شاید این تعبیر، بیشترین چیزی بود که پس از مصاحبه با وحید رحیمیان، مدیرعامل بازار اندرویدی مایکت در ذهنم نقش بست. این گفتوگو را در ادامه میخوانیم.
پیش از اینکه به سراغ مایکت برویم، اجازه بدهید کمی با خود شما آشنا بشویم.
من وحید رحیمیان هستم. در کنکور سال80 رتبه 23کشوری را بهدست آوردم و مهندسی نرمافزار در دانشگاه شریف را آغاز کردم. بعدها فوقلیسانس و دکتری را هم در همین رشته و همین دانشگاه ادامه دادم و اکنون دانشجوی دکتری هستم. از حدود سال83 مشغول به کار هستم و عضو هیات موسس گروه شرکتهای حصین هستم.
این شرکت را با چند تن از دوستان دانشگاهی تاسیس کردیم و تقریبا از ابتدای کار، من عضو هیات مدیره و مدیر فنی آن بودم و هستم. هم اکنون حصین به مجموعهای از 10شرکت تبدیل شده و در حقیقت یک هلدینگ است. مایکت را هم از حدود سال95 خیلی درگیرش شدم. پیش از آن هم با توجه به ساختار شرکت، در مایکت مشغول بودم اما از سال95 به عنوان مدیرعامل مایکت، تمرکز بیشتری روی آن داشتهام.
تا پیش از مایکت چه تجربههای کاری داشتید؟
عمدتا به عنوان مدیر پروژه یا مدیر فنی در پروژههای تولید نرمافزارها مشغول بودم و تقریبا تمام سابقه حرفهای من، در همین حوزه بوده است. برای مثال، مدیر پروژه در سیستمهای بانکی و کارت سوخت و نرمافزارهای مدیریت سیمکارت همراه اول و پروژههای اینچنینی بودم. کمی هم نقش مدیریتی داشتم که بیشتر در فضای کمک به تیمهای فنی حصین در انتقال دانش و انتخاب زیرساختهای مناسب و کسب تجربه از تیمهای دیگر و بیان تجربه و مستندسازی فرایند و روششناسی بوده است.
داستان مایکت از کجا آغاز شد؟
تقریبا از زمانی که حضور گوشیهای هوشمند در ایران در حال جدیشدن بود. زمستان سال89 بود که کافهبازار عملا به عنوان یک محصول رونمایی شد و در همان زمان این حس وجود داشت که کمکم، به چنین چیزی نیاز باشد؛ چون گوشیهای هوشمند در حال گستردهشدن در ایران بودند و گوگلیپلی خیلی سخت دسترسی میداد و تحریم بود و کاربرها داشتند به این نتیجه میرسیدند که اپلیکیشن میخواهند.
البته در آن زمان خیلی بحث ساخت و تولید اپلیکیشنهای داخلی وجود نداشت و خیلی هم دغدغهای نسبت به پرداخت و حوزههای مشابه وجود نداشت. بیشتر میخواستند که همان تحریمها دور زده شوند.
وقتی کافهبازار محصول خود را بیرون داد، ما هم توی ذهنمان بود که چنین محصولی را تولید کنیم. بعد از آن مذاکراتی با کافهبازار کردیم با این هدف که بخشی از این شرکت را بخریم که البته مذاکرات به نتیجهای نرسید و از اردیبهشت سال 90 بود که توسعه مایکت را آغاز کردیم. یک تیم فنی از بچههای نخبه را دور هم جمع کردیم و کار آغاز شد و حدود 6ماه بعد هم محصولی به نام مایکت عملا ساخته و عرضه شد.
به هر حال تا آن زمان، اپراتورهای موبایل خیلی وقت بود که وارد زندگی طبقات مختلف جامعه شده بود و ما اعتقاد داشتیم که استورهای اندرویدی، قدم بعدی در جامعه خواهند بود که خب، اعتقاد درستی هم بود. موبایل و اینترنت به بخش جداییناپذیر مردم تبدیل شد و کسبوکار اپلیکیشن به یک تجارت خیلی حیاتی برای کسبوکارها تبدیل شد.
