحی شده توسط ما داشت. البته پروژه ما حضور موفقی در بازار نداشت.
- میتوان شکست این پروژه را به نوعی شکست شما در راهاندازی یک استارتاپ قلمداد کرد؟
پروژه مورد بحث به نظر من کار موثری بود و پیادهسازی خوبی داشت اما چون کارکرد این سیستمها هنوز فراگیر نشده بود و شناخت زیادی از آنها وجود نداشت، حضور موفقی در بازار نداشت و میتوان گفت که نخستین شکست ما بود و به نوعی استارتاپی بود که رشد نکرد. هر چند در دانشگاههایی چون مهر البرز، پیام نور و واحد کیش دانشگاه شریف استفاده شد.
- اشاره کردید که نخستین شکست شما بوده؛ یعنی شکستهای دیگری را هم تجربه کردهاید؛ از آنها بگویید.
بعد از کلاس مجازی، تجربه دیگری که در این حوزه داشتیم، راهاندازی یک سوپرمارکت آنلاین بود. کار سنگین و گستردهای بود که چندین ماه برایش زمان صرف کردیم. حدود سال ۸۵ بود. میخواستیم در آینده سوپرمارکت آنلاین را به فروشگاه بزرگی برای عرضه انواع کالاها تبدیل کنیم.
- برای راهاندازی سوپرمارکت آنلاین حداقل نیاز، داشتن یک مکان برای انباری است. بنابراین هزینههایی متوجه شما و تیمتان بوده. سرمایهگذاریتان از چه طریق صورت میگرفت؟
برای سوپرمارکت آنلاین تا ۳۰میلیون تومان سرمایهگذاری کردیم که این سرمایه را یکی از دوستان به تیم ما تزریق کرد. این پروژه هم در نهایت شکست خورد.
- باز هم شکست؛ ناامید نمیشدید؟
اصلا؛ شاید جملاتی که میگویم کلیشهای به نظر بیایند اما اینها واقعیتهایی است که باید جدیشان بگیریم. ما جز جان و زمانمان سرمایه اولیه دیگری نداشتیم. به این دو، امیدمان را هم اضافه کرده بودیم. ما فقط باور داشتیم که در این حوزه موفق میشویم. تیم ما در این مقطع از سه نفر به هفت نفر رسیده بود که همگی کامپیوتر خوانده بودیم. بعد از این دو پروژه که از جنس استارتاپ بودند، پروژههایی مانند سیستمهای محاسبه حقوق و دستمزد، راهاندازی سایتهای خبری و… را انجام میدادیم اما همچنان در پی راهاندازی استارتاپ خودمان بودیم و مقدمات تیوال کمکم شروع میشد.
- ایده تیوال از کجا آمد و چه زمانی جدی شد؟ خوانندگان شنبه دوست دارند بدانند که چه داستانی پشت دیوار تیوال وجود دارد؟
از اواخر سال ۸۵ به بعد بهطور جدیتر به هنر پرداختم. نقاشی میکشیدم که هنوز هم وقتی فرصت میکنم، میکشم و سینما و تئاتر را هم جدیتر دنبال میکردم. در سال ۸۶ به همراه دوستان تئاتری میدیدیم به نام افرا که اثر استاد بهرام بیضایی بود. این نمایش زندگی من را عوض کرد و تا مدتها فکرم را درگیر کرده بود و هفته بعد هم به دیدن این تئاتر رفتم و به مخاطب حرفهای تئاتر تبدیل شده بودم. ۱۰روز بعد از این نمایش، این شانس را داشتم که آخرین اثر مرحوم استاد حمید سمندریان را در سالن تئاتر شهر ببینم با عنوان ملاقات با بانوی سالخورده. جالب است که تیم ما همگی علاقهمند به این حوزه بودند. همین علاقهمندی موجب شده بود که برای آگاهی از برنامههای تئاتر شهر در اینترنت جستوجو کنم اما با کمال شگفتی متوجه شدم که تئاتر شهر سایت ندارد و تنها یک وبلاگ دارد؛ یعنی مهمترین مرکز تئاتر کشور، سایت اطلاعرسانی ندارد. سال ۸۷ بود که همراه با تیم طرحی را آماده کردیم و به مسئولان ارائه دادیم که استقبال کردند اما گفتند منابع مالی نداریم. بنابراین سایت تئاتر شهر را مجانی راهاندازی کردیم. سایتی که کماکان وجود دارد و سه نسخه هم ارتقا یافته و از سال پیش کل اختیارات سایت را به مجموعه تئاتر شهر واگذار کردیم.
