ویدئوهای یلدای کارآفرینان استارتاپی ایران (یلدا سامیت) یلدا سامیت 99

ویدئو پنل آینده سرمایه‌گذاری خطرپذیر در پنجمین یلدای کارآفرینان استارتاپی

در اکوسیستم به ازای 10میلیون تومان یک شغل ایجاد ایجاد می‌شود

پنل آینده سرمایه‌گذاری خطرپذیر پنجمین همایش یلداسامیت
پنل سرمایه‌گذاری با مدیریت شهرام شریف و حضور بازیگران مهم حوزه سرمایه‌گذاری جسورانه یعنی علی فیاض‌بخش مدیرعامل شرکت سرآوا ، حامد ساجدی مدیرعامل شرکت شناسا، رادمان ربیعی مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری صندوق فیروزه، حسین خسروی مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری ادونچرز، مسعود آراسته مدیرعامل شرکت حصین، حمزه قطبی‌نژاد مدیرعامل شرکت توسعه کارآفرینی بهمن و رضا نقی‌زاده رئیس هیأت مدیره صندوق نوآفرین در یلدای کارآفرینان استارتاپی 1399 برگزار شد.

شریف: اوضاع سرمایه‌گذاری در ایران مسیر پرفراز و نشیبی داشته و بعد از اوجی که پیدا کرده بود، تا حدی افت کرد و شرایط و دلایل مختلف، تا اندازه‌ای میزان سرمایه‌گذاری جسورانه را در ایران کاهش داد؛ از سوی دیگر بازیگران جدیدی را وارد این عرصه کرد.میزان سرمایه‌گذاری جسورانه در ایران در سال گذشته به اندازه قیمت یک واحد مسکونی در شمال شهر تهران است. البته نمی‌دانم چقدر این میزان دقیق است، اما خیلی کم به نظر می‌رسد.

امروز روی سه مبحث صحبت می‌کنیم، یکی اینکه اساسا خود شما چقدر در حال فعالیت هستید؟ هر کدام چه مقدار سرمایه‌گذاری جسورانه در ایران انجام دادید یا در حال انجام آن هستید؟ و صحبتی هم درباره مدل سرمایه‌گذاری با هم خواهیم داشت.

سؤال اول را از علی فیاض‌بخش مدیرعامل سرآوا می‌پرسم که شرکت باسابقه‌ای در حوزه سرمایه‌گذاری است و اگر اشتباه نکنم. شاید اولین شرکت سرمایه‌گذاری در این حوزه باشد و روی استارتاپ‌های مؤثری هم سرمایه‌گذاری کرده است.

فیاض‌بخش: سرآوا تقریبا در سال 90 شکل گرفت و آقای رحمانی بنیانگذار این شرکت بود. آقای رحمانی به عنوان فردی که سلسله‌ای از تجارب کارآفرینی در نقاط دیگری از دنیا داشت، محور تجمیع منابع مالی توسط تعدادی از فعالان حوزه‌های مختلف اقتصادی، مانند حوزه تولید FMCG یا کالاهای پرمصرف، بانکداری و صادرات پسته بود.

یعنی افرادی که در حوزه‌های تخصصی خود موفق بودند در کنار آقای رحمانی که تجربه کارآفرینی و سرمایه‌گذاری خطرپذیر را در دیگر نقاط دنیا داشت، قرار گرفتند و همراه با هم سرآوا را شکل دادند.

خاستگاه شکل‌گیری سرآوا از این جهت مهم است که ما در قالب قانون تجارت مشکلی داریم که امروز کمتر شده است. البته نه به واسطه قانون تجارت بلکه به این دلیل که بستر بازار سرمایه برای مدل جی‌پی‌ال‌پی، یعنی فردی متخصص، تحت عنوان جنرال پارتنر و تیمی که در کنارش هستند و یک عده‌ای که سرمایه‌گذاری می‌کنند، ولی عملا اداره منابع‌شان را در اختیار آن فرد یا تیم می‌گذارند.

آن روز این ساختار وجود نداشت؛ بنابراین یک شرکت سهامی شکل می‌گرفت، ولی با تعدد سهامدارانی که هر کدام‌شان حداکثر سهامی که می‌توانستند داشته باشند 15 درصد است؛ بنابراین کسی نمی‌توانست روی شرکت کنترل داشته باشد و نتیجه‌اش این شد که از آن ساختار جی‌پی‌ال‌پی خارج شود؛ یعنی آن مشکل بستر قانونی را به این شکل مرتفع کردند.

مجموعه سرمایه‌گذاری‌هایی که سرآوا تقریبا از سال 91 انجام داده است، بین 320 تا 330 میلیون دلار است که اگر به نرخ ارز رایج امروز در نظر بگیریم چیزی حدود 4 هزار میلیارد تومان است. البته از آنجایی که به شکل تاریخی سرمایه‌گذاری شده است، آن اعداد دلاری با نرخ ارز آن روز سرمایه‌گذاری شد‌ه‌اند.

پورتفوی سرآوا کاملا مشخص است و شرکت‌های بزرگی در آن حضور دارند و بعضی از آنها در آستانه ورود به بورس قرار دارند. بعد از خروج آقای رحمانی از ترکیب هیات مدیره سرآوا، که در حوزه سرمایه‌گذاری استارتاپی ایران شخصیتی شناخته شده بودند، آیا مسیر سرمایه‌گذاری سرآوا متوقف شد؟ و آیا از میزان سرمایه‌گذاری سرآوا، چه روی استارتاپ‌های خودش و چه روی استارتاپ‌های دیگر، کم شد؟

فیاض‌بخش: ما به جهت اینکه می‌دیدیم شرایط ورود منابع مالی خارجی سخت می‌شود، یک تأمین مالی از طریق سرمایه‌گذاران‌مان از ابتدای سال 97 داشتیم که حدود 67 میلیون دلار بود. آن منابع عملا به دو جهت از طرف سرمایه‌گذاران، هم سرمایه‌گذاران خارجی و هم سرمایه‌گذاران ایرانی، تأمین شد، یکی به علت سرمایه‌گذاری‌های جدیدی که انجام شد.

به عنوان مثال 12 میلیون دلار در علی‌بابا ، 7.5 میلیون دلار در الوپیک ، و حدود 45 یا 46میلیون دلار در مجموعه هلدینگ کافه‌بازار که امروز نزدیک 4 شرکت است. پس بخشی مربوط به سرمایه‌گذاری‌های جدیدی بود که انجام شد و بخش دیگر هم تحت عنوان ذخیره منابع مالی برای روزهای سخت نگهداری شد که در سال 98 و امسال به شرکت‌ها تزریق شد.

