در پنل توسعه به سمت منطقه، مهدی فیروزان (همبنیانگذار شتابدهنده میزوکار و مؤسس شهر کتاب)، شاهین طبری (همبنیانگذار و عضو هیأت مدیره چارگون)، امیرحسین صبحی افشار (مدیرعامل سابق اریکسون در ایران) و امیرحسین مددی (مدیرعامل شنوتو) با موضوع توسعه استارتاپها به بازارهای بینالمللی و با میزبانی اکبر هاشمی به گفتگو پرداختند. همچنین احمد ایمن (مدیرعامل دیباونچر کنیا) نیز به صورت آنلاین در این گفتگو حضور داشت.
هاشمی: به نظر شما آیا ورود به منطقه برای استارتاپهای ما دیر شده یا همچنان فرصت داریم که وارد منطقه شویم؟
فیروزان: ما تاکنون فرصتهای بسیاری را از دست داده و تأخیر زیادی داشتهایم. میتوانستیم در جمعهای مؤسسان منطقه بهعنوان سرمایهگذار یا تیم فنی حضور داشته باشیم؛ اما بنا به گزارش Future of Jobs، آینده در دستان حوزههای نوآورانه است. البته هیچوقت دیر نیست.
هاشمی: کشورهای منطقه مانند ترکیه با شرکتهایی مانند گتیر و ترندیول در حال فعالیت در سطح منطقه هستند. اما چه اتفاقی افتاد که شرکتهای سنتی ایران مانند کاله توانستند وارد عراق شوند، اما شرکتهایی مانند اسنپ، تپسی، دیوار، دیجی کالا و آپارات موفق نشدند وارد کشورهای منطقه شوند؟
فیروزان: نقش دولتها در کسبوکار، تسهیلگری و پشتیبانی است. اگر دولتها به هر دلیلی این نقش را فراموش کنند و بسترسازی نکنند، طبیعی است که استارتاپهای داخلی نتوانند در سطح بینالمللی فعالیت کنند. با این حال، همین الان اگر دولت هیچ پشتیبانی و حمایتی نکند اما تحریم نباشد، استارتاپهای بخش خصوصی به خودی خود میتوانند به کشورهای دیگر وارد شوند.
هاشمی: در مصاحبه دیروز من با حمید محمدی، وی اشاره کرد که ما در ایران حبس شدهایم. چرا ما در داخل ایران حبس شدهایم و نمیتوانیم به بازارهای منطقه وارد شویم؟
طبری: بگذارید در جواب این سوال خاطرهای تعریف کنم. من حدود 10 سال قبل برای فروش نرمافزار زیرساخت مدتی در عراق زندگی کردم. در عراق شریکی داشتم که همیشه سعی داشت ایرانی بودن من را پنهان کند. مثلاً وقتی برای ارائه نرمافزار زیرساخت به وزارت آموزش میرفتیم، به من میگفت تا جای ممکن به جای انگلیسی، به زبان فرانسه صحبت کن. در واقع آنها به شدت ذهنیتی منفی از خرید از ایران داشتند. ملیت ما ترمزی برای فعالیت ما بود. تحلیل من این است که مثلاً کشوری مانند تایوان برای افزایش محبوبیت برند Made in Taiwan در ذهن مصرفکنندگان تبلیغ میکند تا ذهنیت مثبتی را شکل دهد. من نمیتوانم به تنهایی چنین چیزی را در ذهن مشتریان جا بیندازم.
هاشمی: من هم تجربه مشابهی را در مورد پنهان کردن ملیت خودم داشتهام. چرا شرکتهایی مثل کاله و گلرنگ میتوانند به بازار کشور عراق وارد شوند اما استارتاپها نمیتوانند؟
طبری: حتی با وجود حضور کاله در بازار عراق، در مورد کالاهای تندمصرف (FMCG) حتی در اقلیم کردستان عراق هم برندهای ترک را ترجیح میدهند. به هرحال کالاهای تندمصرف از لحاظ حساسیت تفاوت زیادی دارند با محصولات استراتژیک مانند نرمافزارهای زیرساخت که با هزاران ترابایت داده سازمانی سروکار دارند.