- ظاهرا میتوانیم تیوال را مدیون هنر اساتیدی چون بیضایی و سمندریان باشیم؛ یعنی از اینجا رسیدید به اینکه فضایی را ایجاد کنید برای خرید بلیت تئاتر و سینما و کلا حوزه هنر؟
همانطور که اشاره کردم قدرت نمایش استاد بیضایی دوباره من را به سالن تئاتر کشاند و سرانجام پابند این هنر شدم. شش ماه بعد از راهاندازی سایت تئاتر شهر به ایدهای رسیدیم به نام دیوار تئاتر شهر که ایده بسیار سادهای بود و آن را به سایت اضافه کردیم. به این صورت که مخاطب تئاتر بعد از دیدن هر نمایش نظرش را بنویسد و دیگران با او گفتوگو کنند. خیلی جالب است که از بعد از ظهر روزی که دیوار تئاتر شهر را راهاندازی کردیم، نظرها نوشته شد و به سرعت مخاطب را جذب کرد.
- شما به نوعی نظردادن در مورد هنر را به میان مردم و مخاطبان عامتر این هنر بردید؛ کاری که قبل از آن بیشتر اهل فن انجام میدادند. به نظر من شما چالشی را آغاز کردید که خیلی نباید به مذاق اهالی تئاتر خوش آمده باشد. چه عکسالعملهایی را شاهد بودید؟
دقیقا همین طور شد چون ما تریبونی را در اختیار مخاطبان تئاتر قرار دادیم که شاید تخصص آنچنانی نداشتند اما مخاطب این هنر بودند. عکسالعملها دو پیامد داشت؛ یکی اینکه طیفی از افرادی را جذب کرد که مخاطب جدی تئاتر نبودند اما کمکم جذب تئاتر شدند و روی دیوار هم برای ما مینوشتند که این سیستم ما را با تئاتر آشنا کرد. دیگر اینکه مخالفتهای زیادی از طرف بعضی از هنرمندان صورت میگرفت و سفت و سخت میخواستند که دیوار از روی سایت برداشته شود چون مثلا نظرات منفی را مخل کسبوکارشان میدانستند اما ما ارائه نظر را حق مخاطب میدانستیم و از دیوار دفاع کردیم. البته اگر نظرات مثبت به رونق سالن نمایش کمک میکرد هم تعریف و تمجیدی از طرف هنرمندان نصیب ما نمیشد. مجموعه تئاتر شهر هم کمکم با ما وارد تنش شد و سرانجام در سال ۹۱، مدیریت تئاتر شهر دستور داد که این بخش از سایت تئاتر شهر حذف شود.
- و استقبال مردم از این ایده و قطع ارتباط مجموعه تئاتر شهر با شما موجب شد که به سراغ راهاندازی تیوال بروید.