این جرقه اولیه بود و طی گذر زمان، نوسان زیادی داشت. به این دلیل که کسبوکار ما کسبوکار دیربازدهای است، ترجیح اولیه این بود که به عنوان یک هلدینگ حوزه آیتی، چنین محصولی هم داشته باشیم و در ابتدا بیشتر میخواستیم سهامدار باشیم تا توسعهدهنده محصول.
مایکت در این 9سال چه روندی داشته؟
تا حدود سال 92، بحث اپلیکیشن داخلی چندان مطرح نبود یا خیلی تعداد این اپلیکیشنها کم بود. بیشترین مسئله، دورزدن تحریمها و آوردن اپلیکیشنهای خارجی به داخل ایران بود. در همان زمانها آرام آرام چند برنامه-بازی داخلی نوشته و تولید شد؛ نه اینکه وجود نداشت اما اپلیکیشنهای داخلی بسیار معدود بودند.
خود ما در اواخر سال92 و اوایل سال93، تبلیغات تلویزیونی پخش کردیم که سهم بازار خود را بزرگتر کنیم و فاصلهمان با کافهبازار کم شود؛ که البته در آن سالها، فاصله کمتری هم داشتیم. اما با قراردادی که کافهبازار با سوپرسل بست، فاصله ما و آنها به عنوان 2 استور قدیمیتر بیشتر شد و کار ما هم کمی سختتر شد.
بعد از آن، عملا تصمیم مجموعه حصین این بود که خیلی جدیتر روی مایکت انرژی بگذارد و نیروهای کلیدی را از حوزههای مختلف بانکی و غیره به مایکت منتقل کردیم تا بتوانیم محصولمان را به نتیجه مطلوبی برسانیم و تقریبا از سال97، با تقویت تیم و تمرکز بر کسبوکار، رشد خوبی را تجربه کردیم تا جایی که با آنکه هنوز رتبه دوم بازار را داریم، اما فاصله کمتری با کافهبازار داریم و تقریبا برگشتیم به رقابت نزدیکی که اوایل داشتیم.
زمانی که فاصله چندان زیاد نبود و کاربرها هم مایکت و کافهبازار را برای تامین اپلیکیشنهای مورد نیازشان در نظر داشتند. در آن سالهای میانی که این فاصله زیاد شد، به اعتقاد من مشکل ما عدم تمرکز بود. اکنون هم وضعیت خوبی داریم.
بیشتر بخوانید: ایده های پولساز در ایران
در فرایند توسعه مایکت، مهمترین چالشها چه بوده؟ چطور توانستید با این چالشها مقابله کنید؟
چالشها زیاد بود که من به چند تا اشاره میکنم. چالش اولیهای که داشتیم این بود که ما با بازارهای B2C آشنا نبودیم. ما عادت داشتیم به فضای B2B که در آن، پروژه انجام میدادیم. فضای B2C فضای متفاوتی است. در اینجا مشتری دارید که به جای ایرادگرفتن و بازخورد دادن، میگذارد و میرود.
مشتری نهایی در فضای B2B هیچ وقت نمیگوید این نرمافزاری که نوشتی بد است، تصحیح کن من یک هفته دیگر پیگیری میکنم. اما در پروژههای مختلف بانکی، پرداخت و … همینطور است؛ مشتری پیگیر محصول است. اما کاربر وفادار نیست، بازخوردهایش خاص است، صریح و دقیق نیست. این چالش بود که ما با آن آشنا نبودیم و جاهایی هم لطمه خوردیم. مثلا در فضای B2C، حق اشتباهکردن کمتری داری. کاربر میرود.
در سالهای اول چالش جدی بود دستکم در لایه فرهنگ سازمانی خودمان چالش جدی بود. در حوزه بازار یک چالش دیگر هم داشتیم که با پیشرفتن، متوجه آن شدیم. آن هم این بود که این حوزه، بسیار دیربازده است و کار سختی است.