هاشمی: آقای افشار، مفهومی وجود دارد تحت عنوان کشورهای آینده دنیا که پلتفرمهای آنلاین هستند. یعنی فیسبوک پس از چین بزرگترین کشور دنیاست. در این مورد تحلیل شما از آینده شرکتهای بزرگ ایران چیست؟ آیا ایران هم دارای یک کشور در حوزه پلتفرمها خواهد بود؟
افشار: با روند فعلی متأسفانه خیر. وقتی از مفهوم شرکتهای بزرگ صحبت میکنیم، منظورمان دقیقاً کدام شرکتها هستند؟ این شرکتها در چه جغرافیایی بزرگ هستند؟ امروز در دنیا تقریباً شرکت بزرگ محلی نداریم، مگر در کشورهای بزرگی مانند چین و هند. البته به جز استارتاپها، شرکتهای فناوری بزرگی داشتهایم مانند شرکتهای ITI و ITMC که در همین پانزده سال پیش با NEC ژاپن و زیمنس آلمان همکاری میکردند. الان چه وضعیتی دارند؟ در کشوری با جمعیت ایران، مادامی که گشایشی اتفاق نیفتد و نگاه به بیرون مرزهای جغرافیایی وجود نداشته باشد مفهوم «بزرگی» درمورد هیچ شرکتی اتفاق نخواهد افتاد.
هاشمی: شما به گشایش اشاره کردید. اگر قرار باشد صبر کنیم تا این گشایش اتفاق بیافتد، شاید تا آن موقع دیر شده باشد و دیگر نتوانیم در بازار فناوری منطقه صاحب نام باشیم. آیا ما میتوانیم در کنار انتظار برای گشایش، بنا به ضرورت خودمان به این مسئله ورود کنیم؟
افشار: قطعاً. من اسم این را ظرفیتسازی میگذارم. شاید یکی از کارهایی که میشود انجام داد این باشد که بزرگان کسبوکار در قالب مسئولیت اجتماعی از تجربیات موفق و شکستخورده خود برای ورود به بازارهای بینالمللی، استارتاپهای جوان را راهنمایی کنند. طبیعی است که میان کشورهای مختلف شکاف فرهنگی وجود داشته باشد، اما با روند فعلی این شکاف پررنگتر خواهد شد. من فکر میکنم حضور و استفاده از تجربیات این دوستان به کمرنگ شدن این شکاف و بهرهبرداری از فرصتها کمک میکند.
هاشمی: اشاره کردید که عدم حضور ما در منطقه میتواند برای سایر استارتاپهایی که پتانسیل توسعه در بازارهای بینالمللی را داشتند زیانبار باشد. سوال من این است که عدم ورود به بازار کشورهای دیگر فقط زیان مالی دارد؟
افشار: مسائل و اتفاقات نگرانکننده زیادی وجود دارد اما به نظر من بزرگترین مسئلهای که موجب ترس و نگرانی میشود، رفتن (مهاجرت) نیروها است. انگار اکوسیستم کاری ما غربالگری ژنتیکی میشود. نیروهای جوان میبینند فرصتهای فوقالعادهای هست که در داخل کشور وجود ندارد و از ایران میروند. به نظر من این غربالگری ژنتیکی ضرری مهمتر از بعد مالی و اقتصادی است.
هاشمی: آقای مددی، دوستان اشاره کردند که هویت ایرانی برای موفقیت ما در منطقه نقش ترمز دارد. یعنی همسایگان ما حداقل در مورد حوزههای مرتبط با داده دچار نگرانی هستند. تجربه شما از سفر به منطقه برای ارائه استارتاپ خود چطور بود؟ شما چه چالشهایی را بر سر راه توسعه استارتاپها در منطقه میشناسید؟
مددی: اگر قصد توسعه کسبوکار به کشورهای دیگر را دارید (منظور اصلاً استارتاپ ویزا نیست) قدم اول گفتگو با شرکتهای خارجی است. هویت ایرانی واقعاً مسئلهای تأثیرگذار است. اما هر چقدر از غرب به منطقه خودمان نزدیک میشویم، فرهنگ سرمایهگذاران آنجا به ما نزدیکتر است. جدای تأثیرات سیاستمداران حاکم در این مسئله، متأسفانه در سالهای اخیر تعدادی از کسبوکارهای ایرانی با کشورهای منطقه اقدام به همکاری کردند اما یا به تعهدات خود عمل نکردند یا وعدههای اساساً پوچی به آنها دادند. این باعث شده کشورهای منطقه در سطح کسبوکار هم به شرکتهای ایرانی اعتماد نداشته باشند. به نظر من بعد از هویت ایرانی، بزرگترین مشکل همین است. مسئله سوم دیتا است. یعنی دادههای یک کسبوکار دیجیتال کجا میزبانی شوند؟ آنها درمورد نگهداری دادههای خود هم به شدت حساس هستند. مسئله بعدی اکوسیستم سرمایهگذاری در ایران است. اکثر سرمایهگذاران ایرانی تجربهای در زمینه کسبوکار ندارند و نمیتوانند استارتاپها را به خوبی پرورش دهند.
