روند جذب سرمایهگذاری خطرپذیر نسبت به روند رشد کلی اکوسیستم کندتر است. حجم سرمایهگذاری انجام شده در حوزه استارتاپی ایران در حد جوک است و حتی یک دهم سرمایهگذاری در اکوسیستم شهر لندن است که در شش ماه نخست سال ۲۰۱۷، ۱/۱ میلیارد پوند بوده است. غانمزاده همچنین معتقد است که براساس برخی از معیارها به ۱۶۰ویسی در ایران نیاز داریم! در حالی که الان ویسیهای فعال اندکی در ایران حضور دارند. وی همچنین به اهمیت تسهیل روند کارآفرینی و جذب سرمایه برای رشد اکوسیستم اشاره کرده و میگوید فرانسه برای جذب کارآفرینان و سرمایهگذاران سایر کشورها، ویزای استارتاپی میدهد.
- براساس گزارش انجمن ویسی ایران در سال ۹۵ بیش از ۵هزار میلیارد ریال حجم سرمایهگذاری در اکوسیستم بوده و همچنین حدود ۴۵ ویسی، صندوق سرمایهگذاری، شتابدهنده و… در ایران داریم. سوالی که در اینجا میتوان مطرح کرد این است که تعداد ویسیها چقدر مطابق با نیازهای فعلی اکوسیستم است؟
ویسی فعال در ایران بسیار کم داریم. در بدترین حالت به ۴۰ ویسی فعال نیاز داریم. با بعضی از معیارها حتی تعداد مورد نیاز ویسی را تا ۸۰ ویسی و گاه تا ۱۶۰ ویسی هم افزایش میدهند.
- منظورتان چه معیارهایی است؟
براساس بعضی از معیارها تعداد ویسی باید نسبت به جمعیت یک کشور محاسبه میشوند. مثلا در بعضی از کشورها به ازای هر ۲۰۰هزار نفر جمعیت، یک ویسی دارند. بنابراین حتی اگر ۱۰برابر بدتر از این آمار را هم برای ایران محاسبه کنیم و فرض کنیم که به ازای هر ۲میلیون نفر یک ویسی در کشور داشته باشیم، باز هم میبینیم که باید ۴۰ ویسی داشته باشیم. بنابراین تعداد ویسیها در ایران بسیار کم است.
اما در پاسخ به بخش دوم پرسش شما که مربوط به میزان سرمایهگذاری فعلی در این حوزه است باید بگویم که این حجم سرمایهگذاری نهتنها کم و ناچیز نیست بلکه به نوعی جوک است و اصلا به چشم نمیآید. به عنوان مثال، سرمایهگذاری جسورانه در نیمه اول سال ۲۰۱۷ تنها در شهر لندن ۱/۱ دهم میلیارد پوند بوده است. بنابراین سرمایهگذاری جسورانه در ایران هنوز بسیار کم است. البته من قبول دارم که کیفیت استارتاپها هم در مواقعی پایین است که همین امر عاملی برای رغبت کمتر سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری جسورانه است اما اعدادی هم که برای سرمایهگذاری مثلا در اکوسیستم و در سال ۹۵ عنوان شده، بخش زیادی از آن جسورانه محسوب نمیشود و مربوط به صندوقهای متعدد است. در بهترین حالت هم که در نظر بگیریم، فرض میکنیم که در ایران در سال ۲۰۱۶، ۲۰۰میلیون دلار سرمایهگذاری جسورانه انجام شده باشد که تنها یک فرض است و نمیتوان آن را تایید کرد، با این حال تقریبا یک دهم شهر لندن در کل ایران سرمایهگذاری جسورانه انجام شده است. بنابراین حتی اگر ۲۰۰میلیون دلار هم در ایران سرمایهگذاری شده باشد، باز هم عدد کمی به شمار میرود.
- چرا گرایش به سرمایهگذاری جسورانه در ایران کم است؟
به نظر من مهمترین مانع مایندست یا نوع نگرش است و بعد دانش و بعد ابزار، چون اگر نگرش درستی نسبت به یک مسئله وجود داشته باشد، دانش و ابزارش را هم به دست میآورید. الان در تهران هزار ساختمان را میتوان نام برد که بالای ۱۰۰میلیارد تومان ارزش دارند. اما در ایران شاید بتوان یک ویسی را نام برد که بالای یک میلیارد تومان پول داشته باشد. پس مشکل مایندست یا نگرش داریم. در حقیقت در ایران کمبود پول نداریم و حتی سازمانهایی داریم که سرمایههای چندهزار میلیارد تومانی دارند و اگر فرض کنیم که این سرمایهها یک دهم درصدشان به حوزه جسورانه وارد شود، تغییرات کلی رخ میدهد اما فعلا چنین امری اتفاق نیفتاده و کماکان حوزههای سنتی را برای سرمایهگذاری ارجح میدانند.