برای مثال، اکثر کسبوکارهای گوگل، کسبوکارهای دیربازده هستند. برای چنین حوزهای، باید یک بازه پنجساله در نظر بگیری که توسعهدهنده بیاید، کاربر بیاید و تازه بعد از آن میتوانی انتظار داشته باشی که درآمد تو معنیدار شود. این هم چالشی بود که استورهای زیادی با آن مواجه شدند. من یادم هست در سالهای92، 93، در نمایشگاه تلکامپ، تعداد بسیار زیادی بازار اندرویدی بود.
از اپراتورهای موبایل بگیر تا شرکتهای دیگر. اما در طول زمان بسیاری از این استورها فعالیت خود را متوقف کردند زیرا طرز فکرشان این بود که با 6ماه کار، به نتیجه میرسی. اما ماهیت کسبوکار ما بسیار دیر بازده است و این نکته، برای سرمایهگذاری، صبر مدیریتی و حتی تیم، چالش بزرگی بود. یک چالش کلی که هنوز هم وجود دارد، چالش گسترش تیم است. شما میخواهید کارتان را گسترش بدهید اما پیداکردن آدمهای مناسب و پیوستن نیروهایی که در دسترس هستند و هماهنگکردن اینها کار سختی است.
به نظر من انجام این کار در ایران از یک جنبههایی آسان است و از یک جنبههایی سخت. اقتصاد ما اقتصاد جهانی نیست و به همین دلیل، آدمهایی دارید که به مهاجرت و درآمدهای دلاری فکر میکنند. البته اینها سختیهای این کار است در مقابل نکات مثبتی هم در این کار داریم. این نکته در زمان گسترش و بزرگشدن، بیشتر به چشم میآید. در کنار اینها، چالشهای فنی وجود دارد و از مهمترین چالشها، دیدگاه کاربرها نسبت به محصول ایرانی است.
به نکته خوبی اشاره کردید. اعتمادسازی برای محصول ایرانی کار سختی است. در برابر این مشکل چه قدمهایی در مایکت برداشته شده؟
کار سختی برای ماست. ما و کافهبازار به طور خاص خیلی وقتها متهم میشویم که اصلا چرا هستیم. خیلی از آدمها این احساس را دارند که استور اندروید، فقط در ایران است، در حالیکه در بسیاری از کشورها این بازارهای اندرویدی هست. حتی در خود آمریکا هم آمازون وجود دارد که بازار اندرویدی خودش را دارد.
یا سایت اندروید پلیس که سایت بسیار مطرحی در حوزه اخبار اندروید است، خودش apkmirror را دارد و اپلیکیشنها را در اختیار کاربرها میگذارد و این استورها، یک اتفاق کاملا متداول در دنیاست. دلایل مختلفی هم برای وجود این کسبوکارها هست و دلیل استفاده از آنها هم در جاهای مختلف دنیا متفاوت است.
مثلا در ایران، دلیل انتخاب استور اندرویدی ایرانی، شاید ترافیک نیمبها باشد. مثلا همین آمار 5.5پتابایت ترافیک ماهانه مایکت، خب معنی آن این است که کاربرهای ما در هر ماه 12میلیارد تومان صرفهجویی میکنند و پول کمتری برای اینترنت میدهند.
اما در ایران این نگاه متهمکردن استور پررنگتر است؛ شاید به این دلیل که برخی از اپلیکیشنها را کنار میگذاریم. این ما نیستیم که چنین انتخابی میکنیم. از بالا از ما میخواهند. خیلی وقتها هم ما خودمان از این اتفاقات ناراحتیم و میگوییم که فقط به استورهای ایرانی فشار میآورید. این همه منابع خارجی از جمله گوگلپلی هست که همین اپلیکیشنها را به کاربر میدهد.
مردم اما فکر میکنند ما در حال رصد کاربر هستیم که ببینیم به کدام مسیر میرود و آن را قطع کنیم. نه، ما پلتفرم هستیم و هدف ما این است که محتوا را ارائه بدهیم، نهاد تصمیمگیر هم نیستیم و کلا نگاه ما این است که خود مردم انتخاب کنند از کدام اپلیکیشن بهره ببرند، اما این حس وجود دارد.
