1- با توجه به گزارش اخیر کافه بازار، در سال گذشته تعداد برنامهها و بازیهای فروشنده (محصولات دیجیتال) ۲۳ درصد کاهش یافته در حالی که طرف تقاضای بازار شامل تعداد خریداران (۱۲ درصد)، تعداد خرید (۵۰ درصد) و حجم خرید (۸۳ درصد) افزایش یافته است؛ با توجه به شرایط اقتصادی در سال های اخیر این روندها را به معنای انقباض بازار محصولات دیجیتال تحلیل می کند یا انبساط آن؟ و استراتژی درست سرمایه گذاران در ورود یا خروج از حوزههای مختلف این صنعت چیست؟
به صورت کلی روند استفاده از نرمافزارهای کاربردی موبایل، در هر دو دستهی محتوا محور و خدمت محور در ایران و جهان همچنان رو به توسعه است و در حین فرایند توسعه، در سمت عرضه، توسط شرکتهای نوپای تولیدکننده این نرمافزارها، طبیعی است که رشد، ادغام و یا ورشکستیهایی نیز اتفاق بیافتد. در سمت تقاضا نیز ممکن است رخدادهایی منجر به کاهش یا افزایش موقت تقاضا بشود، ولی جریان کلی، مبتنی بر توسعه فروش این بخش در کشور است و من فکر میکنم این حوزه میتواند تا 3 برابر در سال نیز میزان فروش بیشتری را تجربه کند. اما کاهش تعداد عرضهکنندگان (توسعه دهندگان) که بخش عمده آنها توسعهدهندگان کوچک و یا حقیقی هستند، به دلیل شرایط سال گذشته و افزایش قیمتها و عدم امکان تامین حداقل سطح مورد نیاز برای زندگی آنها و احتمالا حضور در شرکتهای بزرگتر و یا تغییر فعالیت، طبیعی به نظر میرسد. در ضمن اینکه به دلیل جابهجایی نرخ ارز، هم اکنون توجیه بیشتری خصوصا برای تولیدکنندگان محتوا برای صادرات در قالب تولید، برای فروش در بازارهای خارجی و یا فعالیت به عنوان دفترفنی یک شرکت خارجی در ایران نسبت به تولید و فروش در داخل وجود دارد.
2- در این گزارش وضعیت صنعت بازی های موبایل به تفکیک تشریح شده است. بازی های فروشنده در حالی که تنها ۱۹٪ از کل فروشنده های بازار را تشکیل می دهند توانسته اند ۳۶٪ از کل درآمد را از آن خود کنند. از طرفی کاربران بازار بیش از ۶۷۰ میلیون بار بازی ها را دانلود یا بروزرسانی کردهاند. با توجه به این حجم از بازار، شما چه تهدیدها و فرصت هایی را در این صنعت می بینید و بر اساس چه معیارهایی در مورد ورود به این صنعت تصمیم میگیرید؟
صنعت بازی هم اکنون علیرغم سابقه خود توسط سرمایهگذاران به درستی شناخته نشده و فرصت های زیادی برای توسعه این صنعت، خصوصا در بخش موبایل، در ایران همچنان وجود دارد. به نظر من دو چالش اصلی رشد بازیسازان موبایل در ایران، اندازهی نه چندان بزرگ بازار داخلی (SOM) است که باعث میشود به سختی درآمد آنها برای یک بازی مشخص از سالی 1.2 میلیارد تومان فراتر برود. از سوی دیگر، حضور برخی بازیهای فاخر ایرانی در عرصه بینالمللی نیازمند وجود ناشرانی است که از فضای کاربران و اقلیمها و فرهنگهای مختلف شناخت داشته و به بازیساز، بومیسازیهای لازم را ارائه داده و بازیساز پس از رعایت قوانین مختلف از جمله کپیرایت، شناخت بازار و… اقدام به عرضه بازی خود در عرصه بینالمللی نماید. در صورت فقدان وجود ناشران قدرتمند، هزینه شناخت و بومیسازی بازیها به عهده تولید کننده میافتد که عملا توان تقبل این هزینه ها را به ندرت دارا هستند.