همچنین در حوزه ویسی ایران دو کمبود جدی داریم؛ نخست افرادی که نقش ویسی را بازی کنند و دوم اینکه سازمانها، نهادها و افرادی که به ویسی پول بدهند. البته مسائلی مانند تجربه و دانش را هم داریم اما دو معضل مهمتر صنعت ویسی در حال حاضر نبود یا کمبود افرادی است که دانش راهاندازی شرکتهای ویسی را داشته باشند و اینکه نهادها، سازمانها و افرادی که پولها را به این شرکتها بدهند، هم بسیار کم است.
در تهران هزار ساختمان را میتوان نام برد که بالای ۱۰۰میلیارد تومان ارزش دارند. اما در ایران شاید بتوان یک ویسی را نام برد که بالای یک میلیارد تومان پول داشته باشد. پس مشکل مایندست یا نگرش داریم
- چگونه میتوان جذابیتهای لازم را برای جذب سرمایه انجام داد؟
روشها متفاوت است؛ در گام نخست باید بگویم که افراد و نهادهای بسیاری هستند که اصلا اکوسیستم و ظرفیتهای آن را نمیشناسند. معضل دیگری در ایران داریم که ورود نابخردانه دولت هاست. در دنیا نمونههایی از ورود دولت به بخش سرمایهگذاری داریم که خردمندانه انجام شده است. دولت در واقع باید حدی از قدرت نفوذ را داشته باشد نه اینکه مثلا کل پول را تزریق کند و صاحب اصلی قدرت در این حوزه باشد؛ یعنی نقش بنیانگذاری داشته باشد و مثلا برای ایجاد یک صندوق از ۱۰۰میلیارد مورد نیاز، ۱۰میلیارد اولیه را سرمایهگذاری کند. نه اینکه تعادل را به نفع یک صندوق یا یک نهاد بر هم بزند.
همچنین آموزشهایی باید برای ویسیها درنظر گرفت. آموزشهایی در سطح جهانی که توسط مربیان درجه یک ارائه میشوند. نهادهای زیادی با سرمایه بالای هزار میلیارد تومان در ایران وجود دارد که باید آموزش داده شوند که چنین اکوسیستم و ظرفیتهایی وجود دارد. نه اینکه همگی این نهادها وارد فاز سرمایهگذاری در این حوزه بشوند اما حداقل توجهشان جلب میشود و ممکن است بعضی از آنها به این حوزه علاقهمند بشوند.
- با توجه به اوضاع فعلی، روند سرمایهگذاری در اکوسیستم را چگونه پیشبینی میکنید؟
روند رشد اکوسیستم در حال حاضر عالی نیست اما بد هم نیست و خوب است اما روند رشد سرمایهگذاری جسورانه در این حوزه کند است و عقبتر از رشد استارتاپهاست. اما باید بپذیریم که سرمایهگذاری جسورانه معمولا به کندی صورت میگیرد و ذاتش به این صورت اقتضا میکند.
- جو حاکم بر جامعه و برخورد با اکوسیستم استارتاپی چقدر در جذب یا عدم جذب سرمایهگذاری موثر است؟ مثلا حجم تبلیغات رسانهای در سال ۹۵ که اغلب منفی بودند.
صددرصد چنین جو منفی تاثیر منفی دارد. چنین جوی در کنار درخواستهای متعدد از سازمانها و نهادهای مختلف برای گرفتن مجوزها، فیلترکردنها و… هم بر روند جذب سرمایهگذار تاثیر منفی میگذارد. چون راهانداختن کسبوکار به خودی خود سخت است و وجود چنین موانعی هم روند را کند میکند و حتی ناامیدی ترویج میشود. چنین جوی موجب شده تا حتی بعضی از کارآفرینهای این حوزه به فکر مهاجرت باشند. در حالی که کشورهایی مانند فرانسه ویزای استارتاپی ایجاد کردهاند با این ایده که میخواهند کشور استارتاپی بشوند؛ یعنی نه تنها برای کارآفرینان خودشان شرایط را فراهم میکنند بلکه برای کارآفرینان سایر کشورها هم شرایط آسان کارآفرینی ایجاد میکنند. اما در ایران برعکس عمل میشود.