شترهای استارتاپی، از طریق متعادلکردن فرایند رشد با جریان نقدینگی، پایداری کسب و کار خود را در اولویت قرار میدهند. بر این اساس، به نظر میرسد که استارتاپ های امروز، به جای اینکه رؤیای یونیکورنشدن را در سر بپرورانند، باید رویکرد یک شتر را در استراتژی های خود اتخاذ کنند؛ یعنی بتوانند از طریق یک مدیریت درست و با داشتن یک فرایند ماندگار و بلندمدت، بقای کسب و کار خود را تضمین کنند.
یونیکورن یا شتر در سیلیکون ولی؟
در سیلیکون ولی، کل اکوسیستم استارتاپی، حول و حوش یک چیز قرار گرفته است؛ تربیت یونیکورنها یا همان تکشاخهای معروف با ارزشهای بیش از یک میلیارد دلار. نکتهای که باید به آن توجه داشت، این است که زمانی این شرکتهای بیش از یک میلیارد دلار، واقعا تکشاخ بودند و میتوانستیم نسبت به آنها واکنشهای اعجابانگیزی داشته باشیم! اما در حال حاضر شرایط فرق کرده و اکوسیستم جهان با موج بزرگی از این استارتاپ ها روبهروست، به طوری که تعداد این تکشاخها در سطح جهان تقریبا به عدد 350یونیکورن رسیده است.
به طور کلی تکشاخها در دنیای امروز نمایانگر یک فلسفه، اخلاق و ساختار جدید هستند. مثلا هنگامی که صحبت از یک استارتاپ یونیکورن میشود، مهمترین چیزی که مدنظر قرار میگیرد، رویکردی است که رشد سریع را به دنبال داشته باشد.
ابزارهای رسیدن به چنین رشدی، سرمایههای فراوان، استعدادهای برجسته و آماده و همچنین یک اکوسیستم استارتاپی حمایتی است؛ به این معنا که در مجموع با ابزارهای مذکور و راهکارهایی که منجر به رشد سریع شوند، یک استارتاپ یونیکورن متولد خواهد شد. اگرچه چنین رویکردی برای مدتی در سیلیکونولی خوب کار کرده و استارتاپ های یونیکورن زیادی را پرورش داده است، اما در پی IPOهای ناکام، برگشت فشار در مقابل مدلهای مبتنی بر فناوری و گسترش دامنه زیانهای ناشی از حوادث اجتماعی که همه این مسائل، دره سیلیکون را تحت فشار قرار دادهاند؛ رویکرد یونیکورنی مذکور دیگر آن تأثیرگذاری سابق را نداشته و درخشش خود را از دست داده است. این در حالی است که در همان زمان که چنین رویکردی در سیلیکونولی کارایی داشت و منجر به شکلگرفتن تکشاخهای قابل توجهی میشد، برای 99 درصد کارآفرینان خارج از دره، چنین هدفی هرگز عملی نبوده است.
اکوسیستم استارتاپی که در سالهای اخیر خارج از سیلیکون ولی شکل گرفته است، همچنین مراکز مهمی مانند نیویورک، لندن و شانگهای نیز یونیکورنهای خود را داشتهاند، ولی مدل رشد آنها تنها مبتنی بر راهکارهای این اکوسیستم و رشد سریع نبوده است. آن چیزی که در سایر مدلهای استارتاپی خارج از دره سیلیکون دیده میشود، تمرکز بر شتر است تا یک تکشاخ قدرتمند. رویکرد این استارتاپ ها مبتنی بر شتر بوده است که برای اکوسیستم استارتاپی جهان نیز خوشیمن بوده و به نظر میرسد که کسب و کارهای نوین امروزی نیز به جای تمرکز بر یونیکورنشدن، باید یک شتر استارتاپی شوند.
اما چرا شتر؟
اگر به شتر دقت کنیم، میبینیم که این حیوان خصایص منحصربهفرد و مهمی دارد؛ آنها میتوانند با اقلیمهای مختلف سازگار شوند، ماهها بدون آب و غذا زنده بمانند و از همه مهمتر در زمانهای مناسب، با سرعت حرکت کنند. حال بیایید اسبهای تکشاخ را از نظر بگذرانیم؛ حیوانات خیالی که در سرزمینهای ساختگی زندگی میکنند و با داشتن قدرت و سرعت افسانهای، میتوانند همه را تحت تأثیر خود قرار دهند. شترها برخلاف تکشاخها، مربوط به دنیای واقعی هستند و از همه مهمتر، در حرکت و پیشرفت خود پایداری دارند؛ چیزی که یک استارتاپ باید به آن توجه ویژهای داشته باشد.