بله. با قطع این همکاری ما با وضعیت پیشبینینشدهای روبهرو شدیم هر چند از قبل برنامهریزیهایی برای راهاندازی تیوال داشتیم و اسمش را انتخاب کرده بودیم و دامنهاش هم خریداری شده بود اما با اینکه قصد داشتیم دیرتر راهاندازیاش کنیم، شش ماه بعد یعنی در شهریور ۹۱ تیوال راهاندازی شد. ایده اولیهاش همان دیوار تئاتر شهر اما این بار برای همه شاخههای هنری و فرهنگ. از سالنهای تئاتر گرفته تا سالنهای سینما، کنسرتها، هنرهای تجسمی و… در واقع هفت هنر را اضافه کردیم و حتی بخش گردشگری را هم که به نوعی مرتبط با عالم هنر است، یک سالی است که اضافه کردهایم چون گردشگری امری فرهنگی است. جالب است که طی این یک سال، بیش از ۲۰تور گردشگری هنری برگزار کردهایم که بلااستثنا کامل شدهاند و استقبال خوبی از آنها شده است. رویکردمان هم هنری است و مثلا با این عناوین؛ یک سفر یک تئاتر، یک سفر یک نویسنده و…
- فکر میکنید انعکاس نظر مخاطب چه مثبت و چه منفی، چقدر در موفقیت کسبوکارهای جدیدی مانند استارتاپها موثر است؟
مشتریان و مخاطبان استارتاپها، آدمهای نوگرا و روزآمدی هستند. بنابراین خواستههای نوینی دارند و ارائه نظر را کمترین حق خود میدانند. بنابراین ما باید اجازه بدهیم که کاربر و مشتری در مورد محصول و خدمتی که به او ارائه میکنیم، صحبت کند. شاید در آغاز کمی تلخ باشد و نظرات منفی دلسرمان کنند اما در درازمدت بازار را حفظ میکند. چون ما را مجبور میکنند که نقاط ضعفمان را برطرف کنیم. از طرفی اگر ما به عنوان صاحبان کسبوکارها یا آفریننده آثار هنری معتقد هستیم که خدمات خوبی ارائه میکنیم، اثر هنری قابل توجهی میسازیم و… به نفع ماست که مخاطب نظر بدهد و همین نظر دادن در نهایت وجه تمایز ما با رقبا را ایجاد میکند. باید توجه داشته باشیم که دنیا منتظر ما نمیماند و مخاطبان تریبونهای زیادی در فضای مجازی دارند اما چه بهتر در فضایی صحبت کنند که آن فضا به نحوی به لحاظ سالم بودن هم کنترل میشود.
- سرمایه اولیه شما برای آغاز تیوال چقدر بود؟
سرمایه اولیه قابل ذکری نداشتیم و تنها ناامید نمیشدیم. سرمایهگذار هم نداشتیم و تاکنون هم جذب نکردهایم. البته تیوال کمکم به درآمدزایی رسید و از درآمد خودش هزینه میکردیم.
- پیشنهاد سرمایهگذاری نداشتید؟
چرا داشتیم. البته طی یکی دو ماه گذشته رایزنیهایی برای جذب سرمایهگذار داشتهایم که داخلی هم است.
- چه اعداد و ارقامی پیشنهاد میکنند؟
(با همان آرامشش میخندد؛ نمیخواهد پاسخ بدهد) بالاخره تیوال در حوزه کاریاش به برندی قابل توجه تبدیل شده و تنها میتوانم بگویم که پیشنهادها چند میلیاردی است.