ما از نظر فنی هم نمیتوانیم هیچ برنامهای را دستکاری کنیم. چه اپلیکیشن داخلی و چه خارجی، چون امضای فایل apk عوض میشود و کاربر بهسادگی متوجه میشود (در زمان آپدیتکردن برنامه خود گوشی هم این را به کاربر اعلام میکند)، دلیلی هم نداریم برای انجام چنین کاری، اما به هر حال این وضعیت و نگاه از سوی کاربر هست.
این نکته تیمسازی، نکته جالبی است. هم از نظر فرهنگ تیمسازی و هم بابت این اواخر که داریم میبینیم بسیاری از نیروها در حال خروج از ایران هستند. با این چالش چطور مواجه میشوید؟
فضای این حوزه بسیار پیچیده است. اینکه بتوانید تیم خوبی داشته باشید، تیم را گسترش بدهید و ساختار خوبی بسازید، کار پیچیدهای بوده و نهتنها در ایران، بلکه در کل دنیا هم میتوان این مشکل را دید. کمبود و نبود نیروی متخصص کافی، یک مشکل جهانی است. ما برای این وضعیت هم کارهایی انجام دادهایم.
سیاست داخلی ما این است که همیشه سعی میکنیم نیروها از درون سازمان رشد کنند و به همین دلیل، علاقهمندیم که نیروها ارتقا پیدا کنند به جای آنکه یک مدیر از بالا یا بیرون بیاوریم برای راهنمایی و مدیریت نیروهای فعلی. همین اتفاق این حس را به نیروی کار میدهد که اینجا جای پیشرفت و رشد دارد.
نکته دیگر این است که پذیرفتیم باید نیروی جدید را آموزش بدهیم و صبر کنیم. میدانیم نیروی جدید، آن چیزی نیست که از ابتدا میخواهیم بلکه باید نیرو را بسازیم. راهکارهایی هم برای ماناکردن نیروها داریم. تلاش میکنیم کاری کنیم نیرو نسبت به محیط کاری خودش احساس مالکیت داشته باشد و با روشهای مختلف، در سود شرکت شریک شوند.
در حقیقت ساختار شرکت را طوری تعریف کردهایم که به نیروی کار میگوید اگر ارزشی خلق میکنید، در صورت به ثمر رسیدن شما هم در موفقیت آن سهیم هستید. البته به اعتقاد من، تمام اینها راهحل کامل نیستند و تا حدی جواب میدهند و فضای کلی که در کشور داریم به نظرم به سمت سختشدن کارایی این روشها میرود. الان ساختن یک تیم قوی در حوزه محصول، یکی از معضلات جدی است.
شاید 10سال پیش چنین چیزی نبود و سرمایه، مشکل اصلی بود. آن زمان میتوانستی بگویی تیم خوب و نیروی کار قوی هست، اگر سرمایه داشته باشی. از طرف دیگر، خیلی وقتها آدمها دوست دارند در محیطی باشند که احساس دیدهشدن به آنها بدهد، در جایی باشند که فضا سیاسی نباشد و شایستهسالاری وجود داشته باشد. نمیگویم تمام اینها در مایکت وجود دارد و در وضعیت ایدهآلی هستیم اما دستکم در تلاش برای بودن در این مسیر هستیم.
بیشتر بخوانید: گفتوگو با ایمان گلکار، مدیر استودیو بازیسازی کاریزما
برای انجام این مصاحبه، من کمی درباره مایکت جستوجو کردم. بیشتر نتایج جستوجو، به خود بازار و محتوای آن منتهی میشود. اما آنچنان مطلبی درباره خود مایکت وجود ندارد. این یک روند خودخواسته بوده؟ آیا میخواهید این روند را تغییر بدهید؟
خب ما کم پرداختیم به این حوزه. بخشی از این، شاید به دانش کم ما از ارتباط با رسانه و حتی به طور کلی مارکتینگ برمیگردد. در حقیقت در فضایی که آدمها بیشتر از جنس آدمهای فنی هستند، انجام کارهای بزرگ برایشان خیلی جذاب است اما در عین حال از دوربین هم فراری بودند، مصاحبه نمیکردند و در کل، نوشته در این موردها و این آدمها و کارهایی که کردهاند کم بوده.