با توجه به اینکه رویکرد حیوانی مانند شتر میتواند در رشد و توسعه کسب و کارهای نوپا تأثیر زیادی داشته باشد، بهتر است استارتاپها نیز به جای اینکه رؤیای یونیکورنشدن را در سر بپرورانند، تصمیم بگیرند که در اکوسیستم استارتاپی امروز جهان، یک شتر باشند. بر همین اساس، در ادامه 4درس اصلی را که میتوانیم از این حیوان مقاوم بیاموزیم، ذکر میکنیم.
سوبسید ندهید
با توجه به اینکه کارآفرینان سیلیکونولی سرمایه قابل توجهی در اختیار دارند و از سویی بر اساس رشد مشتریان خود ارزیابی میشوند، تمایل زیادی به سوبسیددادن و هزینهکردن برای محصولات خود دارند که این امر نیز اغلب با کمترین توجه به مسیرهای سودآوری و هزینهها انجام میشود. به نظر میرسد که یک استارتاپ در فرایند گذر از رؤیای یونیکورنشدن تا رسیدن به واقعیت یک شتر، باید در این زمینه تجدیدنظر کند.
در این میان، کارآفرینانی که در بازارهای سختتر و کمتوسعهتر کار میکنند، وسواس اصحاب سیلیکونولی مبنی بر ارائه سوبسید در محصولات و یا حتی رایگانکردن آنها را ندارند. استارتاپهایی که منش شتر را دارند، به این نکته توجه ویژهای خواهند داشت که قیمت محصولات و خدمات، مانعی برای پذیرش آنها نخواهد بود و حتی در صورت داشتن سرمایه نیز نباید چنین تخفیفی را در قیمت محصول برای مشتریان ارائه کرد. مشتریان، حتی با وجود درآمدهای پایین، به دنبال محصولات رایگان نیستند، بلکه آن چیزی که برای اکثر آنها مهم است، کیفیت محصول و قابل اطمینان بودن آن است. بنابراین به جای صرف هزینههای زیاد و ارائه سوبسیدهای غیرضروری، باید راهحلهایی را پیدا کرد که منجر به اعتماد مصرفکنندگان شود.
مدیریت هزینهها
بهترین کارآفرینان کسانی هستند که بتوانند هزینههای شرکتهای خود را با توجه به منحنی رشدشان هماهنگ کنند. بنابراین همانطور که یک شتر برای استفاده از انرژی خود، یک مدیریت زمانمند را در پیش میگیرد و میتواند برای ماهها دوام بیاورد، استارتاپها نیز برای تنظیم منحنی رشد خود باید در هزینههای خود مدیریت درستی داشته باشند. عمده هزینههای یک کسب و کار نوپا را میتوان در دو گروه عمده دستهبندی کرد: هزینههای مربوط به نیروی انسانی و هزینههای بازاریابی. اگر یک استارتاپ بتواند هزینههای خود را در این دو شاخه مدیریت کند، رشد خوبی داشته و به موقعیت پایدار یک شتر خواهد رسید.
نکتهای که در زمینه نیروی انسانی باید مدنظر قرار داشت، این است که استخدام نیروهای جدید، هر اندازه که کارآمد باشند، تنها در صورتی قابل توجیه است که با افزایش درآمد استارتاپ و بالا رفتن نرخ بهرهوری آن در تناسب باشد. همچنین هزینههای مربوط به بازاریابی نیز باید با یک سرعت مناسب انجام شود؛ درست مانند شتری که سرعت متناسبی دارد و نه تند حرکت میکند و نه آهسته میرود.
فقط سرمایهای را که نیاز دارید، جمع کنید
ممکن است بسیاری از استارتاپها برای شروع کار خود به فکر جمعآوری سرمایه باشند که البته این رویکرد به خودی خود نمیتواند اشتباه باشد، چراکه جذب سرمایه برای استارتاپ، میتواند یک ابزار قدرتمند جهت رشد باشد؛ اما نکته مهمتری که وجود دارد، تصمیم برای جذب سرمایه و یا تصمیم برای اندازه سرمایهای است که باید جذب شود. بهرغم تأثیر مثبت سرمایه، گاهی اوقات استارتاپها اصلا نیازی به جذب سرمایه ندارند و برای شروع کار خود میتوانند بدون جمعآوری پول نیز به کار خود را ادامه دهند، ضمن اینکه برخی از کسب و کارها نیز ممکن است بیشتر از نیاز خود سرمایه جذب کنند که این روند نیز رویکرد درستی نیست.