در جریان این همایش، مهم‌ترین چالش‌های پیش‌‎روی سرمایه‌گذاری خطرپذیر در اکوسیستم استارت‌اپی ایران مورد بررسی قرار گرفت

پس سرمایه‌گذاری ادامه دارد؟

فیاض‌بخش: این سوال را نمی‌توانم اینطور پاسخ دهم. شرایط خیلی سخت شده است و به زعم من دو اتفاق در کشور افتاده است؛ یکی مسئله تورم و تضعیف نرخ برابری ریال در مقابل دلار است که سرآوا به واسطه این تضعیف نرخ برابری از سوی سرمایه‌گذاران خارجی که از مسیر سرآوا در این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کردند، خیلی متضرر شد، به گونه‌ای که اگر نرخ برابری را در نظر بگیرید شاید الان سود ارزی نکرده باشد که این خیلی بد است؛ یعنی اگر یک فضای اقتصادی، بازده اقتصادی برای سرمایه‌گذاران ایجاد نکند، خودش بازتولید مانع می‌کند.

نکته دیگر که در سال 99 اتفاق افتاده این است که ما بسترهایی را در کشور داریم مثل بازار سرمایه که امکان بازگشت سرمایه را برای سرمایه‌گذاران ایجاد می‌کند. این فقط برای استارتاپ‌ها نیست، مثال عینی آن شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی، شستا، است که با منابع سازمان تأمین اجتماعی ایجاد شده و مجموعه‌ای از هلدینگ‌های چند رشته‌ای مختلف مانند صنعت سیمان، پتروشیمی و رایتل را از صنعت آی‌سی‌تی دارد.

این شرکت که سال‌ها منابع به آن تزریق شده و سرمایه‌گذاری کرده بود، عملا به یک بن‌بست رسید. تأمین اجتماعی پروژه‌هایی داشت مثل ستاره خلیج فارس که برای کشور خیلی حیاتی بود، ولی نمی‌توانست منابعی را آزاد کند و در آن پروژه خیلی خیلی حیاتی کشور سرمایه‌گذاری کند. هیچ راهی نبود جز اینکه بازار سرمایه پذیرای شستا باشد و امروز ارزش روز شستا در بازار سرمایه نزدیک 300 هزار میلیارد تومان است و که 12 درصد آن به مردم واگذار شده.

این اتفاق راجع به اکوسیستم ونچرکپیتال هم می‌افتد. اگر سرمایه‌گذاران قدیمی این صنعت نتوانند منابعی را آزاد کنند، عملا جریان پولی که مانند خون در رگ این اکوسیستم است، نمی‌تواند حرکت کند و به تدریج هم اکوسیستم، هم شرکت‌ها و هم آن بستری که سالیان سال در کشور ایجاد شده بود و به واسطه اینکه با هزینه سرمایه‌گذاری بسیار پایین نرخ اشتغال خوبی ایجاد کرده بود، می‌تواند بار معناداری را از دولت کم کند، از بین می‌روند.

در نظر بگیرید که در صنعت پتروشیمی ایران به ازای هر یک میلیارد تومان یک نفر شاغل می‌شود و در این صنعت تقریبا به ازای 8 تا 10 میلیون تومان است. ببینید چقدر می‌توانیم اثربخشی ایجاد کنیم و هزینه را از دوش دولت کم کنیم، ولی به نظر من با ایجاد بن‌بست یا خدای نکرده با عدم فهم درست این کسب‌وکارها، باعث می‌شویم این بازگشت سرمایه اتفاق نیفتد.

آقای خسروی! ادونچرز یک صندوق سرمایه‌گذاری خصوصی به حساب می‌آید که روی استارتاپ‌های خوبی مانند مامان‌پز و میاره سرمایه‌گذاری کرده است.

شما تا به حال چقدر سرمایه‌گذاری کردید؟ در چه حوزه‌هایی بوده و الان در چه وضعیتی هستید؟

خسروی: ساختار ادونچرز یک ساختار جی‌پی‌ال‌پی است و یک ال‌پی بیشتر نداریم که یک شرکت فامیلی‌بیزینس در حوزه معدن و انبوه‌سازی است و در یک الی دو شرکت دانش‌بنیان سرمایه‌گذاری کرده و فعالیت می‌کند.

ما با یک سرمایه حدود 5میلیون دلاری، یعنی نزدیک به 20 میلیارد تومان، شروع کردیم که تقریبا همه این پول سرمایه‌گذاری شد و یک عدد کوچکی باقی‌مانده است که در حال بررسی کیس‌های جدید هستیم. اگر هم شرایط مطلوب نباشد، مجبوریم کمااینکه ترند هم تمرکز روی پرتفو است، همین کار را انجام دهیم.

 روی چه حوزه‌هایی تمرکز دارید؟

خسروی: همه آی‌تی هستند. در واقع هم در فین‌تک سرمایه‌گذاری کردیم، هم در اینشتورتک، هم در لجستیک، هم در غذا و هم در پرتفویی که شما فرمودید؛ ولی همه آی تی هستند و ما در سایر حوزه‌های تک وارد نشدیم.

خود ویکست هم بخشی از مجموعه سرمایه‌گذاری‌تان محسوب می‌شود؟

خسروی: خیر. مدل سرمایه‌گذاری ویکست متفاوت است و ساختار سهامی آن ارتباطی به ادونچرز ندارد.

آقای آراسته، لطفا در مورد شرکت حصین که روی استارتاپ‌هایی مانند گوشی‌شاپ، طاقچه، ترابرنت و مایکت سرمایه‌گذاری کرده است، صحبت کنید و درباره سهامداران، میزان سرمایه‌گذاری و اینکه در چه حوزه‌هایی بوده است بفرمایید.

آراسته: ما در مجموعه حصین دوستانی از دانشگاه شریف بودیم که دور هم جمع شدیم و در سال 83 شرکت را تأسیس کردیم و در حال حاضر تقریبا 9 زیرمجموعه داریم. در آغاز، فعالیت‌های‌مان را در فضای بی‌توبی شروع کردیم و عملا به عنوان سرمایه‌گذار به این حوزه ورود پیدا نکرده بودیم و شاید مجموعه ما از این جهت که از نهاد مالی وارد نشدیم و مجموعه‌ای بود که از درآمدهای خودش شروع به سرمایه‌گذاری در فضاهای جدید کرد، مقداری با بقیه دوستان متفاوت باشد.