- تیوالی که بنیانگذارانش زمانی سایت تئاتر شهر را راهاندازی کردند و در ادامه بخش دیوارشان حذف و همکاریشان با آن مجموعه قطع شد، الان مرجع اصلی فروش بلیت جشنوارههای هنری بهویژه جشنواره تئاتر و جشنواره فیلم فجر شده است. چگونه به چنین جایگاهی دست یافت؟
تیوال خیلی زود و بعد از یک سال، به جایگاهی برای خرید بلیت تئاتر تبدیل شد و شماره یک این حوزه بود؛ چون قبل از ما به آن نپرداخته بودند. هر چند در زمینه سینما، سینماتیکت فعال بود اما به تئاتر و بازار تئاتر کسی توجه نکرده بود. اما ما به آینده این حوزه امیدوار بودیم. اما از طرف مسئولان این حوزه تا دوسال بعد از راهاندازی تیوال هم به ما اعتماد نشد و مثلا بلیتفروشی تئاتر فجر انتظار قطعی ما از مسئولان این حوزه بود که به ما داده شود اما ندادند. چون الگوی انتخاب سایت پوششدهنده جشنواره تا همین دو سال پیش الگویی منطقی براساس حضور همه سایتها و فعالان این عرصه نبود و طی روابطی به یک سایت خاص سپرده میشد. اما خوشبختانه از دو سال پیش، مدیرانی به این حوزه آمدهاند که اصولی عمل میکنند. برای فروش بلیت جشنوارهها فراخوان دادند، طرحها را ارزیابی کردند و هر دو سال تیوال به خاطر مخاطبان و قابلیتهایش بهعنوان گزینه اصلی انتخاب شده است.
- از شیوههای درآمدزایی تیوال هم بگویید؟
چون تیوال ایده فروش تئاتر را آغاز کرده بود و بنابراین خیلی سریع در حوزه فروش اینترنتی بلیت تئاتر رشد کرد و این مسئله برای همه حوزههای هنری اجرایی شد و درآمد تیوال از راه کارمزد فروش بلیت حوزههای هنری به دست میآید.
- تیوال چند درصد کارمزد میگیرد؟
۵درصد.
- بلیت تئاتر این روزها بین ۲۰هزار تا ۵۰هزار تومان است. سال ۹۱ که شما کارتان را آغاز کرده بودید، خیلی کمتر بود، درست است؟
بله و بین ۵هزار تا ۱۰هزار تومان بود؛ یعنی گرانترین تئاتر ۱۰هزار تومان بود.
- فقط سطح تهران را پوشش میدهید؟
پوشش چند برنامه در شهرستان هم در تیوال صورت گرفته است اما حقیقت تلخی وجود دارد که باید به آن توجه کنیم و آن اینکه بیش از ۹۰درصد جشنوارهها و همایشهای هنری در تهران برگزار میشوند. بنابراین شهرستانها با خلأ مواجه هستند و باید برای گسترش هنر در شهرستانها سرمایهگذاری شود. تیوال در این زمینه پیش قدم است و برنامههای شهرستانها را با تخفیفهای قابلتوجه برگزار میکند که افراد بیشتری بتوانند از آنها استفاده کنند.
- آماری دارید از اینکه سالانه چند تئاتر در تهران و ایران برگزار میشود؟ میخواهم بدانم بازار تئاتر چه حجمی دارد؟
در حال حاضر بهطور متوسط سالانه بیش از ۱۶۰۰برنامه تئاتر در تهران و شهرستانها برگزار میشود.
- از زمان حضور شما در این بازار باید آمارها حسابی جابهجا شده باشند؟
بله و میتوانم بگویم آمارها رشد سه برابری داشتهاند. مثلا در سال ۹۲ آمار تئاترها ۵۰۴، سال ۹۳، ۶۵۲، سال ۹۴، ۱۱۶۵ و در سال ۹۵، ۱۶۴۹ تئاتر داشتهایم.
- فکر میکنید چه تعداد از بلیتهای حوزه هنر به صورت آنلاین فروخته میشوند؟
بیش از ۹۹درصد. اصولا استقبال از فروش آنلاین بلیت اتفاقهای هنری در ایران بسیار خوب بوده چون مردم را از صفهای طولانی و چند ساعت زودتر به سمت سالنها رفتن، بینیاز کرده است.