البته که این فرهنگ هم در اکوسیستم استارتاپی ایران تازه شکلگرفته و شرکتها در این چندساله تلاش کردهاند که دیوارهای اطراف خود را به شیشه تبدیل کنند، نشان بدهند درون سازمانشان چه میگذرد، چه فضایی دارند، چه چالشهایی دارند و در مجموع، بقیه جامعه بیشتر درباره آنها بدانند. در این حوزه ما پیشرو نبودیم و دفاعی هم نداریم البته. چون به نظرم کسانی که سعی کردند در این مسیر گام بردارند، بیشتر با رسانه و جامعه همراه بودهاند.
اما اکنون برنامه داریم که بیشتر در این فضا حضور داشته باشیم و با رسانه بیشتر تعامل کنیم و در یک سال اخیر، مایکت با رسانههای مختلف و مرتبط با فضای خودش ارتباط بیشتری برقرار کرده و دنبال رفع وضعیت سابق هستیم. نکته دیگری هم هست. ما به طور کلی یک مشکل داریم و آنهم این است که خیلی اوقات، آگاهی از برند، کمتر از آمارهای عملکردی ماست.
برای مثال، وقتی به دیگران میگوییم 10میلیون کاربر ماهانه به ما سر میزنند، مخاطب تعجب میکند و برای مثال میگوید «من خودم هم مایکت دارم ولی فکر نمیکردم بقیه هم از این استور استفاده کنند». چرا؟ چون دیدند که اپلیکیشنی که برای مثال 100هزار کاربر ماهانه دارد، در 5همایش سخنرانی کرده، مطلب از آن در فضای اینترنت هست و در کل فعالیت بیرونی زیادی داشته است.
خب، مایکت این روند را نداشته و از یک زمانی در تلاشیم تا این روند را تغییر بدهیم. اتفاقا این هم از تجربههایی است که فکر میکنم دیگران باید از آن درس بگیرند و تلاش کنند از همان ابتدا بین حوزههای فنی و حوزههای محتوا، رسانه، مارکتینگ (هر نامی که بر آن بگذاریم) توازن ایجاد کنند. تمرکز ما روی قسمتهای فنی بود و الان داریم مسیر را کمی تغییر میدهیم تا از این بابت هم قوی بشویم.
برای مثال، تیم ما از سال97 توانسته کاری کند که کامنتهای فیک، در مایکت حذف بشوند. چندی پیش خبری دیدم که کافهبازار هم، الان چنین کاری را انجام میدهد. خب من به تیم گفتم 2سال است این کار را انجام میدهید اما هیچ وقت درباره آن حرفی نزدید. اگر این خبر نبود، 10سال دیگر هم حرفی نمیزدید. اما خب چرا نباید با پوشش خبری چنین کاری، اعتمادسازی برای مخاطب ایجاد کرد و برند را ارتقا داد؟
در بازار اندروید، مایکت رقبای قدرتمندی دارد. کدام ویژگیهای مایکت باعث شده در کنار این رقبا قرار بگیرد؟ کدام ویژگیهای مایکت است که باعث میشود مایکت نسبت به بقیه بازارهای اندروید برتری داشته باشد؟
سوال سختی است چون هسته اصلی کسبوکار ما و رقبا بسیار شبیه هم بوده و تعریفکردن برتری، سخت است. به نظر من برای سالها، کار ما نکتههایی داشته که با یک مثال آن را توضیح میدهم: فرض کنید بازیهایی که گرافیک بالا داشته و اصطلاحا فایل دیتا دارند، گوگلیپلی به سختی این فایلها را همراهشان میداد. کار فنی آنها هم کمی سخت بود اما کاربر به آن نیاز داشت.
