«اگر بخواهی خوب میشوی!»، «چرا قدر این زندگی را نمیدانی؟ خیلیها آرزو دارند جای تو باشند!»، «ورزش کن تا حالت خوب شود. دوست من از وقتی یوگا کار میکند، دیگر افسرده نیست!»، «اینقدر فکر و خیال نکن. داری خودت را با دست خود نابود میکنی!»، «این قرصها را نخور، معتاد میشوی! چاره کار گلگاوزبان است!» بعید نیست شما هم یکی از کسانی باشید که با این جملهها، میخواهند یک افسرده را از هزارتوی غم رها کنند و بینیاز از کمککردن متخصصان، حالش را خوش کنند. اما برخلاف تصور این افراد، افسردگی یک انتخاب نیست و وقتی پای این بیماری روانپزشکی به میان میآید، نه تعریفکردن لطیفه، نه پیادهروی در هوای بهاری و نه به رخ کشیدن دستاوردها، به رها شدن فرد از غم و ناامیدی کمکی نمیکند. افسردگی یک اختلال نیازمند درمان است و از آنجا که یکی از فراگیرترین اختلالات روانپزشکی در سالهای اخیر شناخته شده، وقت آن رسیده که بیشتر بشناسیدش و با ادعاهای اشتباه و کلیشهای، به جنگ با آن نروید.
افسردگی نه به سن ارتباطی دارد و نه به موقعیت جغرافیایی. هر فرد از هر نژاد، در هر مقطعی از زندگی، در هر موقعیت مکانی و در هر شرایط اجتماعی، ممکن است به این اختلال دچار شود. افسردگی آنقدر شایع شده که سازمان بهداشت جهانی، آن را به عنوان دومین بیماری ناتوانکننده نیازمند درمان معرفی کرده است. پس بعید نیست که در خانه شما هم فرد یا افرادی دچار این بیماری شده باشند.
برای ابتلا به افسردگی به دنبال دلیل نگردید. برای افسردهشدن نه نیازی به وقوع جنگ در کشور است و نه نیازی به ورشکستگی و فقیر شدن. افسردگی میتواند بدون هیچ علت ناگهانی یا لااقل مشخصی ایجاد شود. برای درمان افسردگی به داروهای روانپزشکی و تجویز متخصصان نیاز است. غمی از این جنس را نمیتوان با سیگار، مخدر یا مسکن از بین برد. گرچه برخی از مبتلایان این اختلال تا پایان عمر به طور کامل از آن نجات پیدا نمیکنند، اما آمارها نشان میدهد 80 درصد افرادی که درمانهای تخصصی را امتحان کردهاند، لااقل بهبود قابل توجهی در حالشان را گزارش دادهاند.
افسردگی درجات مختلفی دارد. در پایینترین سطح، افراد با ایجاد تغییراتی در زندگی، شرکت در جلسات کوتاهمدت مشاوره یا استفاده از خدمات روانپزشکی از این اختلال نجات پیدا میکنند. اما بسیاری از افسردهها هم نیازمند دارودرمانی هستند و برخیشان نیز مجبور به مصرف دارو تا سالهای متمادی هستند.
افراد به داروهای ضدافسردگی عادت نمیکنند و به آنها معتاد نمیشوند بلکه در صورت قطع مصرف، بازگشت علائم کهنه را مشاهده میکنند. درست مانند بیمارانی که به فشارخون بالا مبتلا هستند و اگر داروهایشان را مصرف نکنند، بازگشت علائم را مشاهده می کنند. چه با دارو چه بیدارو برای رها شدن از چنگ این بیماری مزمن باید همیشه به فکر راههایی باشید که زندگی شمار را از آنچه هست پرنشاطتر و پرتحرکتر میکند. راهی که میتواند یک ورزش ساده باشد یا یک عادت فرهنگی.