- بلیت چه میزان از تئاترها را تیوال فروخته است؟
بیش از ۹۰درصد بلیتها را. اگر بخواهم اشاره دقیقتری به آمار تیوال داشته باشم باید بگویم که تیوال طی چهار سال فعالیتش بلیت بیش از ۴هزار و ۵۰۰ پروژه مختلف را به فروش رسانده که برای این پروژهها حدود ۱میلیون بلیت فروخته است. البته این نکته را هم اضافه کنم که تیوال تنها یک سایت آنلاین فروش بلیت نیست بلکه شبکهای اجتماعی است که جنبه اطلاعرسانی و رسانهای جدی دارد. مانند تولید عکس و پادکست و… بنابراین فروش بلیت تنها راه درآمدزایی تیوال نیست و تبلیغات نیز بخشی از درآمد ما را رقم میزنند. تیوال در واقع چرخهای هنری از فروش، اطلاعرسانی و شبکه اجتماعی است. تیوال حتی اگر فروش بلیت یک برنامه را برعهده نداشته باشد، در مورد آن اطلاعرسانی میکند.
- 1600 تئاتر برای جمعیت ۸۰میلیونی کشورمان چیزی شبیه فاجعه است؛ با توجه به حضورتان در این بازار و احتمالا بررسیهایی که از کشورهای دیگر دارید، اشاراتی به آمار و ارقام سایر کشورها بکنید.
آمارها اصلا قابل مقایسه با ایران نیست. مثلا در پاریس هر شب ۳۰۰تئاتر روی صحنه است و تا جایی که یادم میآید در کل فرانسه هر شب حدود ۱ میلیون نفر اتفاقات هنری را در این شهر پیگیری میکنند و در رم ایتالیا هر شب ۲۰۰نمایش روی صحنه میرود. وقتی به این اعداد نگاه میکنیم و با کشورمان مقایسه میکنیم، میبینیم که چه راه طولانی برای رشد و گسترش هنر در ایران پیش رو داریم. البته تغییرات دلگرمکننده است و با نمودار صعودی روبهرو هستیم. به همین دلیل به آینده این بازار امیدوار هستیم.
- به نظر شما رقم ایدهآل برای بازار تئاتر ایران چقدر است؟
حداقل ۱۰برابر این رقم. حتی بسیار بیشتر. ما در آغار راه قرار داریم و من فکر میکنم در سالهای آینده این ارقام رشد بیشتری میکنند. یکی از مهمترین دلایل رشد بیشتر هم همین عالم آیتی و دنیای اینترنت است که مردم را در جریان رخدادها قرار میدهد و علایق جدیدی برایشان تعریف میکند.
- میگویید که آمار و ارقام این حوزه رشد خواهد کرد. فکر نمیکنید رشد زمانی اتفاق بیفتد که دیگر دیر شده باشد؟
من هم با شما موافقم که رشد مهم است در چه مقطعی اتفاق میافتد. ارزش زمان را باید بازتعریف کنیم و کی و چه زمانی رسیدن به ارقام متناسب با جمعیت کشورمان باید مورد توجه باشد. شاید زمانی برسیم که دیر شده باشد و سلایق مردم را از دست بدهیم و برنامههای دیگری جایگزین برنامههای داخلی شوند که در این صورت نه تنها به لحاظ معنوی بلکه از لحاظ ایجاد کار و اشتغال و درآمدزایی نیز فرصتهای بزرگی را از دست میدهیم. بنابراین دولت باید در تعریف سیاستهای کلی کشور به مقوله هنر نگاه جدی داشته باشد.
- چقدر چرخه اقتصادی هنر در ایران شکل گرفته است؟ چون بعضا شاهد این مسئله هستیم که افرادی ابا دارند از اینکه هنر با بازار گره بخورد و نوعی تقدسگرایی هم چاشنی کار میکنند. در حالی که اگر چرخه اقتصادی هنر شکل نگیرد، هنرمندی نمیماند و در نتیجه نفس هنر از بین میرود.