دقیقا چون این بازیها، بازیهای گوگلپلی بود، درآمدی ایجاد نمیکردند. ما سالها این فایلها را به کاربر میدادیم. خود گوگل که برای بسیاری از این بازیها خطای not available in your country میداد و کافهبازار هم در همین سال99، پشتیبانی از این قابلیت را اضافه کرد درحالیکه ما از 4سال قبل، این را داشتیم.
به صورت عمومیتر اگر بخواهم بگویم، پذیرفتیم که به خلق اثر برای کاربران، خیلی جدیتر فکر کنیم و کاربر ایرانی که به نظر من برای گوگلپلی مهم نیست؛ کافهبازار هم کارهایی انجام داده که لزوما برای کاربران و توسعهدهندگان جذاب نبوده و بیشتر منفعت خود را در نظر گرفته. حس من این است که DNA شرکت و تعریف تیمها از خلق ارزش است که ما را متمایز میکند.
از لحاظ محتوایی هم خب ما کارهایی انجام میدهیم که برای ما هزینه است و درآمد نیست. برای مثال، ما برای اپلیکیشنها نظر سردبیر را مینویسیم. تیم محتوایی ما وقت میگذارد و برای مثال، آفلاین و آنلاینبودن یک بازی را مشخص کرده و به کاربر میگوید. اینها تعداد زیادی کارهای ریز است که همه اینها بهتنهایی نه عجیب هستند و نه تمایزی ایجاد میکنند. اما احساس ما این است که در گذر زمان، اینها جاهایی است که باعث ایجاد تمایز میشوند.
اما اینکه این کارها و هزینه و زمانی که برای آنها میگذاریم، کجا به درآمد ختم میشود؟ این را هنوز نمیدانیم و الان صرفا احساس ما این است که این کارها برای کاربر خوب است. در حال حاضر ترجیح میدهیم به خلق ارزش فکر کنیم و البته باید هم دید چه کارهایی خلق ارزش است و چه کارهایی خلق ارزش نیست.
اما احساس من این است که ما به خلق ارزش متعهدتریم و کافهبازار کمی از این نگاه فاصله گرفته و ترجیح داده از موقعیت خودش کسب درآمد کند. از دیدگاه من، این مزیت است و در جزئیات هم به ارزشهایی منتهی میشود. اما درنهایت خیلی خوب میدانیم که این بازار، بازاری نیست که تفاوتهای شدید و سنگینی میان بازیگرهای مختلف، مایکت، کافهبازار یا گوگلپلی وجود داشته باشد.
مثل اتفاقی که امروز در پیامرسانها میبینیم. مثلا نمیتوانید بگویید سیگنال نسبت به واتساپ تفاوت عجیبی دارد. بلکه امروز سیگنال، DNA ای دارد که احساس میکنند کاربر برایش مهمتر است اما مثلا واتساپ چنین مزیتی ندارد. این پیشبینی هم وجود ندارد که واتساپ در آینده قطعا زمین بخورد، ولی الان امروز، سیگنال خلق ارزشی داشته که برای کاربر جذابتر است.
به طور کلی، بازار اندروید بازار شلوغی است. به همان میزان که بازار پرمخاطبی است، به همان اندازه هم میتواند سرمایهگذاری پرریسکی باشد. مایکت چطور راه خود را در این مسیر هموار میکند؟
مهمترین اتفاق این بود که متوجه شدیم و پذیرفتیم که بازار B2C مثل پروژه نیست که زودبازده باشد. این پذیرفتن هم همراه با این است که شما رو به جلو حرکت کنید. برای مثال، حتی اپراتورهای موبایل در ایران هم برای مدتها استور اندرویدی داشتند و اتفاقا سرمایه بسیار بالایی هم دارند و مشکل سرمایه نداشتند. اما خیلی کم توانستند بازار خود را بزرگ کنند.
