در مورد شنوتو
شنوتو یک بستر نرمافزاری برای انتشار، پخش، اشتراکگذاری، دانلود و خرید فایلهای صوتی (پادکست) و کتابهای صوتی در محیط وب و موبایل است. شنوتو به کاربران این امکان را میدهد که مجموعه گستردهای از کتابهای صوتی و پادکستها را در اختیار داشته باشند.
از این پادکستها میتوان به صورت رایگان یا با پرداخت هزینهای اندک بهرهمند شد. همچنین بستری برای نویسندگان و تولیدکنندگان پادکست است تا فایلهای خود را با ساخت حساب کاربری در شنوتو ایجاد کنند و آخرین فعالیتهای علمی و فرهنگیشان را با مخاطب خود به اشتراک بگذارند و حتی با قیمتگذاری آلبوم صوتی خود و فروش آن، درآمدزایی داشته باشند.
سابقه کاری
حدود یک سال و نیم در یک شرکت آیتی کار کردم. در بخش فنی این شرکت کامپیوتر مونتاژ میکردیم. همکاران من همگی ۴ سال به بالا بودند و در طول روز مثلا یک سیستم را مونتاژ میکردند اما من خیلی فرز بودم و ۴ تا سیستم را تکمیل میکردم. مدیرشان هم به من فرصت زیادی برای تجربه میداد.
این شرکت در پاساژ پایتخت یک مغازه داشت که غیر از کامپیوتر، سیدی و… هم میفروخت. یک مدل فروششان این بود که سیدیها کپی بشود و فروخته شود. من مسئول اتاق سیدیها شدم و سیدیها را داکیومنت و کپی و آمادهسازی میکردم.
بعد از مدتی با همکاران صحبت کردم که اگر مثلا فتوشاپ ۳۰ مگابایت است و WORD ۵۰ مگ است، سیدی هم که ۶۰۰مگابایت است، اینها را به صورت پکیج دربیاوریم و قیمت بیشتری برایش در نظر بگیریم که شرکت سود بیشتری بکند. این طرح خیلی با استقبال مواجه شد.
بعد از یک سال و نیم، همین روند را برای خودم ادامه دادم و بعد چند نرمافزار برای خودم ساختم و سعی کردم در بازار، فروش را هم یاد بگیرم و اینها دستاوردهای زیادی برایم داشت. پدرم یک سوئیت در اختیارم قرار داد.
کمکم تعداد سیدیرایترها را زیاد کردم و نرمافزارهای مالتیمدیا تولید میکردم و در بازار میفروختم. دانشگاه خیلی کم میرفتم و گرفتن مدرک لیسانسم سالهای سال طول کشید.
در نهایت هم شرکت خودم را راهاندازی کردم. از همکاران و دوستانم برای پیشبرد کارها کمک میگرفتم و دستمزدشان را پرداخت میکردم. اسم شرکتم دادهپردازی الامیس بود. چون با دولتیها کار میکردیم، این شرکت را ثبت کردیم.
فیلم تبلیغاتی، فایلهای صوتی و سیدیهای آموزشی سفارشی تولید میکردیم. در واقع زیرساخت شنوتو از اینجا مهیا شد که ما استودیوی صدا داشتیم. این شرکت هنوز هم کار میکند.
پول اولیهای که برای راهاندازی شنوتو داشتم، حدود ۳میلیون بود و طی دو سه ماه شنوتو راهاندازی شد. چون من به بهبود مستمر اعتقاد دارم و کمکم شنوتو را بهتر کردیم. حدود یک سال شنوتو را به همین صورت اداره کردم و بعد از یک سال جذب سرمایه داشتیم. در ابتدا خودم بودم و یک نفر دورکار.
کار تماموقت روی شنوتو
از سال ۹۵ به صورت تماموقت روی شنوتو کار میکنم. الان وضعیت پایدار خوبی داریم اما ضعفهایی هم داریم و بیشترین ضعف ما روی شمارندههای استاندارد است. ضعف دیگرمان فضایی است که به پادکسترها اختصاص میدهیم.
