«بهار روش ندارد، منش دارد. نگاه نمیکند که چه کار کند برای دنیا بهتر است. میداند باید کاری کند؛ و این عملگراییِ بیفکر بهار است که جهان را تغییر میدهد.
گاهی برنامهریزی و تصمیمهای سخت گرفتن و فهرستکردن کارها هیچ فایدهای ندارد. گاهی هیچ چیزی فایدهای ندارد؛ جز بلندشدن و کاریکردن؛ کاری که حتی شاید نتیجهاش روشن نیست. منش بهار همین است. تصمیم میگیرد همه چیز را سبز کند. به همه چیز زندگی بدهد.»
حالا ما همه در آستانه بهار هستیم. سال رفته، رو به پایان است؛ سالی که برای همه فعالان اقتصادی کشور، از جمله اعضای اکوسیستم کارآفرینی دانشبنیان ایران، سالی آکنده از ابهام و برای برخی شروع سیاستهای انقباضی اقتصادی بود. برخی تعدیل کردند.
برخی متوقف کردند. برخی تغییر دادند. برخی هم دارند به تعدیل یا توقف یا تغییر فکر میکنند. سال۹۷ سال متلاطمشدن بازار بود؛ سال تردید در چگونگی صرف منابع، هم از سوی صاحبان کسبوکار و هم از سوی مشتریان.
بنابراین با این همه تردید و تعدیل، سال۱۳۹۸ چه خواهد شد؟ سال پیشرو، سال واقعبینی است. اگرچه تورم قابلتوجهی در پیش خواهد بود و کسبوکارهای سنتیتر، تن به رکود خواهند داد.
اما با شرط و شروطی متصور است که اکوسیستم کارآفرینی دانشبنیان کشور یک راهحل واقعبینانه برای عطش موجود در اقتصاد کشور باشد.
اگر کارآفرینهای جوان کشور و شرکای آنها شامل شتابدهندهها و نهادهای سرمایهگذاری حقوقی و حقیقی، پیشگامان واقعبینی کسبوکاری باشند، میتوانند راههای بهینه را پیش پای اقتصاد نیازمند کشور بگذارند.
سال اثبات توانمندی برای کسبوکارهای نوآور
اگر زحمت بکشند و در ایجاد و تحقق مدلهای کسبوکاری به معنای دقیق کلمه خلق ارزش کنند، اگر خود را مقید به سودآوری و ارزشآفرینی بدانند، سال پیشرو حتی اگر برای کسبوکارهای سنتیتر سال تلخی باشد، اما میتواند برای کسبوکارهای نوآور سال اثبات توانمندیشان باشد.
در سال پیشرو سال زحمتکشی بیشتر و امیدواری واقعبینانهتر است. من تصور میکنم، بهار بهترین الگوی همه ماست. «بهار فکر نمیکند که این شاخه پارسال بار نداد.
آن زنبورها پارسال عسل ساختند که غارتگری برد. آن کشتزار را صاعقه زد. به نتیجههای قبلی فکر نمیکند. حساب و کتاب نمیکند که کدام روییدنها بهصرفهتر بود؛ کدام زایشها پربارتر.
همه چیز را به همان منش گشادهدستانه، دوباره میرویاند. دوباره برمیخیزاند.»۲ اما ما با بهار فرق میکنیم.
«بهار که میشود اما ما حساب میکنیم. پارسال را چرتکه میاندازیم. سالهای قبلترش را حتی. فکر میکنیم راه رشد همانی است که تا به حالا بوده است.
روی سودها سرمایه میگذاریم و روی ضررها سرپوش. خیال میکنیم این تنها روش زندگی است. تنها راهی که ما را میرساند به جایی که باید. جرأت نمیکنیم یک کارهایی را دوباره تکرار کنیم…
این چرخه حذفها، کنار گذاشتنها، محدودکردنمان به عادتها، این ترسیدن از چیزیشدن، روش ماست، روش بهار نیست. اگر قرار بود دنیا همین جور حسابوکتاب کند، به جایی نمیرسید.»۳
پینوشت:
۱-برگرفته از مقدمه ویژهنامه «داستان همراه» مجله همشهری داستان، نوشته مینا فرشیدبیک – شماره ۶ – نوروز ۱۳۹۵
۲- همان
۳- همان