هاشمی: سوال بعدی را از احمد میپرسم. در واقع والدین احمد، مصری هستند اما خودش متولد ایران است و شاید دلیل موفقیت او در بازار آفریقا همین باشد. بیش از سه سال است که در کنیا مستقر هستید و هفتوهشت را در آنجا راه انداختهاید. نگاه آفریقاییها به استارتاپهای ایرانی چگونه است؟
ایمن: منطقهای که ما در آن هستیم شرایطش با مثالهایی که زده شد، متفاوت است. اینجا قبل از حرف زدن، از رنگ پوستتان خارجی بودنتان را تشخیص میدهند اما به طور کلی دید خوبی به خارجیها دارند. در مورد من، احساس میکنم فعالیت با هویت ایرانی جذابیت بیشتری نسبت به ملیت مصری دارد. شاید دلیل این مسئله فعالیتهای کسانی باشد که قبل از من در این فضا حضور داشتهاند.
معمولاً ایرانیهایی که به این منطقه آمدهاند به خوبی کار کردند و ذهنیت مثبتی را در مردم این منطقه ایجاد کردهاند. مهمترین محدودیتی که ایرانی بودن برای من داشته در هنگام فعالیتهای مالی و بانکی بوده که بانکهای بینالمللی که اکثراً غربی هستند با من همکاری نمیکردند.
هاشمی: اگر یک شرکت استارتاپی بخواهد وارد منطقه شود، چقدر لازم است که فرهنگ آن کشور را بشناسد؟
فیروزان: اگر توسعه را در فرهنگ ببینیم، استارتاپهای ایرانی نیازمند یک توسعه فردی در زمینه یادگیری زبان، ادبیات، آداب و سنن کشور مقصد هستند. بخصوص در کشورهای عربی که اهمیت زیادی به اعتمادسازی میدهند. با شناخت فرهنگ کشور مقصد میتوانیم اعتمادسازی کنیم.
فرهنگ عشیرهای هنوز در کشورهای عربی حرف اول را میزند. حتی نیروهای جوان و تکنوکرات عرب هم برای شروع مذاکره با شما منتظر چراغ سبز بزرگ خاندان خود هستند. نحوه عرضه محصول، فرهنگ عرضه محصول در کشور مقصد نیز اهمیت زیادی دارد. علاوهبراین باید در نظر داشته باشند که برخی از چالشهای اکوسیستم ایران در کشورهای دیگر هم وجود دارد.
هاشمی: در داخل و بهویژه از منظر حاکمیت چه نگاهی به داده وجود دارد و چرا این نگاه در بیرون از مرزها وجود ندارد؟
طبری: ابتدا در یک جمله، میتوانم بگویم تصمیمگیرندگان درمورد مسئله داده، دید و آگاهی درستی نسبت به اهمیت آن ندارند. مثلاً اگر حوزه سلامت و درمان را در نظر بگیریم، دادههای حوزه سلامت یکی از مهمترین انواع دادههای یک کشور است. امروز کمتر داروخانه، درمانگاه و پزشکی را داریم که به کامپیوتر دسترسی نداشته باشد.
در سالهای اخیر در زمینه حاکمیت دادههای حوزه سلامت درگیری وجود دارد. شرکتهای بیمه درمورد نحوه قالببندی دادههای مرتبط با سلامت با یکدیگر اختلاف نظر و ناهماهنگی زیادی دارند. در چنین شرایطی مفهوم کلانداده بیمعنا خواهد بود زیرا دادههای داروها، پزشکان، بیماران و خدمات درمانی با یکدیگر هماهنگی ندارند. به نظر من ما در مورد ارزش داده و کلانداده سیاستی نداریم که بخواهد درست یا غلط باشد. حاکمیت میتواند با در اختیار داشتن دادههای صحیح و یکپارچه درمورد مسائل مختلف بهتر تصمیمگیری کند. در مورد امنیت در اختیار داشتن دادهها، به نظر من در بخشهای حساس مانند سلامت، جمعآوری و نگهداری دادهها باید به عهده دولت باشد. اما در بخشهایی بخش خصوصی هم میتواند در چارچوب مقررات با دادهها سروکار داشته باشد. در حال حاضر حاکمیت درباره این مسائل به جمعبندی و تصمیمگیری مشخص نرسیدهاند.