اما این بازار، فضایی است که اگر عناصری را داشته باشید میتوانید در آن بمانید. این عناصر هم که میگویم، برای مایکت در خود مجموعه حصین معنا میشود. به این معنی که چون ما هلدینگ آیتی هستیم، در زیرساخت، امنیت، پردازش تراکنش در حجم بالا و موارد فنی اینچنینی، در بسترهای مختلف تجربه کسب کرده و در قسمتهای دیگر از آن تجربه استفاده میکنیم.
برای مثال، از تجربههای مایکت در طاقچه استفاده میکنیم. اینجا اتفاقات خوبی برای ما رخ میدهد. به همین دلیل هم اگر برگردیم، همین مسیر را میآییم و نمیگوییم خب این مسیر سختی است و برویم سراغ مسیرهای آسانتر. زیرا نکتهای در مورد این بازار وجود دارد؛ اینکه چرا کشورهای مختلف و حتی وندورهای مختلف همواره به دنبال داشتن این بازارها برای خود هستند؟
زیرا این نوع بازارها، چیز استراتژیکی است و استفاده اصلی کاربرها از گوشی هوشمند (که یکی از عناصر مهم زندگی روزمره است) با استور اندروید شکل میگیرد. پس شما دوست دارید در این بازی باشید.
سهم مایکت از بازار اندروید ایران
مایکت الان در چه وضعیتی است؟ کجای بازار اندروید قرار دارد و موقعیت فعلی، چقدر به هدفگذاریهای اولیه شما نزدیک است؟
خب ما یکسری آمار داریم که وضعیت امروزمان را مشخص میکند. برای مثال، روی حدود 25میلیون گوشی نصب فعال هستیم، ماهی تقریبا 10میلیون کاربر برای دستکم یک بار مایکت را باز میکنند و سشن با ما دارند. حدود 5.5پتابایت در ماه، مجموع ترافیک ماهانه است که کاربرها از سرورهای ما دریافت میکنند و درون پلتفرم ما هم روزانه حدود 2.3 میلیون جستوجو انجام میشود.
بسیاری از این آمارهای ما نسبت به کافهبازار، حدود 1 به 3 هست. به عنوان یک استارتاپ به نقطهای رسیدیم که سودده هستیم و عملا نهتنها هزینههای مایکت را خودش درمیآورد بلکه مازادی هم دارد که صرف تبلیغات میشود. تیم فعلی هم تقریبا 50نفر است. در اوایل کار، هدفگذاریای که کرده بودیم این بود که هر کاربر ایرانی که میخواهد یک اپلیکیشن نصب کند، مایکت یکی از گزینههایش باشد.
در این میان، چیزهایی هم تعریف کرده بودیم که به این هدف برسیم و احساسمان این است که تا حد زیادی هم محقق شده است. کاربرها به عنوان یک گزینه به مایکت توجه دارند و ما را میشناسند. یک چیز کلی در فضای استارتاپ وجود دارد و آن هم این است که شما خیلی نمیتوانید مانند کسبوکارهای سنتی برنامهریزی کنید که یک برنامه پنجساله میدادند مبنی بر اینکه سهم بازار و فروش چقدر است.
مایکت اینگونه نبود و هنوز هم خیلی نیست. زمانی که کار را آغاز کردیم، بیزینسپلنی وجود نداشت و بیشتر نگاه این بود که کار درستی هست و باعث خلق ارزش میشود و خوب است ما هم در راستای رفع این نیاز، محصولی داشته باشیم. برای مثال، ما این هدف را داشتیم که مایکت به نقطه سر به سر ماهانه برسد و حدود سال97 که این اتفاق افتاد، ما شرکت مستقل مایکت را ثبت کردیم، ولی این اهداف در استارتاپ خیلی بر اساس اعداد نیست که مثلا روز اول بگویی میخواستم به 12میلیون کاربر فعال ماهانه برسم، اما اکنون 10میلیون کاربر فعال ماهانه دارم.