3– در سال گذشته بیش از هر زمان دیگری کسب و کارهای آنلاین تحت تاثیر تصمیمات و اقدامات حاکمیتی مانند قطعی اینترنت یا اجبار رمز دوم پویا بودند. روند تاثیر این اقدامات روی رفتار کاربران موبایل ایران در گزارش سال ۹۸ کافهبازار را چگونه تحلیل میکنید و به نظرتان چه بازخوردهای میتوان بر اساس این گزارش به سیاست گذاران داد؟
سال گذشته سال بسیار سختی برای کسب و کارهای آنلاین بود. هم سمت عرضه و کیفیت سرویس به دلایل رمز دوم، گرانتر شدن برنامهنویسان و… دچار مشکلات جدی شدند و هم در سمت تقاضا کرونا، کوچک شدن توان خرید قشر متوسط و… آنها را دچار چالشهای جدی کرد. همچنان رقیب اصلی این کسب و کارها، خدماتی هستند که توسط شرکتهای خصوصی به صورت سنتی ارائه میشوند و به دلیل کیفیت پایین ارائهکنندگان خدمات به صورت سنتی، کسب و کارهای آنلاین به صورت بالقوه توان استانداردسازی و افزایش کیفیت خدمات و کسب سهم از بازار داخلی و تا حدی کشورهای منطقه را نیز دارند. به نظر میرسد بخش دولتی و حاکمیت با ارائه مبالغ بلاعوض برای حوزههایی که بسیار بر اشتغال اثرگذار هستند و همچنین وامهای سرمایه در گردش بلند مدت مثلا سه ساله با وثیقههای سبک، که تقریبا منطبق بر جریان نقدینگی این کسب وکارها میباشد، از طریق پست بانک و یا صندوق نوآوری و یا صندوق نوآفرین میتواند تا حدودی از این اثر بکاهد.
4- گزارش کافه بازار نشان می دهد برخی از استان های کشور با وجود داشتن تعداد زیاد تیم های توسعه دهنده و همینطور بازی ها و برنامههای فعال، سهم ناچیزی از درآمد را در مقابل توسعهدهنده های تهران به خود اختصاص دادهاند. تحلیل شما از علت این تفاوت چیست؟ آیا توزیع سرمایه بر اساس ظرفیتهای جغرافیای میتواند تاثیری در رشد استانهای دیگر داشته باشد یا تاثیر عوامل دیگری مانند آموزش، حمایت های حاکمیتی و توسعه اکوسیستم های محلی را بیشتر از جریان سرمایه گذاری می دانید؟
شهرستانهای کشور به دلایل مختلف دارای مزیت جدی قیمتی حتی تا 50 درصد و گاها بیشتر نسبت به تهران هستند. لکن به دلیل عدم تجمع مواد اولیه مورد نیاز تولید، نمیتوانند آن گونه که باید عمل کنند. به نظر میرسد با توجه به محدودیت منابع، به گونهایی باید شهرستانها دستهبندی شده و هر شهرستان بسته به مزیت خود در یک یا چند حوزه خاص و به صورت متمرکز در قالب قطب تولید فعالیت کند. حوزه آموزش نیز باید با استفاده از روشهای مختلف و خود شرکتهای نوپا مانند فرانش، فرادرس، ایسیمنار و… به گونهایی دسترسی فراگیر در کشور به آموزش مورد نیاز را فراهم نماید. در عین حال، وزارت ICT میتواند در راستای آمایش سرزمینی تسهیلات اشتغال را به شهرهای دور که مستعد هستند تخصیص دهد. سرمایه نیز در شرایطی که فضا را برنامهریزی شده و مستعد برای فعالیت اقتصادی ببیند خود را بلافاصله به آن مناطق میرساند.