هاشمی: آقای افشار، کشور ما در مورد وجود و اهمیت دادهها آگاهی نسبی وجود دارد اما در مورد نحوه وضع قوانین و خطمشیها اجماعی وجود ندارد. در سایر دولتهای جهان چه نگاهی به این دادهها وجود دارد؟
افشار: در این شکی نیست و در جهان، در اصطلاح داده را نفت جدید تلقی میکنند. در ایران هم دادهها وجود دارند ولی به دلیل پراکندگی و جزیرهای بودن مراکز داده، نه ما و نه حاکمیت نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. در برخی کشورها تولیت کلی دادهها بر عهده یکی از معاونتهای ریاست جمهوری یا نخستوزیری قرار داده شده تا از جزیرهای شدن دادهها جلوگیری کنند.
هاشمی: جدا از نگرانی حاکمیت درباره دادهها، اگر از نقطه نظر مردم به مسئله نگاه کنیم، مردم هم نگران این هستند که حاکمیت چه استفادهای از دادههای آنها میکند.
افشار: من به عنوان شهروند نمیتوانم درباره نگرانی از استفاده دادهها کاری کنم. مثلاً اینستاگرام به خوبی من را میشناسد. اسنپ بهتر از من میداند که به کجاها سفر میکنم. این دادهها در همه پلتفرمها وجود دارند و این نگرانی فقط منحصر به حاکمیت نیست.
نگرانی درباره دادهها چه از منظر حاکمیت و چه مردم در همه جهان وجود دارد. ما با استفاده از چیزهایی مثل حسگرهای موبایل، دوربینهای ثبت وقایع داخل ماشینها و دوربین دزدگیر ریسک استفاده از دادههای خود را میپذیریم. بهتر است به جای به کار بردن واژه نگرانی به دید یک فرصت برای بهبود امنیت، اقتصاد، آرامش و… به دادهها نگاه کنیم.
هاشمی: اخیراً در کشور میبینیم که تفکرات و سوگیریهای سیاسی موجب شده که از دیدگاه حاکمیت، برخی استارتاپها که به اصطلاح خودی نیستند کمتر از دیگران صلاحیت برخورداری از دادهها را داشته باشند. چنین چیزی در دنیا هم وجود دارد؟
مددی: کاربران اینترنت به دو دسته User و Super user تقسیم میشوند که گروه دوم چون بیشتر از اینترنت استفاده میکنند ترجیح میدهند از نرمافزارها و خدمات خارجی استفاده کنند. بخشهایی از منابع داده مانند سلامت و دارو باید در اختیار حاکمیت باشد. در واقع اغلب دادههایی که از کاربران جمعآوری میشود (مانند تجربیات خرید و دادههای سلامت) آن قدر حساس نیست که بخواهند درمورد آن نگران باشند.
فیروزان: ببینید دولت با آن همه بودجه و منابع میخواهد پلتفرمی مانند فیدیبو را تأسیس کند. آن وقت شرکت هوآوی میخواست حق نشر کتابها را از فیدیبو بخرد تا کتابخانه دیجیتال راهاندازی کند. جدای از آن، فکر میکنید دولت ایران با همین شرایط بینالمللی نمیتواند دادههای واتساپ ایرانیان را در اختیار بگیرد؟ حتماً میتواند. حرفم این است که همین که دادهای ثبت شد، نمیتوانیم جلوی استفاده شرکتها و نهادها از دادهها را بگیریم.
هاشمی: خیلی ممنون از شما، هدف ما بیشتر این بود که یک مسئله و چالش را باز کنیم و در موردش صحبت کنیم شاید راهحلی پیدا شود. گرچه با یک گفتگو این اتفاق نخواهد افتاد و امیدوارم شروعی باشد برای اینکه در مورد مسائل و چالشها گفتگوهای بیشتری داشته باشیم.