در چه حوزه‌هایی کار می‌کردید؟

آراسته: ما در حوزه بانکی، کارت هوشمند و بحث‌های نرم‌افزاری، بیشتر نرم‌افزارهای مخابراتی و بانکی، کار می‌کردیم. تقریبا از سال 90 فضای گوشی‌های هوشمند را پیش‌بینی کردیم و وارد سرمایه‌گذاری در این حوزه شدیم و مجموعه مایکت را راه‌اندزای کردیم که در حال حاضر 20میلیون نصب دارد و یک اپ‌استور اندروید است که بیش از 8 میلیون کاربر فعال دارد، بالغ بر 5 هزار ترابایت دانلود ماهانه آن است و از لحاط تعداد سرچ روزانه‌ای که در آن انجام می‌شود، بالغ بر یک میلیون و 800 هزار واژه سرچ می‌شود.

همچنین مجموعه طاقچه را شروع کردیم که یک ایبوک‌ریدیر است و ما در سال گذشته 9 میلیون ساعت مطالعه در مجموعه طاقچه داشتیم، 4 میلیون کتاب گرفته شد و واقعا تفاوت ایجاد کرده است. طاقچه نسل دوم بعد از گوشی‌های هوشمند بود و نسل سومی که ما در آن وارد شدیم، بحث ورود آی‌تی به صنعت‌های دیگر است که مجموعه ترابرنت در همین فضا شکل گرفت.

ما آینده را در این می‌دیدیم که به حوزه آی‌تی و صنعت‌های دیگر ورود پیدا کنیم و ار زش‌آفرینی کنیم. شاید شبیه کاری که اسنپ و تپسی کرده‌اند، ترابرنت نیز عملا حمل‌ونقل  مابین‌شهری است. همچنین مجموعه گوشی‌شاپ در راستای چرخه‌ای است که ما سعی کردیم در کل فرایندهای مرتبط با کالای دیجیتال به صورت کامل در یک مجموعه‌ای با یک سری فرایندهای آی‌تی پیدا کنیم.

چه میزان سرمایه‌گذاری روی استارتاپ‌ها کردید؟

آراسته: ما از سال 90 که شروع کردیم، اگر بخواهیم با دلارهای غیرقابل مقایسه با الان حساب و تبدیل کنیم، بالغ بر 15 میلیون دلار سرمایه‌گذاری کردیم.

 و الان برنامه سرمایه‌گذاری‌تان برای چه میزان و در چه حوزه‌هایی است؟

آراسته: در حال حاضر دو مجموعه جدی داریم که روی‌شان سرمایه‌گذاری می‌کنیم که اصل آنها ترابرنت است و منتظر فرصت هستیم تا روی بیزینس‌های دیگری که پیشرفت آنها را احساس کنیم که می‌توانند سهم بازار بزرگی بگیرند و ارزش‌آفرینی جدی‌ای داشته باشند، سرمایه‌گذاری کنیم.

علی فیاض‌بخش، حامد ساجدی، رادمان ربیعی، حسین خسروی، مسعود آراسته، حمزه قطبی‌نژاد و بهمن و رضا نقی‌زاده سخنرانان این همایش بودند

آقای قطبی‌نژاد، درباره شرکت توسعه کارآفرینی بهمن توضیح دهید. آنطور که متوجه شدم شما دو مدل سرمایه‌گذاری انجام می‌دهید، هم روی استارتاپ‌ها و هم روی بخش صنعتی.

چطور شرکتی است؟ کجا تشکیل شده؟ سهامدارانش چه کسانی هستند و چه میزان سرمایه‌گذاری کرده است؟

قطبی‌نژاد: شرکت توسعه کارآفرینی یک شرکت سرمایه‌گذاری است و از سال 95 فعالیت‌مان شروع شده و همانطور که فرمودید هم در حوزه نرم‌افزار و سرویس و وب سرمایه‌گذاری کردیم و هم در حوزه‌های صنعتی و سخت‌افزار. در مرحله نوپایی و مراحل سید و پری‌سید و ارلی استیج سرمایه‌گذاری می‌کنیم و روی بالغ بر 50 شرکت سرمایه‌گذاری کردیم که فکر می‌کنم تا الان بیش از 70 میلیارد تومان شده است.

با توجه به اینکه ما در دوره‌های نوپایی هستیم، سایزهای کوچک‌تری هستند. از سوی دیگر چون احساس کردیم سرمایه‌گذاری در حوزه‌ها و تکنولوژی‌های غیر آی‌تی در کشور کمتر انجام می‌شود و با توجه به تجربه و توانمندی خود بنده و سایر دوستان در حوزه‌های غیر آی‌تی، علاقه‌مند شدیم در غیر آی‌تی هم سرمایه‌گذاری کنیم. همانطور که فرمودند مدل تأمین مالی ما هم همان مدل Limited Partnership است، یعنی سرمایه‌گذارانی داریم که البته عمده‌اش از حاکمیت و دولت هستند و منابع را از آنها تأمین کرده و در شرکت‌های استارتاپی و دانش‌بنیان سرمایه‌گذاری می‌کنیم.

 پس عمده سرمایه‌گذاری‌تان روی استارتاپ‌ها به صورت کواینوست در کنار سرمایه‌گذاران دولتی است؟

قطبی‌نژاد: در واقع ما منابع را به عنوان یک عامل و کارگزار جذب کرده و خودمان سرمایه‌گذاری می‌کنیم، منتها کواینوست‌منت یا سرمایه‌گذاری مشترک را هم به عنوان یک سیاست جدی دنبال کردیم و فکر می‌کنم تا‌کنون بیش از 30 مجموعه حقیقی و حقوقی به عنوان کواینوستور با ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

چند تا از استارتاپ‌های شاخصی را که روی‌شان سرمایه‌گذاری کردید نام ببرید.

قطبی‌نژاد: استارتاپ‌هایی که شاخص‌تر هستند شامل ایوند، لحظه‌نگار، نوبار، زبان‌شناس و استارتاپ‌های نوپای دیگر می‌شود که در وب‌سایت ما قابل مشاهده هستند، ضمن اینکه ما اطلاعات خوبی را در قالب گزارش‌های نوبه‌ای از سرمایه‌گذاری‌ها منتشر می‌کنیم و هر سه ماه یک بار گزارش تهیه کرده و اطلاعاتی درباره تعداد سرمایه‌گذاری‌ها و کسب‌وکارهایی که روی آنها سرمایه‌گذاری انجام شده، منتشر می‌کنیم که گزارش منتهی به پاییز 99 جدیدترین گزارش ماست و دوستان می‌توانند  در وب‌سایت و صفحه لینکدین ما مشاهده کنند‌.