[bs-quote quote=”ما به چندزبانهشدن فکر میکنیم و میخواهیم به بازارهای خارج از ایران برویم. الان همکارانی در خارج از ایران داریم مانند کستباکس. این پروژه در چین و جهان و در بخش پادکچری رشد خیلی خوبی داشته است. این کسبوکارها نسخه ایرانشان را هم آماده کرده بودند ولی وقتی وارد ایران شدند، فقط ما بودیم و مجبور شدند با ما توافق کنند. وقتی با هم صحبت میکنیم میبینیم که آنها ۲۷۵برابر ما بودجه دارند اما ۲۷۵برابر بهتر از ما نیستند و حداکثر دوبرابر بهتر از ما هستند” style=”style-4″ align=”left” color=”#377fbf” author_name=”امیرحسین مددی” author_job=”بنیانگذار شنوتو” author_avatar=”https://shanbemag.com/wp-content/uploads/2019/10/madadi4.jpg”][/bs-quote]
ما داریم خودمان را بهبود میدهیم که بتوانیم همپای آنها پیش برویم. این رقیب سنگین به رشد خیلی کمک کرده است. ضمن اینکه در ایران نوار، فیدیبو، ناملیک و… رقبای ما هستند.
رویداد روز جهانی پادکست
سال گذشته نخستین دوره را شنوتو برگزار کرد. استقبال زیاد بود و در سالن قلم کتابخانه ملی با حضور ۳۰۰نفر این رویداد برگزار شد. هزینهای هم دریافت نکردند.
اما امسال که میخواستیم این رویداد را به صورت مدونتر برگزار کنیم، وارد مذاکره با مسئولان مربوطه در کتابخانه ملی شدیم و به ازای اینکه کتابخانه ملی سالن در اختیارمان قرار دهد و خودش بهعنوان برگزارکننده این همایش باشد، شنوتو فضایی را مهیا کند که پادکسترها از اسناد موجود در کتابخانه ملی استفاده بیشتری بکنند که مردم ایران بدانند که کتابخانه ملی چه اسناد و مدارکی دارد و این اسناد قصهگویی و روایت شود.
ضمن اینکه یک پادکست هم با استفاده از همان اسناد تولید میکنیم که ۱۲ قسمتی باشد و هر ماه یک اپیزود آن منتشر شود. همچنین فایلهای صوتی که در اندیشگاه کتابخانه ملی تولید میشود، اگر در اختیار شنوتو قرارشان بدهند، ما تحت عنوان اندیشگاه کتابخانه ملی با انجام ویرایش و تدوین اولیه، در شنوتو قرار میدهیم که دیگران هم این فایلها را بشنوند.
جمعه پنجم مهرماه یکی از معاونتهای کتابخانه ملی روی واتساپ به من پیام داد که چرا لوگوی تپسی را کنار لوگوی کتابخانه ملی قرار میدهید، در این صورت نمیتوانیم با شما همکاری کنیم. تپسی کد تخفیف به افرادی که میخواستند به این رویداد بروند، نداد، وارد گفتوگو هم با ما نشدند و تلفنشان را هم جواب ندادند.
ما ماندیم و مهمانهایی که در حال آمدن بودند و تنها یک نفر در آنجا کمی با ما همکاری کرد و در نهایت این رویداد برگزار شد. هزینه هم پرداختیم. چک ۱۶میلیون تومانی به آنها دادیم و ۳میلیون هم بابت پارکینگ پرداختیم.
شاید هم مسئولان کتابخانه ملی حق داشتند اما این اعتراض را باید در قالب یک جلسه به ما میگفتند نه اینکه پیام واتساپی بدهند و دیگر جوابگوی ما نباشند. حالا ما در حال پیگیری ماجرا هستیم.