همه تلاش ما باید به این سمت باشد که هنر سویه اقتصادی پررنگی پیدا کند. نه اینکه صرفا بازاری باشد بلکه جنبه درآمدزاییاش مورد توجه جدی باشد. چون هنر در سطح جهان به صنعت تبدیل شده که هزاران نفر از آن درآمدزایی دارند. بنابراین باید به حوزه هنر بهعنوان زمینهای برای اشتغالزایی نگاه شود. البته ما طی این سالها شاهد اتفاقات خوبی در این بازار بودهایم. مثلا سالی که ما وارد این بازار شدیم یعنی سال ۸۷، ۹۹درصد سالنهای هنری توسط دولت ساخته و اداره میشد اما امروز بخش خصوصی در این حوزه سرمایهگذاری میکند و بیش از ۱۰سالن ساخته که موجب شده هنرمندان بیشتری را روی صحنه ببینیم. هنرمندانی که شاید سالنهای اسمورسمدار زمانی به آنها ندهند؛ یعنی میخواهم بگویم نگاهها به هنر از لحاظ اقتصادی حرفهایتر شده است. این حرفهای شدن در نهایت به ترویج هنر در جامعه منجر میشود که مانعی جدی برای بروز خشونت است.
- عمده تمرکز شما روی بازار تئاتر است؛ بازاری که در مقایسه با بازار سینما بسیار کوچکتر است. چرا شما سهم اندکی از بازار سینما را در اختیار دارید؟ میتوان گفت نتوانستهاید رقابت کنید یا اینکه خواست خود شما بوده؟
با همه بزرگی بازار سینما ما قصد ورود به فروش بلیت سینما را نداشته و نداریم. بازار سینما بزرگ و جذاب است و مثلا فروش سینما در سال۹۴ حدود ۷۰میلیارد تومان بوده است. در حالی که مثلا فروش سال گذشته جشنواره تئاتر فجر حدود ۲۰۰میلیون تومان بود که البته میتوان فروش محدود بلیت را هم دلیلی برای این امر در نظر گرفت اما ما براساس دیدگاهی که برای تیوال تعریف کردهایم، کماکان تمرکزمان روی تئاتر و برخی از دیگر هنرهاست و تنها در زمینه فیلمهایی از جنس هنر و تجربه که به مخاطبان تئاتر نزدیک است، فعالیت محدودی داریم. البته اطلاعرسانی ما در بخش سینما کامل است اما فروش بلیت نه.
- در این زمینه رقبای جدی مانند سینما تیکت حضور دارد و شاید رقابت با آنها سخت است؟
به نظر من رقیب ثروت است. کما اینکه در زمینه فروش بلیت تئاتر هم بعد از ما افرادی فعالیت کردهاند اما خیلی موفق نبودهاند و الان هم افرادی حضور دارند که ترجیح میدهم اشارهای به اسامی نکنم اما به رشد بازار کمک میکنند. در هر صورت ما فکر میکنیم فعلا نیازی به حضور ما در عرصه فروش بلیت سینما نیست و سینماتیکت کارش را به خوبی انجام میدهد. اما اگر روزی بتوانیم کاری خلاقانه به غیر از آنچه سینماتیکت انجام میدهد، ارائه کنیم که خدمت جدیدی به مخاطب ارائه کند، ورود میکنیم.
- شرکتهای خارجی هم ممکن است به این عرصه وارد شوند؟
قطعا چنین امکانی وجود دارد. چون شرکتها و سرمایهگذاران خارجی در سایر بخشهای اقتصادی ایران ورود کرده و کسبوکارهایی راهاندازی کردهاند و شاید به بازار هم ورود کنند. در آن صورت آنها شاید به خاطر توان مالی بالا سهم بزرگی از بازار را در اختیار بگیرند.
- از بازار هنر برگردیم به بازار تیوال. از آمارهای ثبتشده تیوال بگویید.