آقای ربیعی با شرکت فیروزه کمابیش آشنا هستیم و شما هم در حال حاضر یک صندوق سرمایه‌گذاری جدید راه‌اندازی کردید. یک مقدار درباره خود شرکت فیروزه و حضورش در فضای استارتاپی بگویید، اینکه چه میزان سرمایه‌گذاری کرده‌اید و نسبت سرمایه‌گذاری جسورانه‌تان به کل سرمایه‌گذاری‌تان چقدر است؟

ربیعی: گروه ما فعالیت خودش را از سال 1384 آغاز کرد و حوزه تخصصی آن، خدمات مالی، حوزه مدیریت سرمایه، خدمات مالی دیگر از جمله کارگزاری و مشاوره مالی و … است. تقریبا از سال 89 و 90 بود که سرمایه‌گذاری‌های خودش را در حوزه استارتاپی شروع کرد، یکی از مؤسسان سرآوا بود و بعد از آن هم در استارتاپ هایی مثل شیپور، الوپیک، داستان من و … سرمایه‌گذاری کرد که شاید بگویم جمع سرمایه‌گذاری‌های ما که طی سال‌های مختلف اتفاق افتاده است، شاید بیشتر از 10 میلیون دلار بشود.

میزان سرمایه جسورانه نسبت به کل سرمایه به مسائلی بستگی دارد. به این معنا که خدمات مالی که از طریق صندوق‌ها ارائه می‌دهیم، باید مسلما در بازار سرمایه فعالیت کنند؛ ولی از طریق شرکت‌های سرمایه‌گذاری خودمان که کنترل می‌کنیم ما یک درصدی را که شاید اول درصد بزرگ‌تری بود، به خاطر اینکه آن موقع دلار هزار تومان بود و الان 25هزار تومان است و امروز مسلما به خاطر این تضعیف ارزش پول ملی‌مان این درصد هم کمتر شده است، یعنی هم ارزش دلاری و هم شاید ریالی آن کمتر شده است؛ ولی از آن حوزه‌هایی هست که ما بسیار روی آن مثبت هستیم.

همانطور که فرمودید پارسال پذیره‌نویسی صندوق جسورانه‌مان را داشتیم و یک صندوق بورسی جسورانه تأسیس کردیم که حجم صندوق، با هدف سرمایه‌گذاری در این حوزه، 50 میلیارد تومان است، چون اعتقاد داریم حوزه‌ای است که شاید رشد بسیار خوبی را بتواند برای سهامدارانش و کسانی که واحدهای این صندوق را خریداری می‌کنند، داشته باشد.

 خیلی کوتاه می‌خواهم بپرسم صندوق‌های سرمایه‌گذاری جسورانه موفق بودند؟ یعنی نمونه موفق دیگری شما در ایران دیدید؟

ربیعی: به نظر من این مسئله بر‌می‌گردد به چیزی که آقای فیاض‌بخش فرمودند. این صندوق دوره‌ای است، یک دوره 7ساله دارد. ما هشتمین صندوق جسورانه بورسی بودیم که تأسیس شد، قبلی‌ها یا شرکت‌های گروه مالی و خدمات مالی یا اشخاص خصوصی یا دانشگاه بودند که صندوق‌های جسورانه تأسیس کرده بودند و فعالیت می‌کردند؛ ولی در این دوره شما سرمایه‌گذاری که می‌کنید بعد از 7سال باید خارج شوید و صندوق منحل می‌شود و عایداتش به سهامدارانش می‌رسد.

این خروج سرمایه و خروج از شرکت‌های استارتاپی تا به امروز معضل بزرگی بوده که هنوز هم است، ولی چیزی که ما را ترغیب کرد به این سمت برویم این بود که امروز خیلی از راه را آمدیم و در آخر راه هستیم و ان‌شاءالله با حضور برخی از این استارتاپ‌ها در بازار سرمایه و عرضه عمومی سهام آنها، کانال جدی برای خروج صندوق‌ها از سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام می‌دهند به وجود می‌آید که این همان تکمیل چرخه سرمایه‌گذاری است که اتفاقا باعث می‌شود پول جدیدی هم در این حوزه تزریق شود. به نظر من زمانی که فرصت برای خروج و اگزیت وجود داشت و آنها می‌توانستند خارج شوند و عملا این کانال برای خروج وجود داشت، آن موقع می‌توانیم بسنجیم کدام سرمایه‌گذاری‌ها موفق بوده و کدام یک موفق نبودند.

آقای ساجدی، شرکت شناسا بازوی سرمایه‌گذاری جسورانه شرکت فناپ است یا بانک پاسارگاد؟

ساجدی: هیچ‌کدام. شناسا یکی از شرکت‌های گروه مالی پاسارگاد محسوب می‌شود. گروه مالی پاسارگاد را عمدتا مردم با بانک پاسارگاد می‌شناسند، ولی واقعیت این است که خود بانک پاسارگاد در شناسا مستقیما اصلا سهامدار نیست و سهامداران ما 9هلدینگ اصلی گروه مالی پاسارگاد هستند. گروه مالی پاسارگاد هلدینگ‌های متعددی، مانند هلدینگ معدنی، انرژی، فناپ که به عنوان یکی از هلدینگ‌های شاخص در حوزه آی‌تی فعالیت می‌کند، هلدینگ سلامت و قس‌علی‌هذا دارد.

شاید پازل سرمایه‌گذاری‌های گروه مالی پاسارگاد در حوزه‌های متنوع توسط شناسا در حوزه نوآوری تکمیل شد. البته خاستگاه ما به یک تعبیر از مجموعه فناپ محسوب می‌شود که فلسفه وجودی آن این بود که خود فناپ به مثابه سرمایه‌گذاری یک نهاد مالی روی یک حوزه جدید و حوزه مالی و به تعبیری بورسی بود. تجربه رشد  فناپ که سال84 تأسیس کردند، جذاب شد و علاقه‌مند بودند و هستند که این مدل روی حوزه‌های غیر آی‌تی هم اتفاق بیفتد؛ لذا شناسا از ابتدای شکل‌گیری‌اش الزاما حوزه‌های آی‌تی را هدف‌گذاری نکرده و دست بر قضا حتی به خاطر حضور مجموعه فناپ فکر می‌کرد هدف‌گذاری روی بخش‌های دیگری غیر از آی‌تی بهتر باشد.

