رقابت نابرابر! رقابت برابر هم مگر داریم؟ در همین صفحه، کنار همین یادداشت مطلبی منتشر شده که پیشنهاد میکنم حتما بخوانید. آمارها را ببینید که چگونه کسبوکارهای نوپای مالی با ناامیدی به بانکها نگاه میکنند. نمیدانم تجربه ایستادن پای یکی از برجهای بزرگ بانکهای غول جهان را داشتهاید یا نه. اگر یک کارآفرین خرد باشید احتمالا مشاهده تصویر آن برجها از پایین و فکر کردن به اینکه قرار است با اینها رقابت کنید شما را افسرده میکند، بنابراین هر کسی که وارد این میدان میشود باید بداند که وارد میدان رقابتی نابرابر شده است. یک کسبوکار نوپا مثل «پیپینگ» به راحتی میتواند فیلتر شود. آنهم در شرایطی که نه قانون روشن و مشخصی درباره کسبوکار آنها وجود دارد نه قانون به صورت صریح گفته که چه باید کرد و چه نباید کرد. از آن طرف غولهایی هستند که میتوانند متن صریح قانون را زیرپا بگذارند و آب هم از آب تکان نخورد. بگذریم. این روزها تب پیامرسانها داغ است و تب انتقال پول از طریق پیامرسانها هم داغتر.
چند روزی است در گروههای اجتماعی تلگرام صحبتهایی را میبینم که چه کسی اولین پیامرسان دارای قابلیت پرداخت را در ایران معرفی کرده است. عرصه جدید کسبوکار در فناوریهای بانکداری و پرداخت به دلیل تنوعی که دارد شاهد رشد مدلهای مختلفی از کسبوکارهاست که با مدلهای ذهنی قبلی قادر به درک و مدیریت آنها نیستیم. تا امروز بانکداری ایران به دور از خلاقیت و نوآوری بود و همه بانکها جز تفاوت در نام و لوگو و هویت بصری تفاوت محسوسی در خدمات نداشتند. بانکهای ایرانی خدمات یکسانی ارائه میکنند. منتها کسبوکارهای نوپا به دلیل دست گذاشتن روی بازارهای «نیچ» از این مزیت برخوردار هستند که خدمات خلاقانهای به بخش کوچکی از مردم ارائه کنند. به دلیل رخوت سیستم بانکی و جذاب بودن این خدمات و تازگی آنها ممکن است بانکها هم شروع به تقلید از این خدمات کنند. گفتم که یکی از حوزههای جذاب برای پرداخت، اپلیکیشنهای پیامرسان است. در سالهای گذشته در ایران همزمان با دنیا پیامرسانها با اقبال مردم مواجه شدهاند؛ اپلیکیشنهایی که روی تلفن همراه، شرایطی را فراهم کردهاند که افراد به آسانی برای هم پیام بفرستند. به مرور برخی به این فکر کردند که اگر میتوان از این ابزارها برای انتقال پیام استفاده کرد چرا برای انتقال پول نتوان استفاده کرد.
در ایران به دلیل برخی سوءتدبیرها زمینه رشد پیامرسانهای ایرانی فراهم نشد. طبیعی است که به ضربوزور پول نمیتوان پیامرسان ایرانی را رشد داد. در همین ایران کسبوکارهای پیشرویی وجود داشت که به دلیل برخی بیتدبیریها به محاق توقیف رفتند و جوانمرگ شدند. این موضوع اعتماد جامعه ایرانی به نرمافزار ایرانی را نه تنها خدشهدار کرده بلکه زمینه اقبال به نرمافزارهای خارجی را بیش از پیش فراهم کرده است. این روزها اپلیکیشنهای مختلفی که کار انتقال پول را انجام میدهند فعال شدهاند؛ دو تا از آنها اپلیکیشنهای مانیار و بله هستند. در یک طرف ۴جوان خلاق با ایدههای درخشان هستند و در طرف دیگر بزرگترین بانکهای کشور با تمام قوا. در سالهای دور در نبردها تجهیزات و تعداد افراد بود که نتیجه را مشخص میکرد. منتها این روزها ماجرا متفاوت شده است؛ مهمترین چیز تابآوردن در مقابل ناملایمات و رقابت نابرابر است. طبیعی است که آنکه تاب نیاورد از صحنه رقابت حذف میشود اما این به معنای حذف نهایی او نیست. چقدر کسبوکارهایی داشتیم که شکست خوردند اما زمینه رشد یک کسبوکار موفق از دل آنها ایجاد شده است. فراموش نکنید که در واتساپ زمانی که فیسبوک آن را 18میلیارد دلار خرید فقط ۱۸نفر کار میکردند. این روزها دکتر ظریف به همان چیزی در جایی مثل توئیتر دسترسی دارد که جوان دانشآموز در یک شهر دور ایران. این دنیای جدید است. رقابت ۴جوان خلاق با بزرگترین بانکها. به دنیای جدید دیوانه خوش آمدید!