یک شتر، تنها به اندازه نیازی که دارد، انرژی ذخیره میکند و اگر آب و غذای لازم را داشته باشد، به فکر اضافه کردن آن نخواهد بود. تنها جذب سرمایه مهم نیست، بلکه چگونگی کسب سرمایه و اینکه از چه سرمایه گذاری و با چه شرایطی جذب میشود نیز بسیار اهمیت دارد. البته این بدان معنا نیست که استارتاپها باید از فرایند سرمایه گذاری اجتناب کنند؛ بلکه به این معناست که باید در صورت نیاز این کار را انجام دهند، ضمن اینکه شرایط آن را نیز در نظر گرفته و به مقداری که نیاز دارند، سرمایه جذب کنند.
داشتن چشمانداز طولانیمدت
استراتژی شماره یک اکوسیستم استارتاپی جهان، بقاست. استارتاپها پیش از آنکه به فکر یونیکورنشدن باشند، باید روش زندگی یک شتر را پیش روی خود قرار دهند؛ شتری که به دنبال سروصدا و به اصطلاح جیغهای بنفش نیست، اما بقای طولانیتری دارد. بر همین اساس کارآفرینان اکوسیستم استارتاپی جهان نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که ساختن یک کسب و کار، یک فرایند کوتاهمدت نیست که مانند یک فواره بلند به اوج برود، چراکه در این صورت، خیلی زود نیز سرازیر خواهد شد. در مقابل، ساختن یک استارتاپ به این معناست که بتوان چرخه زندگی آن را در مدت زمان طولانی شکل داد.
داشتن یک چشمانداز بلندمدت، در درجه اول فاصله بین رشد و ریسک تجارت را کاهش میدهد و امکان انعطافپذیری را
برای کسب و کارها فراهم میکند تا بتوانند به مهمترین شاخصه یک شتر، یعنی پایداری، دست پیدا کنند. البته داشتن یک تجارت پایدار به معنای جلوگیری از رشد یک استارتاپ نیست، بلکه به این معناست که در مقیاسگذاری رشد یک کسب و کار باید انعطافپذیر بود، چراکه در برخی مواقع شاید نتوان نسبت به منحنی رشد کسب و کار وفاداری صددرصد داشت و مجبور بود تغییراتی در برنامههای آن به وجود آورد. مهمترین نکته، داشتن یک استراتژی متوازن است تا بتوان در یک فرایند کنترلشده، حرکت کرد و در صورت ایجاد فرصتهای مناسب، منحنی رشد را شدت بخشید.
دنیا به شترهای بیشتری نیاز دارد
یونیکورنها با سرعتهای چشمگیری رشد میکنند و به مرز کسبوکارهای یک میلیارد دلاری و حتی خیلی بیشتر از آنها نزدیک میشوند، اما در کنار این تکشاخهای پرهیاهو، شترهایی نیز هستند که آهسته و پیوسته به راه خود ادامه میدهند و شاخصهای رشد چشمگیری نیز داشته و دارند. به نظر میرسد که اکوسیستم خارج از دره سیلیکون جهان، استراتژیهای مبتنی بر شتر را بیشتر از راهکارهای تکشاخها در نظر گرفته و با نشان دادن یک رشد پایدار، نتایج خوبی را نیز در پی داشته است.
یکی از شاخصههای مهم این شترهای استارتاپی، ماندگاری بیشتر آنهاست. اگر به این حیوان نیز دقت کنیم میبینیم که با اتخاذ یک رویکرد همیشگی و آهسته، قدرت ماندگاری و سازگاری بیشتری دارد. بر همین اساس نیز استارتاپ هایی که 4 نکته فوق را در نظر میگیرند، یعنی هزینههای خود را بهدرستی مدیریت کرده، از ارائه سوبسیدهای غیرضروری خودداری میکنند، در صورت نیاز سرمایه جذب کرده و دارای یک چشمانداز بلندمدت هستند، قدرت ماندگاری بیشتری دارند و از همه مهمتر، در مقابل شوکهای بازار نیز مقاومتر هستند. این گروه از کسب و کارها از طریق سازگاری خود با شرایط سخت، مانند یک شتر برای روزهای نامساعد آماده هستند و قدرت بقای بیشتری دارند؛ درست همانند همان شتری که آهسته اما پیوسته میرود. به نظر میرسد در شرایط کنونی که تمام جهان درگیر یک اپیدمی بزرگ شده است، استارتاپ ها و همچنین کسبوکارهای سیلیکونولی باید از رویکرد شتر بهرهمند شده و استراتژی خود را بر اساس آنها قرار دهند، چراکه جهان امروز بیشتر از آنکه به تکشاخ نیاز داشته باشد، به شترهایی نیاز دارد که بتوانند خود را با شرایط سخت وفق داده و در مقابل نوسانات بازار، پایداری بیشتری داشته باشند.