شاید تمایزی که مجموعه شناسا با خیلی از هم‌سنخ‌های خود داشت و از این جهت به مجموعه بهمن شباهت‌هایی داریم، این بود که اتفاقا روی حوزه  های‌تک سرمایه‌گذاری جدی کردیم و به حوزه تجهیزات وارد شدیم که طبیعتا اینها چالش‌های نوآورانه و فناورانه جدی‌تری داشتند. یکی از معضلاتی که به لحاظ زنجیره ارزش همه ما با آن روبه‌رو هستیم، پیدا کردن کیس‌های خوب و فرصت‌های سرمایه‌گذاری خوب است.

ما در میانه راه‌مان یک شتاب‌دهنده را هم تملک کردیم و سعی کردیم زنجیره ارزش شکل‌گیری کسب‌وکارهای‌مان را تا حدی تکمیل کنیم. روی حوزه سلامت، از سلامت الکترونیک تا شرکت‌های تجهیزات پزشکی که راه‌حل‌های جدید درمانی  و توان‌بخشی را ارائه کردند نیز تمرکز خوبی داشتیم.

چه میزان سرمایه‌گذاری کردید؟

ساجدی: منابع ما عموما ریالی بوده است و اگر بخواهیم دلاری حساب کنیم بین 15 تا 20 میلیون دلار بود، منتها روز به روز با کاهش نرخ برابری ریال، ارقام روزهای اول ما در اسکیل‌های جهانی قابل تأمل بود و این مسئله دشوارتر هم می‌شود. تا به حال فکر کنم 67 سرمایه‌گذاری داشتیم که در راندهای مختلف بوده است.

مجموعه لینکپ که در حوزه آی‌او‌تی کار می‌کند و به نظرم با روندی که در پی گرفته است می‌تواند در زندگی مردم اثر داشته باشد. مجموعه فیدیلیو را داریم و به تازگی مجموعه جاروب را در حوزه پسماند شهری سرمایه‌گذاری کردیم. در حوزه آموزش نیز پکیجی از کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ و در حوزه نشر، کتاب‌پلاس را داریم. استارتاپ‌های ما متعدد هستند و دوستان علاقه‌مند می‌توانند در سایت‌ ببینند.

 آقای نقی‌زاده! شما رئیس هیأت مدیره صندوق نوآفرین هستید. درباره اینکه این صندوق از کجا شروع شد، چقدر سرمایه برای سرمایه‌گذاری دارد و چه کارهایی انجام می‌دهد، توضیح دهید.

نقی‌زاده: بنده به صورت خاص خیلی نمی‌خواهم در مورد صندوق نوآفرین صحبت کنم و قصد دارم مقداری جهت صحبت را عوض کنم، چراکه قبل از این پنل، آقای دکتر موسوی مدیرعامل مجموعه به صورت کامل صحبت کردند و مخاطبان با صندوق نوآفرین آشنا هستند. فقط من اشاره می‌کنم که صندوق نوآفرین صندوقی است که با سرمایه اولیه 100 میلیارد تومان تشکیل شد و قرار است بخشی از خلأهایی را که در اکوسیستم صندوق‌های جسورانه وجود دارد پوشش دهد.

سهامدارهای صندوق چه کسانی هستند؟

نقی‌زاده: سهامدارهای صندوق مجموعه‌های متنوعی هستند، دو تا از سهامداران وابسته به وزارت آی‌سی‌تی هستند، یکی وابسته به بانک ملت، یکی وابسته به ایرانسل و یکی هم مجموعه‌ای هست که نزدیک با مجموعه بهمن کار می‌کند. اجازه می‌خواهم از یک زاویه دیگر به موضوع بپردازم، از آنجایی که بنده یک فرد دانشگاهی هستم و در دانشگاه فعالیت دارم، مسئله دانشگاه را در این اکوسیستم خیلی مهم می‌دانم. مسئله آینده وی‌سی ما با ابهامات زیادی روبه‌رو‌ست.

بخشی از این ابهامات مربوط به مسائلی است که دوستان اشاره کردند، مثلا نرخ برابری ارز که یک مسئله جدی است، اینکه نوع برخورد بورس ما با وی‌سی‌ها چطور است، نوع شکل‌گیری و نوع نقش دولت چطور است و …  ولی من می‌خواهم به یک مسئله جدی‌تر در آینده وی‌سی کشور بپردازم که فکر می‌کنم خیلی مسئله بنیادی است.

وی‌سی‌ها، اگر می‌خواهند موفق شوند، نباید فقط مسئله را در درون محدوده خودشان جست‌وجو کنند. واقعیت این است که شما برای اینکه یک زیست‌بوم سرمایه‌گذاری جسورانه خوب داشته باشید، اولین شرط این است که طرح‌های خوب و پیشنهادهای خوب به اندازه کافی داشته باشید و چنین چیزی واقعا وجود ندارد.

طرح‌های خوب یعنی چی؟

نقی‌زاده: یعنی طرح‌هایی که قابل سرمایه‌گذاری باشد. ضمن اینکه خیلی از چیزهایی که اسم وی‌سی را روی آنها می‌گذاریم، واقعا وی سی نیستند و سرمایه‌گذاری مشترک هستند و ما با اهمال اسم وی سی را روی آنها می‌گذاریم؛ یعنی به معنای جسورانه نبوده و یک رفتار جسورانه نیست، بلکه یک رفتار عادی سرمایه‌گذاری انجام می‌شود. من خیلی به این موضوع وارد نمی‌شوم.

با توجه به اینکه 4 سال سابقه حضور در صندوق نوآوری شکوفایی را دارم، می‌گویم چیزی که الان ما با آن مواجهیم این است که زیست‌بوم نوآوری و فناوری کشور به دانشگاه گره نخورده است؛ یعنی منابع حوزه تجاری‌سازی‌مان در زنجیره‌های انتهایی نسبت به زنجیره‌های ابتدایی متورم است.

در هر صورت فرهنگ کشور ما این است که عمده افراد به دانشگاه می‌روند و بخش عمده‌ای از فرایند شکل‌گیری کسب‌وکارها و کارآفرینی کشور در دانشگاه شکل می‌گیرد. دانشگاه برای اینکه بتواند در این بخش نتیجه‌بخش باشد، باید یک سری منابع اولیه را برای پژوهش و کارآفرینی داشته باشد که اینها عمدتا منابع گرنت هستند و منابع وی‌سی نیستند.

من به خاطر دارم که از صندوق نوآوری شکوفایی گلایه می‌شد شما منابع‌تان را هزینه نمی‌کنید. قبول دارم که بوروکراسی بود و یک سری اشکالات هم هست، ولی یک بخش ماجرا به این ربط داشت که طرح‌ها خیلی جذاب نیست.