از این زاویه دید، من از موقعیت فعلی مایکت راضی هستم و بیشترین دلیل رضایتم هم این است که تیم خوبی داریم که توانایی رقابت جدی با گوگلپلی و کافهبازار را داریم. هم برای کاربران و هم برای توسعهدهندگان خلق ارزش میکنیم و این هم به سمت و سویی رفته که درآمدزا هم هست و فراتر از اینکه دوام بیاورد، توانسته خودش را تقویت کند. چون اینجا با فضاهای دیگر حوزه IT متفاوت است.
مثلا در بخش B2B، برنامهریزی کلاسیکتر است و میتوانی پلن داشته باشی و مشخص کنی مثلا 5سال بعد چقدر از سهم بازار را میخواهی داشته باشی و اینها. اما اینجا به این شکل نیست. برای مثال ما الان این هدف را داریم که تا پایان سال دیگر، در فضای اپلیکیشن از کافهبازار جلو بزنیم که خب هدف سختی هم هست.
این جلوزدن هم برای ما به این معناست که در برخی از آمارهای کلیدی بهتر بشویم. قطعا در همه معیارها نمیتوانیم جلو بزنیم و مسلما چیزی که در طول سالهای متمادی ساخته شده را نمیتوان یکساله تغییر داد. اما هدف این است که یک جایی در یک حوزههایی اول بشویم و این احساس به وجود بیاید که مایکت جای بهتر و قویتر و مناسبتری است. میخواهم بگویم هدفها بیشتر از دل تیم بیرون میآیند و پویا هستند.
بیشتر بخوانید: گفتگو با محمد پارساخو، بنیانگذار استارتاپ دیجیزرگر
آینده مایکت را چگونه میبینید؟ چه برنامههایی برای ارتقای کیفیت این بازار دارید؟
همانطور که گفتم، یکسری اهداف داریم که بیشتر از جنس رشد و گذرکردن از کافهبازار است. اما برنامه ما هنوز هم پویاست، دلیل مختلفی هم دارد این پویابودن برنامهریزی. ما دادههای زیادی داریم که میتوانیم تحلیلهای دقیقی روی آنها انجام بدهیم. بسیاری از کاربرها از گوشی خودشان استفاده مناسبی نمیکنند، برخی هم هستند که در نحوه استفاده از اپلیکیشنها مشکل دارند.
برای مثال، ما در مایکت معمولا راهنماهای انگلیسی استفاده از بازیها را پروموت نمیکنیم؛ چون کاربران آنها را دانلود میکنند بعد برای ما نمینویسند که بازی را نمیآورد! خب این مشکلساز است. باید سواد دیجیتال کاربرها ارتقا پیدا کند و بازیگرهایی مثل ما، باید به آنها کمک کنند تا برای رفع نیازهای خود از اپلیکیشنهای درست استفاده کنند.
به نظر من در این فضا، ما تازه اول راه هستیم. هم ما و هم کافهبازار عمدتا اکنون یک پلتفرم فنی هستیم که میزبان اپلیکیشنها هستیم. یعنی در فضای جستوجو، در فضای پیشنهاد، در فضای دادن اطلاعات محتوایی و سردبیری و کمک کردن به کاربر در رفع مشکل، خیلی جای بهبود داریم. گوگلپلی در زمینههایی بهتر از ماست و ما حتی اپلاستور را هم رصد میکنیم برای پیدا کردن ایدهها. برای مثال، اکنون اپاستور به کاربر میگوید هر اپلیکیشن، چه دادههایی از گوشی آنها میگیرد.
این فضاها به نظر من فضاهایی هستند که کارهای جدی و زیادی میتوان در آنها انجام داد و اکنون اول راه هستیم. در نهایت باید بگویم برنامه ما رشد است و احساس میکنیم که هم بازار این اکوسیستم در حال رشد است، هم تعداد کاربران بیشتر میشود و کاربرها هم بیشتر از گذشته از اپلیکیشنها استفاده میکنند. اینکه امکاناتی داشته باشیم که کاربر بتواند انتخابهای بهتری با توجه به نیازش داشته باشد، هدف اصلی و بلندمدت ماست.
0 Comment