اعضای تیوال در حال حاضر بیش از ۱۳۴هزار نفر هستند. برنامههای ارائه شده توسط تیوال ۱۰هزار و ۴۳۷ برگه بوده، عکاسی ۴هزار و ۹۴۹ آلبوم، رادیو آوای تیوال ۳,۰۱۹ برنامه صوتی، برنامه فروختهشده بیش از۵هزار و ۱۴۰ برنامه و بلیت خریداریشده بیش از ۱میلیون بوده است. همچنین در حال حاضر روزانه بین ۲۵ تا ۳۰هزار بازدیدکننده داریم که این تعداد به بیش از ۱۰۰هزار صفحه مختلف تیوال سر میزنند.
- تیوال برای چند نفر اشتغالزایی ایجاد کرده است؟
کل تیم ما از تیمهای خبری و رسانهای گرفته تا تیمهای مربوط به تولید محتوا و پشتیبانی و مارکت و فنی و… ۵۴نفر است.
- چه میزان از موفقیت کسبوکارهایی از جنس استارتاپی در گرو توانمندی منابع انسانی است؟
استارتاپها به دلیل اینکه معمولا با کمترین سرمایه ممکن کارشان را آغاز میکنند و رسیدن به سود شاید ماهها طول میکشد، به نیروی انسانی با نگرشی ویژهتر نیاز داریم؛ نیرویی که قدرت همسویی با استراتژیهای مجموعه را داشته باشد. صبر درازمدت داشته باشند و بتوانند خود را با تغییرات این کسبوکارها همسو کنند. بنابراین داشتن تیم خوب، زمینهساز موفقیت است. گاه حتی یک فریم عکس، یا نوع پاسخگویی به یک تلفن یا نوع پشتیبانی فنی از تیم میتواند زمینه رشد کسبوکار را فراهم کرده یا برعکس آن میتواند زمینهساز شکست باشد. خوشبختانه افرادی که به تیوال آمدهاند در موارد بسیار معدودی از ما جدا شدهاند و به نوعی در راستای سازمان حرکت کردهاند.
- ریسکپذیری وجه خصیصهنمای یک بنیانگذار استارتاپی است. مهمترین ریسک محمد عمروآبادی در مسیر تیوال چه بوده و تیمتان شما را به چه ویژگی خاصی میشناسند؟
صرف عمر و جوانیام در راه رسیدن به تیوال مهمترین ریسک من بوده. الان هم شکار درست فرصتها یا عدم شکار درست فرصتها مهمترین ریسک ماست. به نوعی روی لبه تیغ حرکت میکنیم. در مجموعه تیوال من را به آرامشم میشناسند؛ آرامشی که آن را مدیون عالم هنر هستم.
- استارتاپها انتظار کمک مالی از دولت ندارند. حداقل تجربه زیسته من در گفتوگو با بنیانگذاران دهها استارتاپ این مسئله را تایید میکند. اما انتظارات دیگری دارند؛ اینکه مسیر را هموار کند، هجمهها را کم کند و… شما در ارتباط با کارتان باید با وزارت ارشاد سروکار زیادی داشته باشید؛ سنگاندازی زیاد است یا روابط حسنهای برقرار کردهاید؟
به واسطه مجوزهایی که باید برای کارمان میگرفتیم و فروش بلیتهای جشنواره بینالمللی فجر ارتباطات زیادی با این ارگان داشتهایم. ما روزی که تیوال را راهاندازی میکردیم، یک دغدغه و نگرانی اصلی داشتیم و به شدت نگران بحث فیلترینگ بودیم چون به دلیل اینکه معتقد بودیم که به مخاطب احترام بگذاریم، بخش نظردهی را بدون اینکه سانسور کنیم منتشر میکردیم و اینگونه نبود که نظر مخاطب اول پنهان باشد و بررسی شود و سپس منتشر شود. اما خوشبختانه از طرف بدنه دولت این اعتماد را جلب کردهایم. این نکته را هم اضافه کنم که همانطور که شما اشاره کردید، استارتاپها از دولت پول توجیبی نمیخواهند، وام و تسهیلات مالی نمیخواهند اما از دولت میخواهند که فضای هجومی علیه خودشان را تلطیف کند. نقد باشد اما هجوم یکطرفه و اجازه دفاع ندادن درست نیست. ما استارتاپها اغلب از نقطه صفر مالی شروع کردهایم و طی چندین سال برای خودمان و یک تیم حداقل ۱۰نفره شغل ایجاد کردهایم، بنابراین قصدمان خدمت به کشورمان است. به ما کمک کنند از این جهت که مسیر را هموار کنند تا بتوانیم جلو بیاییم.
