رهبری کسب و کار، وظیفه ساده ای نیست. همان طور که درو هوستون، مؤسس و مدیرعامل دراپ باکس میگوید: «مدیریت تیم به زمان احتیاج دارد. شما اصول آن را نمیدانید و به مرور زمان یاد میگیرید. هیچ کس نمیتواند این کار را ب هجای شما انجام دهد.» در این مطلب راهنمایی های مدیران عامل برتر جهان را در این زمینه مرور میکنیم تا ببینیم برای تبدیل شدن به یک رهبر فوق العاده، چه اصولی را باید همیشه در ذهن داشته باشیم.
- درو هوستون، مدیرعامل شرکت دراپباکس
در مرحله اول باید خودتان را به طور سیستماتیک آموزش دهید. بهعنوان یک کارآفرین یا بنیانگذار، منحنی رشد شخصی شما باید یک گام جلوتر از نمودار رشد شرکتتان باشد، یعنی باید بفهمید چه چیزهایی را نمیدانید و بعد آنها را یاد بگیرید. مخصوصا وقتی کسب و کارتان به مقیاسپذیری میرسد، بهعنوان یک مدیرعامل شغلتان هر 12 تا 18 ماه تغییر میکند. این مسئلهای است که خودتان باید متوجه شوید، زیرا هیچکس دستش را روی شانه شما نمیگذارد تا شرایط را به شما نشان دهد.
مثلا اوایل کار، شما بیشتر وقت تان را به ساخت یک محصول اولیه اختصاص میدهید. مهمترین دغدغه ذهنیتان یک «محصول» است. اما وقتی محصولتان آماده شد، به کاربر نیاز دارید. چگونه میخواهید محصولتان را توزیع کنید؟ چگونه رشد میکنید؟ این یک چالش کاملا متفاوت است. وقتی محصولتان را توزیع کردید، دوباره صحنه عوض میشود. شما به درآمد زایی و یک مدل کسب و کار نیاز دارید. بعد رقیبانی در بازار پیدا می کنید و مشکل شما دیگر درآمد زایی نیست، بلکه سود آوری و جریان نقدینگی است. همان طور که در زندگی واقعی از مرحله کودکی به نوجوانی و سپس جوانی میرسید، در دنیای کسب و کار هم وظایف شما مدام تغییر میکند. زمانی که فکر می کنید در یک کار به مهارت کامل رسیده اید، مسئولیت جدیدی پیدا می کنید که کاملا با آن نا آشنا هستید.
- تیم آرمسترانگ، مدیرعامل شرکت Oath
بهعنوان یک مدیرعامل، باید ریسک پذیر باشید و از شکست نترسید. واقعیت این است که برای رسیدن به اهدافتان، باید پذیرای شکست ها باشید. تا زمانی که می دانید هدفتان چیست و تصویر واضحی از موفقیت دارید، شکست خوردن فاجعه نیست. این تجربه ای است که بسیاری از افراد موفق پشت سر گذاشته اند.
- اسکات بلسکی؛ بنیانگذار شرکت Behance و سرمایهگذار اولیه اوبر
مسئله ای که کمتر کسی در مورد آن صحبت میکند، این است که شما بهعنوان رهبر یک شرکت، همیشه تنها هستید. البته از مربیان و مشاوران کمک میگیرید تا نکات خاصی را بیاموزید، همانطور که من هم این کار را کردم، ولی کسی نیست که بتوانید همهچیز را به او بگویید و او شانهبهشانه شما همراهتان باشد. من درزمینه انتخاب مشاوران هم بسیار گزیده عمل کردم و میتوان بگویم که در آن دوران بسیار تنها و پر استرس بودم. من معتقدم یکی از بزرگ ترین هزینههای کارآفرینی، پردازش دائمی شرایط عدم اطمینان توسط مغز شماست. تقریبا 20 درصد از مغز شما همیشه در حال پردازش اموری است که در مرحله اجرایی قرار دارند. حتی زمانی که با خانواده و دوستانتان هستید، باز هم ذهنتان جای دیگری است. تحمل این تنهایی، سخت و سنگین است، ولی بخشی از هزینه های ادراکی است که باید آن را پرداخت کنید.
- جونا پرتی، مدیرعامل بازفید
اگر علاقه ای به رو به رو شدن با چالش ها ندارید یا دوست ندارید برای حل مسائل دشوار تلاش کنید، یا نمی خواهید وارد دنیای نا شناخته ها شوید، بهتر است هرگز نه مدیرعامل یک استارت آپ باشید و نه حتی کارمند آن. این مسائل بخشی از کار شماست.
زمانی که یک صنعت رونق میگیرد، عده زیادی با آرزوی کسب درآمد وارد آن بازار میشوند، ولی مسئله سختتر از آن است که فکرش را میکنید. شما باید برای تولید یک محصول جدید، شبانه روز کار کنید و درعینحال تحملش را داشته باشید که یک بازیگر کوچک در یک صنعت بزرگ محسوب شوید. بهعلاوه اگر هدف شما از تأسیس یک شرکت، رسیدن به رفاه و آسایش است، هرگز در کارتان موفق نمیشوید. با اولویت دادن به آسایش و آرامش خیال، نمیتوانید یک کسب و کار موفق داشته باشید.
- دن شولمن، مدیرعامل پیپال
زمانی که تازه به پی پال آمده بودم، تیم اجرایی حاضر نبود با من همکاری کند تا اینکه متوجه شدم مسئله چیست. من فهمیدم دستاورد های قبلی پی پال، درواقع نتیجه زحمات این تیم است. به همین دلیل اعتبار همه موفقیت ها را به آنها بخشیدم. اعتبار بخشیدن به دیگران، یکی از اصول مهمی بود که یاد گرفتم. همین اصل کمک میکند افراد بهتری را به تیم جذب کنیم. استعداد های برتر دوست دارند جزئی از تیمی باشند که برای دستاورد هایش مورد تقدیر قرار می گیرد و تلاش هایش به رسمیت شناخته میشود. مهم ترین وظیفه رهبری، الهام بخشیدن به اعضای تیم است. اگر افراد فوق العاده در اطرافتان داشته باشید که می دانند کارشان دیده میشود، یک تیم قدرتمند خواهید داشت که با تمام وجود برای رسیدن به اهداف تلاش میکند.
- جان زیمر، مدیرعامل شرکت لیفت
خوش رفتاری با اعضای تیم و مشتریان، عنصر نجاتبخش کسب و کار است. داستان های زیادی در مورد بنیانگذارانی که صرفا با سختگیری به موفقیت رسیده اند گفته میشود، ولی تا آنجا که من می دانم، این حرف درست نیست.
همه کسب و کار ها با کمک یک تیم خوب می توانند به اهدافشان برسند. در حرفه ما، مهربانی و خوش برخوردی با اعضای تیم، رانندگان و مسافرانی که از خدماتمان استفاده می کنند، ضروری است. فقط در این صورت می توانیم یک مجموعه ارزشمند بسازیم که مردم آن را دوست دارند.