الان همین نکته را به اشتراک می‌گذاریم که همه دوستان در موردش جواب دهند. چیزی که آقای نقی‌زاده می‌گویند این است که ما طرح، ایده یا استارتاپ خوب کم داریم که روی آن سرمایه‌گذاری کنیم؛ آیا به نظر شما آقایان اینطور است؟

ساجدی: استارتاپ، طرح سرمایه‌گذاری خوب و فرصت سرمایه‌گذاری مناسب الزاما بر همدیگر منطبق نیستند. من حتی فکر می‌کنم برای اینکه در کشور تحول ایجاد کنیم، قرار نیست که یک گرته‌برداری خیلی ساده از موضوعی که ذاتش از یک جای دیگر و با یک فرهنگ دیگر متولد شده است انجام دهیم. ما احتمالا فکر می‌کنیم جای یک سری ظرفیت‌های پاسخگویی به نیاز خالی است و باید دنبال چیزهایی بگردیم که روی آنها سرمایه‌گذاری کنیم که این ظرفیت‌های خالی را پر کنند و بتوانند این نیازها را پاسخگو باشند یا حتی یک تحول ایجاد کنند. به این تعبیر جواب هم آره است و هم نه. ما خیلی کار انجام نشده در مملکت داریم که می‌تواند چهره مملکت‌مان را تغییر دهد؛ اما آیا آدم‌های ما این فرصت‌ها را شناختند و ما به عنوان سرمایه‌گذار با آنها مواجه می‌شویم؟ متأسفانه نه.

در واقع من فکر می‌کنم حلقه مفقوده این است که استعدادهای ما با نیازهای کلان و خرد کشور خیلی آشنا نیستند و بنابراین محدودیت ایده‌های خاص شکل گرفته است. اولین استارتاپ‌ویکند تهران با اسپانسری شناسا شکل گرفت. چرا چنین کاری را کردیم؟ زیرا یکی از وظایفی که یک وی‌سی کلاسیک قطعا ندارد.

ما مجبور بودیم داشته باشیم تا اکوسیستم را گرم کنیم. ما مجبور بودیم کارگاه‌های مختلفی را برگزار کنیم تا مردم را آشنا کنیم که به این حوزه بیایند. این مسئله هنوز هم دوره‌اش سپری نشده است، اتفاقا به نظرم باید آن نیازهای صنعتی که وجود دارند شناسایی شوند و بچه‌هایی که استعدادهای خوبی هستند به سمت مسائلی که واقعا می‌توانند مثمرثمر باشند، هدایت شوند وگرنه اینکه پلتفرم‌های مثلا فروش آنلاین تکثیر شود، ممکن است خیلی روی اقتصاد تأثیر نداشته باشد.

فیاض‌بخش: من هم با اینکه فضای سرمایه‌گذاری خوبی نداریم موافق نیستم. یکی از مشکلات نگرشی ما شرقی‌ها این است که به دنبال تعداد می‌گردیم و فکر می‌کنیم وقتی می‌گوییم خوب، یعنی هزار فرصت سرمایه‌گذاری وجود داشته باشد که در این صورت احتمالا دچار این مسئله خواهیم شد؛ اما به زعم من موضوع این است که ما باید لکوموتیوهایی را پیدا کنیم که نیاز را درون خود احساس کرده و بعد سرمایه‌گذاری کنند.

این لکوموتیوها در جاهای دیگر دنیا که تجربه کردند، همان بزرگ‌ها هستند، مثلا گوگل، مایکروسافت و فیس‌بوک، اینها  لکوموتیوی می‌شوند که نیاز پیدا می‌کنند واگن داشته باشند، یک تکنولوژی داشته باشند که استهلاک آن چرخی را که دارد زیر لکوموتیو می‌چرخد با ریل راه‌آهن کم کند و … .

نمونه عینی این لکوموتیوها در اکوسیستم خودمان، دیجی‌کالاست که به عنوان لکوموتیو خرده‌فروشی نیاز پیدا کرد که مسئله لجستیک، پی‌منت و تولید کانتنت خود را حل کند. این لکوموتیو برای اینکه بتواند نیازش را مرتفع کند، به منابع مالی نیاز دارد. اگر ما هزار طرح یا شرکت یا فرصت پیدا کنیم و پول بپاشیم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد و بازگشت سرمایه‌ای ندارد؛ اما اگر آن لکوموتیوها را پیدا کنیم و نیازشان را بشناسیم، این اتفاق می‌افتد.

مثال بعدی کافه‌بازار و دیوار  است که به این نیاز پیدا کردند که زیرساخت‌شان را تولید و ایجاد کنند، بنابراین زیرک را می‌سازند، کانتنت دلیوری نتورک خود را راه می‌اندازند و بعد نقشه‌شان را بالا می‌آورند. یا همین کارخانه نوآوری که با سرمایه‌گذاری 60 میلیارد تومانی سرآوا شکل گرفت.

به این دلیل که سرآوا در سال‌های 92 و 93 روی دیجی‌کالا و کافه‌بازار سرمایه‌گذاری کرده بود و حالا این مسئله پیش می‌آمد که جریان بعدی شرکت‌هایی که بتوانند یک سری از نیازهای دیجی‌کالا و کافه‌بازار را تأمین کنند، در کجا می‌خواهد شکل بگیرد و در کجا قرار است استارتاپ‌هایی بیاید که روی هوش مصنوعی و یادگیری ماشین کار کنند.

باید یک اکوسیستمی ساخته می‌شد که این تضارب آرا و این شبکه‌سازی برای آنهایی که می‌خواهند در این حوزه‌ها کار کنند اتفاق بیفتد و بنابراین کارخانه نوآوری را ایجاد کرد. به نظر من مسئله اساسی این است که آن لکوموتیوها را پیدا کنیم و همه دست به دست همدیگر دهیم و چیزی به آن لکوموتیوها اضافه کرده و تأمین مالی کنیم.

