در یلدا سامیت ۲۰۱۸ بیش از ۳ هزار نفر خواهان ثبتنام، پرداخت هزینه و حضور در همایش بودند. به خاطر محدودیت صندلیها فقط پذیرای ۱۸۰۰ نفر بودیم؛ شرکتکنندگانی که از شهرهای مختلف ایران با کرایه اتوبوس و به صورت گروهی یا فردی در همایش حاضر شده بودند.
همه این اتفاقات مهم در شرایطی روی داد که به خاطر تحریمهای نابخردانه و ظالمانه، کشورمان در شرایط سخت اقتصادی به سر میبرد. بسیاری از آینده ناامیدانه سخن گفته و معتقد بودند جریان ناامیدی حاصل از بحران اقتصادی مانند سیلاب کارآفرینان استارتاپی را با خود خواهد برد.
بیایید برگردیم به نمایشگاه الکامپ
در اردیبهشت ماه ترامپ اعلام کرد از برجام خارج میشود. ناگهان دلار افسار گسیخت و حتی تا کانال ۱۸ تا ۱۹ هزار تومان هم رفت. آنهایی که در نمایشگاه الکامپ حاضر شده بودند، در گذر از غرفههای بانکها و شرکتهای بزرگ الکترونیکی و کامپیوتری دیدند که چطور صاحبان کسبوکارها ناراحت و مغموم سر در گوشی، لحظه به لحظه به دنبال رصد و نوسانگیری قیمتهای ارزهای خارجی بودند و انگار در الکامپ نبودند.
به فاصله چند متر آنطرفتر وقتی وارد بخش الکامپ استار محل استقرار استارتاپها میشدید، با تعجب فضایی کاملا متفاوت را حس میکردید. کسی به دنبال نوسانگیری نبود و در محیطی پرجنبوجوش همه درگیر مذاکره و داد و ستد بودند؛ گویی بیرون از سالن نه ترامپی وجود دارد و نه برجام و نه دلاری که افسارگسیخته و نه ناامیدی و یأس… چرا؟ آیا ما استارتاپیها تافته جدابافته هستیم؟ آیا ما از این مردم نیستیم؟ آیا بحرانهای اقتصادی تاثیری در کسبوکارهای ما نمیگذارد؟
همه این پرسشها یک پاسخ قاطع دارد. ما «خود مردمیم». ما هم مثل همه مردم شریف ایران از کمبودها و اثرات مخرب تحریمها و مشکلات اقتصادی رنج برده و میبریم. آنچه باعث تفاوت ما با دیگر کسبوکارهاست، محوریت انسان است. با افزایش قیمت دلار ناگهان ارزش اقتصاد ایران به نصف کاهش پیدا کرد و این برای اقتصاد داراییمحور یعنی فاجعه.
با سقوط ریال، ریالهای شرکتهای سنتی آب رفت. در این سو در اکوسیستم استارتاپی نوپای ایرانی که تعداد شرکتهای بزرگش به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد، خسارتهای وارده به استارتاپها حداقلی بود. اگرچه آسیبهایی دیدند اما آنها از این زلزله بزرگ با کمترین آسیب جان سالم به در بردند. بازهم چابکی و چالاکی به کارشان آمد.
«انسان استارتاپی» به دلیل عدم اتصال به دولت و وامهای بانکی توانست به جای آواربرداری اداری و بانکی به فرصتها بیندیشد؛ فرصتهایی که از دل یک بحران بروز و ظهور یافت. در بیزینسهای سنتی شاهد تعدیل و تعطیلی بودیم و در این سو در شرکتهای استارتاپی، تعدیل، اصلاح، جذب نیرو و توسعه بیشتر در دستور کار قرار گرفت.
اما «گلام»های «لیلیپوتی» اکوسیستم مدام با منفیبافی «میدونستم که موفق نمیشیم»، «دیدید گفتیم که این اکوسیستم فیکه»، «گفته بودم که یک روز همه استارتاپها از بین میرن» بر آن شدند تا خواسته یا ناخواسته بذر ناامیدی را در دل جوانان استارتاپی بکارند. اگرچه به یاد داشتند کاشتن بذر ناامیدی اگر برای جوانها آب ندارد، برای آنها نان دارد.
اپوزیسیون چهارفصلیبودن همیشه کاسبی را برایشان پررونق نگاه میداشت. در دیگر سو در ناامیدی سخن از امید گفتن و تشویق به اینکه «تو میتوانی تلاش کن، موفق میشوی»؛ اتهامی بود به نام «گمراهکردن نسل جوان استارتاپی»!
چرا میگویم یلدا سامیت ۲۰۱۸ تجمع ۱۸۰۰نفری کارآفرینان استارتاپی باشکوه بود، برای اینکه جمعیتی کمسابقه آمدند و در دل تاریکی با حضورشان فانوسی روشن به دست ما دادند؛ چراغی امیدبخش که راه امید و موفقیت را به همهمان نشان داد.
در سالن بزرگ برج میلاد صدای کفزدنهای ممتد برای کارآفرینان استارتاپی طنین انداخت. ۱۸۰۰نفر آمده بودند و همه آنهایی که نتوانستند بیایند، با دلشان آمدند تا بگویند به ساختن میاندیشند و امیدوارند. همایش یلدا سامیت ۲۰۱۸ یک پیام روشن برای همه ما داشت؛ «امید هست». به تعبیر سهراب سپهری، تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
حرف آخر:
با نگاه کیمیاگری «پائولو کوئیلو» این نشانه «حضور بیسابقه یلدا سامیت ۲۰۱۸» را رها نکنیم و آن را پاس بداریم و با امیدواری و خردمندی خرد جمعی نگذاریم طوفانهای اقتصادی و سیاسی آن را خاموش کند.