- در مرز زندگی تیوال و مرگ پلاسکو
یک چشمم به صفحه کیبورد و چشم دیگرم به صدر اخبار ایسنا و ایرنا و آخرین خبر و… بارها عینک را پاک میکنم… جعبه دستمال کاغذی را نزدیکتر میگذارم. شعله زیر غذا را خاموش میکنم؛ دل خوش سیری چند؟! آتش، دود، ازدحام و فریادهایی که به جایی نمیرسد. ملت موبایل به دست به تماشاآمدهاند. بیشتر آتش میگیرم. از پلاسکو هم بیشتر میسوزم.
ساعت میگذرد؛ بیتوجه به زمین و زمان. باید متن گفتوگو را آماده کنم. خیل عظیمی از همکاران روز تعطیل در تحریریه نشستهاند تا هفتهنامه را آماده کنند. به کیبورد نزدیکتر میشوم، باز میلرزد دلم، دستم. آمارها چه میگویند، چقدر بیرحم شدهاند؛ آنها بیخیال دنیا و مافیها هر لحظه بیشتر و بیشتر میشوند. هیچ چیز معلوم نیست. گفتوگو قرار است از مسیر موفقیت بگوید، اما من اینجا نشستهام و هممیهنانم درون آتش میسوزند؛ یعنی در مسیر مرگ میروند. پارادوکسی که آینه تمامنمای جامعه امروزمان هم است.
باید بنویسم؛ اینکه وارد دفتر کار محمد عمروآبادی که میشوید تا حدودی این حس را تلقین میکند که گالری کوچکی برپا باشد. نه اینکه خیلی پرزرق و برق باشد؛ نه. گلدانهای ریز و درشتی دارد. بامبوی زیبایی حسابی قدکشیده و کاکتوسهای کوچکی روی میز جلوی پایم جا خوش کردهاند. تصویر مردی با ریش پروفسوری بالای سر کامپیوتری آویخته است.
باید کامپیوتر محمد باشد، چون تصویر مال اوست. چند مجسمه کوچک، چند تابلوی نقاشی، بشقاب سفالی و البته روی میزی در کنار در ورودی چند شماره از هفتهنامه شنبه. حسابی فضایی دلنشین شده؛ هر چند کوچک است و جمعوجور و خیلی نقلی.
با آفیسهای رنگارنگ شرکتهای بزرگ استارتاپی فاصله دارد و ایرانی مانده و اصالت هنریاش بر همه چیز میچربد. از محمد میپرسم تیوال به چه معناست و هدفش از ساختن این برند چه بوده. البته از «تی» تیکت و «وال» به معنای دیوارش حدس میزدم اما او حرفهای دیگری از نوع خیلی میهنیاش هم در تیوال گنجانده که خواندش خالی از لطف نیست: تی + وال؛ تی از تیکت و وال هم به معنای دیوار، تی در گویش شمالی به معنای برای تو است. تیوال همچنین تلفظ دیگری از دیوار است که در لهجهها تیفال هم تلفظ میشود. همچنین در گویش لری معنای چشم دارد. انتخاب این اسم هم بازار داخلی را مد نظر داشته و هم بازار خارجی.
- بچه ناف دهه شصت
- خوشبختی یعنی داشتن کامپیوتر
- پشت سد کنکور به خاطر کامپیوتر