آقای نقی‌زاده می‌گویند چنین لکوموتیوها یا چنین فضایی الان وجود ندارد، درست است؟

نقی‌زاده: نقطه‌نظر من مسئله زنجیره ارزش است که دو یا سه وی‌سی یا مجموعه بزرگ شکل ‌دهند و لزوما زیست‌بوم نیست. به عنوان مثال، شما نرخ ریزش استارتاپ‌ها را در آمریکا نگاه کنید، در بعضی از صنایع در 4 سال اول تا 70 درصد و متوسط 55 درصد است؛ ولی چرا آمریکا آنقدر استارتاپ دارد؟ از سوی دیگر می‌گویند چرا بیشتر صندوق‌ها تسهیلات می‌دهند و سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، جواب این است که چون استارتاپ نمی‌جوشد و استارتاپ از کجا باید بجوشد؟ یک بخش از این لکوموتوهایی است که شما می‌گویید و درست است ولی اینها در کشور چه تعداد هستند؟

این اکوسیستم نقطه‌ای تحت عنوان دانشگاه دارد که بازیگری کلیدی است، اما وقتی لاغر است و نمی‌تواند کاری کند. به عنوان مثال وقتی دانشجوی رشته مواد شما سیلیکون ندیده است، حتی اگر مسئله سیلیکون در صنعت داشته باشید هم کسی نیست آن را حل کند. پس مسئله و زیست‌بوم وی‌سی فقط تعدادی صندوق نیست، بلکه یک زنجیره است که اگر ابتدای آن لاغر باشد، چیزی که دست شما را می‌گیرد، چیز لزوما خوبی نیست.

ربیعی: من خیلی با این دیدگاه موافق نیستم، چون این زیرساخت است که باعث این جوشش می‌شود. احترام ما مالکیت خصوصی و گردش آزاد سرمایه است، چند درصد از این استارتاپ‌هایی که در آمریکا شکل گرفته است، سراغ حاکمیت یا دولت رفتند؟ وقتی یک کارآفرین این نیاز را احساس می‌کند، برای برطرف‌کردن آن زندگی‌اش را می‌گذارد و حتی از دانشگاه خارج می‌شود که نمونه‌هایی هم داریم که استارتاپ‌های بزرگی را شکل دادند.

به نظر من طرح‌های خوب وجود دارند، کم هم نیستند؛ اما لزوما طرح‌های بزرگی نیستند که بگوییم قرار است بازار یا صنعتی را متحول کنند. ممکن است نیچ باشند ولی خیلی عالی هستند. ما الان سرمایه‌گذاری داریم که رشد آن فوق‌العاده است و هر دفعه با دوستان صحبت می‌کنیم بسیار زیاد است و ماهانه رکوردهای خودشان را می‌شکنند، پس سایز خیلی مهم نیست. دوم اینکه سرمایه‌پذیرها، آنهایی که پیش ما می‌آیند، خیلی رغبت ندارند پیش وی‌سی‌های حاکمیتی و دولتی بروند، بنابراین طر‌ح‌های خوب ممکن است به سمت آنها نروند.

نقی‌زاده: چیزی که من گفتم این است که شما وقتی می‌خواهید در یک کشور وی‌سی را در جریان بیندازید، به موازات اینکه نهاد صندوق‌ها را تقویت می‌کنید، باید نهادهای تولید استارتاپ برای پاسخگویی به این مسائل هم تقویت شود. شما اگر دانشگاه‌های‌تان آزمایشگاه‌های خوبی نداشته باشند، مراکز کارآفرینی تجهیزشده‌ای نداشته باشند و به آنها نپردازید، هر چقدرهم توسعه پیدا کنید اتفاقی نمی‌افتد.

همین شش هفت مجموعه‌ای که اینجا حضور دارند، اینها مجموعه‌های بسیار قدرتمندی هستند و همه آرزو دارند به آنها مرجعه کنند، اما آیا به بقیه هم مراجعه می‌کنند؟ اصلا طرحی وجود دارد که به آن رجوع کنند؟ این نکته خیلی کلیدی است.

فیاض‌بخش: آقای نقی‌زاده! در کجای دنیا دانشگاه‌ها و دانش‌آموخته‌های دانشگاه، دانشگاه به معنای Pure Science نه به معنای Business School، بودند که داشتند یک کار علمی در یک لابراتور می‌کردند و بعد بیزینسی را ایجاد کردند. در دیگر جاهای دنیا نیز همین نکته‌ای است که رادمان گفت، فردی هدفش این است که یک بیزینس راه بیندازد و اتفاقا جزو نخبه‌ها هم است و بیزینسی را راه می‌اندازد، آن وقت نیازی ایجاد می‌شود و بعد چون این نیاز ایجاد می‌شود، در دانشگاه روی آن کار می‌کنند تا این نیاز را مرتفع کنند و وقتی این زنجیره شکل گرفت به داستان موفقیت تعداد بیشتر و دانشگاه‌ها بیشتری تبدیل می‌شود.

یک اشاره‌ای هم به این نکته داشته باشم که همه ما تجربه کردیم، در اکوسیستم ما تعدادی از بچه‌های نخبه دانشگاهی برای درس خواندن به خارج کشور رفتند و وقتی دیدند می‌شود در ایران بیزینس راه انداخت، برگشتند و شروع به کار کردند؛ در حالی که اگر این بیزینس و این لکوموتیوها راه نمی‌افتاد، داشتند در آن دانشگاه تحصیل می‌کردند.

علی فیاض‌بخش، حامد ساجدی، رادمان ربیعی، حسین خسروی، مسعود آراسته، حمزه قطبی‌نژاد و بهمن و رضا نقی‌زاده سخنرانان این همایش بودند

آقای خسروی نظر شما چیست؟

خسروی: من می‌خواهم پیوندی به نظر همه دوستان بدهم، یعنی از زاویه دید هر کدام از دوستان که نگاه می‌کنیم اشتباه نمی‌گویند. من به واسطه فعالیتم در حوزه رسانه، با پارک‌های علم و فناوری ارتباط زیادی دارم که بعضا دانشگاهی یا مسئولان رده بالا هستند، وقتی با آنها صحبت می‌کنم، دانشی در حوزه سرمایه‌گذاری خطرپذیر ندارند و اصلا نمی‌دانند وی‌سی چیست، مراحل رشد استارتاپ را نمی‌دانند و این نکته بسیار متکثر است و در خود استارتاپ‌هایی که قرار است بجوشند نیز ادامه پیدا کرده است و آنها هم نمی‌دانند.

