کانالهایی تخصصی و عمومی که بسیاری از آنها به دنبال بسط مفاهیم آموزشی و اطلاعرسانی در این حوزه هستند. اما متاسفانه کانالهای استارتاپی مستثنا از دیگر کانالهای تلگرامی در کشورمان نیستند؛ مدیایی که اخبار بدون منبع موثق با آمیزهای از واقعیت و دروغ و تخیل فقط شِیر میشود، برای کسانی که این اخبار را تولید میکنند و به اشتراک میگذارند، یک چیز مهم است؛ بالا رفتن تعداد بازدیدکنندگان.
شاید برای یک کانال شوخی و طنز منبع و سندیت یک خبر مهم نباشد اما برای حوزه تخصصی مثل استارتآپ، ارائه آمارهای بدون سند و متناقض خطرناک است. اینکه افراد نقل قولهای شخصیتهای خارجی را به نام خودشان بزنند یا به اشتباه قید کنند اگرچه اشکال دارد اما خطرناک نیست، اما ارائه راهکار برای بیزینسمدل و برونرفت از مشکلات یا انتشار آمارهای عجیب و غریب، متناقض و بیپایه در مورد ارزشگذاری استارتاپها و… میتواند آسیب جدی به استارتاپها و به کلیت اکوسیستم بزند.
برای نگارنده عجیب است، کانال تلگرامی ارزش یک استارتاپ را ۴۰۰ میلیارد اعلام میکند و کانال دیگری ۲۰۰ میلیارد و عجیبتر اینکه فعالان استارتاپی هم همین آمار متناقض را شِیر میکنند و در کانالهای مختلف در مورد آن ساعتها مشغول بحث و کامنتگذاری هستند.
و بازهم عجیبتر اینکه برخی دوستان بسیار محترم به این فکر نمیکنند آماری با این اختلافات فاحش یک خیالبافی است و چرا باید من این خیالبافیهای بیسند را در اکوسیستم تکثیر کنم. نتیجهاش این میشود که وقتی با مدیران نهادهای مالی بزرگ دولتی و خصوصی برای ورود به اکوسیستم و سرمایهگذاری پای میز مذاکره مینشینیم، کاملا به استارتاپها بدبین هستند.
این بدبینی به حدی با این شایعات بزرگ شده که همه ارزشهای استارتاپها را یکسره زیر سوال برده و حباب میدانند و معتقدند ورود به این بازار برایشان دیگر جذابیتی ندارد. شاهد ناکارآمدی استارتاپها هم نوشتههای کانالهای تلگرامی است.
در حالی که همه روندها نشان میدهد اکوسیستم استارتاپی ایران علیرغم افت و خیزها در حال رشد و نیازمند سرمایهگذاری داخلی و خارجی است. اگر این اتفاق در چند سال آینده رخ ندهد، استارتاپهای ایرانی در دره عمیق بیسرمایهای سقوط خواهند کرد.
میانگین سنی اکوسیستم استارتاپی ایران نشان میدهد که با جامعه کارآفرین جوانی روبهرو هستیم؛ جوانیای که مزیت این زیستبوم است. همانگونه که از کسبوکارهای سنتی و مدیران میخواهیم جوانان را باور کنند، جوانانی که متکی به دانش و امید هستند، باید خودمان هم باور کنیم جوانبودن به معنای سطحیبودن و کارهای کودکانهکردن نیست. آنهم در یک بازار اقتصادی.
زمانی آنها ما را جدی خواهند گرفت که ابتدا خودمان خودمان را جدی بگیریم. یادمان باشد ما همه در یک قایق به سمت هدفی مشخص میرویم. امروز با اشاعه آمارها، مطالب بدون سند و منبع، دروغین و شبههبرانگیز در حال کاشتن باد هستیم. آنکه باد میکارد، طوفان درو خواهد کرد.
باید امروز را به خاطر بسپاریم که چگونه صندوقهای خطرپذیر فعال، شتابدهندهها و استارتاپهای بزرگ را به هر دلیلی حسادت یا تقابل به سخره میگیریم. فرداروز استارتاپمان بزرگ، کار آفرینان و توسعهدهندگان خواهد شد. نیاز به سرمایه پیدا خواهیم کرد. آیا به این فکر کردهاید اگر در مقطع حیاتی رشد سرمایه مناسب را جذب نکنید، چه اتفاق ناگواری برای استارتاپتان خواهد افتاد.
نکته دیگر اینکه میزان حضور استارتاپیها و تعداد کامنتها و ساعاتی که در گروهها حضور دارند، این سوال را پیش میآورد که «آنها کی کار میکنند؟» حتی در تحریریه شنبه بحث بر سراین بود با تعدادی از این دوستان که قلم و نگاه خوبی دارند پیشنهاد همکاری بدهیم که از استارتاپشان بیرون بیایند و با این همه وقت خالی که دارند به نویسندگی بپردازند!
حرف آخر:
در حالی که عدهای از دوستان همه وقتشان را در گروههای تلگرامی میگذرانند و به بیماری غرزدن دچار شدهاند و این ویروس و ناامیدی را رواج میدهند، عدهای در سکوت استارتاپشان را توسعه میدهند و رهبر بازار میشوند.
باور کنید اگراز فردا در بسیاری از گروههای تلگرامی نباشید، هیچ اتفاقی نمیافتد. حواستان باشد هر آنچه بکارید ناامیدی، یاس یا امید و نشاط در آینده آن را برداشت خواهید کرد. پیشتر نوشتهام و باز تاکید میکنم برای موفقیت به وسوسه مطرحبودن، در دید دیگران نشستن و ارائه فضلکردن نه بگویید.
روی کارتان تمرکز کنید. تمرکز، تمرکز و بازهم تمرکز، تلاش بسیار کنید. تلاش، تلاش و بازهم تلاش. از حاشیههای بیخود دوری کنید. یقین بدانید چه من نویسنده و چه سرمایهگذاران و فعالان به کسانی احترام میگذاریم که کمتر حرف میزنند و بیشتر کار میکنند و خالق و سازنده استارتاپ هستند نه کامنت.