اسنپ و تپسی با رقابت در حوزهای کاملا رقابتپذیر (برای هر دو) و بازاری مناسب سعی در جذب افراد و همچنین مخاطبان رقیب خود داشته و دارند.
این دو مجموعه با سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی که روی آنها انجام شده، به نوعی مانند بسیاری از استارتاپهای ایرانی که الگوبرداری شده از مجموعههای مختلف موفق جهان هستند، از مجموعه Uber الگوبرداری شدهاند.
حال چند وقتی است که این مجموعهها با جدیترشدن فعالیتهایشان در حال رقابت با بخش دیگری از بازار شدند و این مسئله بهخاطر راحتتر بودن و گاه هزینههای پایینتر سفرهای درونشهری توسط این دو مجموعه بود.
اخیرا با توجه به اینکه آژانسهای مسافری با این تهدید مواجه شدند که به نظر میرسد بخش بزرگی از مخاطبان آنها از این طریق از دست رفته و یا خواهند رفت، به فکر چاره افتادند که در این موضع با مشارکت نهاد صنفی خود و مشارکت دادن سایر نهادهایی که میتوانستند در این موضوع دخیل باشند و یا خواهند بود، به رفتارهایی دست بزنند.
این موضع باعث شد تا این دو رقیب با نوعی ائتلاف استراتژیک در برابر این موضوع و فشارهایی که در این خصوص ایجاد شده و در حال بزرگترشدن بود، بایستند.
این ائتلاف استراتژیک را بعضا میتوان در همکاری دو غول بزرگ نوشابههای غیرالکلی هم دید که با اینکه پپسی و کوکاکولا در مواقع زیادی علنا به تخریب رقیب مشغول میشوند ولی در مسائل مختلفی با هم همکاری میکنند که به طور مشخص تحقیقات و تبلیغات مصرف بیشتر نوشابههای غیرالکلی است.
در این زمینه هم این دو مجموعه (اسنپ و تپسی) با نوعی ائتلاف(خواسته یا اجباری) به همکاری با یکدیگر پرداختند.
زمینه دیگری هم میتوان در این موضع اشاره کرد اصولا بنا بر تعریف اینکه میتوان درون تهدیدات هم فرصتهایی پیدا کرد به نظر میرسد با توجه به موج شایعاتی که بعدا در مورد دعاوی این دو مجموعه با نهادهای دیگر داشتند، نوعی شایعهپراکنی هم صورت گرفت که اگر از دیدگاه تبلیغاتی ببینیم، این دو مجموعه توانستند (خواسته یا ناخواسته) از این طریق تبلیغات مختلفی را هم انجام بدهند و در بعضی مواقع حتی با گسترش و توسعه بازار خود مواجه شوند که میتوان از این موضع درسهایی گرفت که رقبا میتوانند در تهدیدات خارجی همکار و مددکار هم باشند تا با همکاری یکدیگر از فشارها کاسته و تدابیر بهتری اتخاذ کنند و همچنین میتوان از این تهدیدات به نوعی در جهت توسعه کسبوکار نیز قدم برداشت که رسانهها در این امر کانالهای ارتباطی ما با مخاطب هستند.
در این قبیل موضوعات میتوان با همکاری دو رقیب با هم به نوعی با تهدید خارجی تقابل کرد.
این وضعیت در عین حال که دو شرکت به صورت رقیب با یکدیگرند ولی در عین حال همکار استراتژیک یکدیگر هم هستند.
در این موارد با کمک هم میتوان قدرت فشار بر عامل خارجی را افزایش داد تا سهم بازار کنونی رقبا از بین نرود که در این مورد علاوه بر این موضوع میتوان پیشبینی افزایش سهم بازار را هم داشت چون رسانههای جمعی با پوشش این موضوع و تبلیغ گاه ناخودآگاه این دومجموعه باعث افزایش آگاهی از برند این دو مجموعه و ترغیب مخاطب بر امتحانکردن این تسهیلات شدهاند، بهطوریکه وقتی مخاطب و مشتری بالقوه با تکرار این پیام که این دو مجموعه رقیب، مسئله جدی آژانسها شدهاند روبهرو میشود، به این فکر میکند که خب این چه مجموعههایی هستند که این قدرت را دارند و چرا باید این قدرت را داشته باشند و همین موضوع باعث میشود که از این فرصت استفاده کند و سری به یک یا دو مجموعه فوق بزند و چون از یک طرف اتحادیه موسسات کرایه اتومبیل (به نوعی به دلیل داشتن نماد اتحادیه و دولتی تلقیشدن موضوع) و از طرفی دو مجموعه خصوصی و درحال رشد که شعار تسهیلات بهتر برای مشتریان را دارند، میتوان آن را به نوعی مقابله بخش خصوصی با بخش دولتی و شبهدولتی اقتصاد هم تلقی کرد که شاید در پایان با کمک مردم به نهاد خصوصی این ذهنیت شکل میگیرد که این حمایت اعتراض به بخش دولتی یا شبهدولتی قدرت و دولتیبودن است.
نظر شما چیست ؟!