اگر بخواهم تجربه ادونچرز را بگویم که وی‌سی کوچکی هستیم و فاند زیادی نداشتیم، ولی بالای هزار استارتاپ را در این چند سال (حدود سه سال و نیم) دیدیم که ان‌شاءالله گزارشش را منتشر می‌کنیم، ولی در 6 استارتاپ سرمایه‌گذاری کردیم. یک بخش این است که استارتاپ این دانش را ندارد که کی سراغ وی‌سی برود و اصلا از کجا شروع کند، چطور خودش را پرزنت کند، اصلا آیا نیاز دارد سراغ وی‌سی برود؟ و … مثلا استارتاپی را که از شتاب‌دهنده خارج شده است در نظر بگیریم، ما در یک شتاب‌دهنده اختصاصی فعالیت می‌کنیم و شاید در یک سال گذشته 100 استارتاپ در حوزه کانتنت به اینجا مراجعه کردند و 30 درصد اینها استارتاپ‌هایی بودند که از شتاب‌دهنده بیرون آمدند تا داخل شتاب‌دهنده دیگر مستقر شوند.

به نظر من مسئله جدی این است که خود ما وی‌سی‌ها و خود فعالان اصلی اکوسیستم برای اینکه برای اینکه این دانش را متکثر کنیم، چه کار کردیم. حالا در بحث وی‌سی‌ها با منابع عمومی‌تر و دولتی و حاکمیتی، با کمال احترام برای همه دوستان و عزیزانی که همکاران خوب ما هستند، بعضا مواجه می‌شویم (‌این البته در حوزه سرمایه‌گذاری خصوصی جدیدالورود و سنتی‌هایی که می‌خواهند وارد شوند نیز وجود دارد) که خیلی دانش ندارند که چه اتفاقی باید در اکوسیستم باید شکل بگیرد.

آقای قطبی‌نژاد شما هم نظرتان را بگویید.

قطبی‌نژاد: بنده قبول دارم که دانشگاه‌ها به تقویت و کمک نیاز دارند، یعنی اگر دانشگاه به عنوان نقطه‌ای که مملو از استعداد جوان است، تقویت و کمک شود، حتما اکوسیستم استارتاپی را هم تقویت می‌کند و یکی از سرچشمه‌هایی هست که ما منتظریم تا این استارتاپ‌ها از آنجا بجوشد؛ ولی یکی از نکات مهم این است که دانشگاه مهارت‌های کافی برای راه‌اندازی کسب‌وکار را در اختیار دانشجوها قرار نمی‌دهد، یعنی خود دانشگاه هم نیاز به تحول دارد، کمااینکه در دنیا هم این اتفاق می‌افتد.

ما هم به عنوان یک وی‌سی که در دوره نوپایی سرمایه‌گذاری می‌کنیم، این را لمس کردیم و در مجموعه خودمان، علیرغم اینکه کارمان سرمایه‌گذاری است، توانستیم سرمایه‌گذاران را متقاعد کنیم که در پری‌لانچ هم سرمایه‌گذاری‌هایی انجام دهیم.

از جمله اینکه ما امسال برنامه‌ای را تحت عنوان شروع ناب آغاز کردیم که مخاطبانش پژوهشگران، محققان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی هستند که مهارت‌های لازم برای راه‌اندازی کسب‌وکار و پیدا کردن یک ایده خوب را در اختیارشان قرار دهیم. اخیرا هم با کمک بعضی از دانشگاه‌ها تحت عنوان گرنت کارآفرینی برنامه‌ای را شروع کردیم.

شتاب‌دهنده‌هایی در دانشگاه‌ها بودند و هستند و بعضی از استارتاپ‌های خوب از آنجا بیرون آمدند، اما من این را نمی‌پذیرم که به عنوان یک فرد فعال در حوزه وی‌سی بگویم طرح خوب نیست. ما در سال گذشته که قطعی اینترنت و کرونا را داشتیم، خود ما به عنوان یک وی‌سی استیج بیش از 500 مراجعه داشتیم که معمولا در حد توان خودمان، بین 15 الی 20 مورد سرمایه‌گذاری سالانه انجام می‌دهیم.

پس اگر استارتاپ نیست برای چه آمدیم این کار را انتخاب کردیم و اینجا چه کار می‌کنیم؟ شما به عنوان رئیس هیأت مدیره یک صندوق هستید، اگر فکر می‌کنید استارتاپ وجود ندارد یا کم است شاید بهتر باشد در موقعیت دیگری در دانشگاه این کار را انجام دهید، وقتی می‌آیید و به عنوان یک ونچر کپیتالیست و به عنوان یک سرمایه‌گذار شروع به فعالیت می‌کنید، به این معناست که بالاخره فرصت‌ها را تا حدی می‌شناسید و هم اگر ضعفی وجود دارد باید کمک کنیم که تقویت و کمک شده و این جریان فعال‌تر و پویاتر شود.

آقای آراسته شما خودتان خاستگاه‌تان از دانشگاه شریف است، با چنین دیدگاهی موافق هستید؟

آراسته: من نظرم با آقای ربیعی نزدیک‌تر است. من یک سؤال از آقای نقی‌زاده دارم. سؤالم از آقای نقی‌زاده این است که الان فرض کنید. ما یک چشمه جوشانی از استارتاپ‌ها را داریم، چه اتفاقی برای‌شان می‌افتد؟ فرض کنید فردا چشمه جوشانی از استارتاپ‌ها در مقابل ما قرار گرفت، در گام بعدی چه چیزی خواهیم داشت؟

نقی‌زاده: اول سؤال دوست عزیزمان را با یک سؤال جواب می‌دهم، فرض کنید استارتاپ نجوشد، شما چطور می‌خواهید موفق شوید؟ اگر بجوشد احتمال موفقیت زیست‌بوم وی‌سی تا حدودی وجود دارد، اما اگر نجوشد احتمال شکستش قطعی است. نکته بعدی اینکه آقای قطبی‌نژاد اگر ما می‌گوییم حوزه وی‌سی را تقویت کنیم، این به معنی نیست که دانشگاه را تضعیف کنیم.

ما در ایران صفر و یک هستیم، یا این طرف بوم هستیم یا آن طرف بوم، یک روز می‌گوییم همه پول‌ها را بدهید تجاری‌سازی و اصلا پژوهش نمی‌خواهیم و یک روز همه پول‌ها را برای پژوهش می‌دهیم. اگر بخواهیم از حوزه خدمات بیرون بیاییم و به حوزه‌هایی برویم که اقتصاد اصلی را تکان می‌دهد، مثلا می‌خواهیم مشکلات فولاد را حل کنیم، دیگر برای این موارد نیاز داریم قبلا نیروی متخصص را تربیت کرده باشیم و این نیروی متخصص با Simulation تربیت نمی‌شود.

آن دوستانی که فشار می‌آورند به دستگاه حاکمیتی که پول بریز در وی‌سی، باید همان فشار را بیاورند که پول در لایه اول هم بریز و لایه اول را خالی نکن.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *