این نام تجاری که عمر حیاتش از نیم قرن میگذرد، کار خود را با بستهبندی چای در یک انباری کوچک آغاز کرد؛ بستهبندیهای سادهای که در اواخر دهه30 با نام «چای برهنشان» روانه مغازههای خیابان حافظ و میدان حسنآباد تهران میشدند و حاصل همکاری دو جوانی بودند که در روزگار ۳۰سالگی خود تجربه کافی برای بازاریابی محصول چای به دست آورده بودند. بستهبندی چای توسط 10 کارگر و زیر نظر آنها انجام میشد و دیری نپایید که فروش آن از تهران تا یزد گسترده شد و همین وسعت کار آنها را به فکر تاسیس شرکتی به نام گلستان انداخت؛ برندی که در سال ۱۳۴۰ با بستهبندی و فروش چای آزاد متولد شد، امروز نامش بر محصولات دیگری چون برنج، زعفران، ادویهجات و دمنوشها خودنمایی میکند و در کنار آن نامهای تجاری دیگری مثل تویینینگز، پردیس، هاتیکارا و رویال تحت لیسانس این کارخانه فعالیت کرده یا ذیل آن متولد شدهاند.
- سرگذشت کارآفرینی از محله امیرچخماق
اما وقتی به داستان شکلگیری بعضی از برندها رجوع میکنیم، پیش از هرچیز سرگذشت خالقان آنها به چشم میآید و ماجرای زندگی پرپیچ و خم دستانی که یک برند را آفریدهاند، از روایت تولد و پیشرفت آن شرکت حرف بیشتری برای گفتن دارند. حکایت گلستان هم سر از همین وادی درآورده است. ماجرای زندگی حاج محمدرضا گرامی که راه یزد را پیمود، سر از تهران درآورد و در روزهایی که انتظار نمیرفت، وارد بازاریابی چای شد. او آنقدر پیشرفت کرد تا سرمایه نداشتهاش تبدیل به یکی از نامهای بزرگ تجاری در کشور شد و بعدها مجموعههای صنعتی دیگری با کمک این کارآفرین راهاندازی شدند.
محمدرضا گرامی که در سال ۱۳۰۶ در یزد به دنیا آمده بود، از 10 سالگی و بعد از آنکه پدرش خانواده را ترک کرد، به عنوان فرزند ارشد خانواده رسالت درآوردن خرج زندگی را به دوش کشید. روزهای سخت کودکی و نوجوانی و همراهی کار و تحصیل، فرزند محله امیرچخماق یزد را در ۱۹ سالگی روانه تهران کرد. او در جستوجوی پیشرفت و رویای کسب سرمایه، راهی پایتختی شد که بعد از پایان جنگ جهانی، کسبوکار در آن رونق گرفته بود. کمکم راه خود به بازار تهران را هموار کرد و بازاریابی پارچه و برنج را در پیش گرفت. وقتی سرمایهاش به ۸۰۰ تومان رسید، طبق رسم زمانه به یزد بازگشت و ازدواج کرد.
- سرآغاز یک برند
محمد گرامی بیست و چند ساله بعد از ازدواج، بار دیگر به تهران بازگشت و اینبار سری به تجارتخانه گرجی صاحب چای جهان زد. او به همراه برادرزنش از میدان ۱۵ خرداد تا امام حسین و از چهارراه حسنآباد تا حافظ را در جستوجوی مشتری به سراغ تکتک مغازهها میرفتند. محمد گرامی جوان توانست در اولین روز کاری خود بهتنهایی ۱۴صندوق چای بفروشد و برای هر صندوق ۵تومان دریافت کند. کمی بعد برای آنها دوچرخهای خریداری شد که به نوبت با آن کار کنند. 3 سال کار با گرجی کافی بود که گرامی و کوچکزاده درخواست نمایندگی فروش انحصاری چای او را داشته باشند؛ پیشنهادی که با مخالفت همراه و نقطه عزیمتی برای دو جوان بلندپرواز شد. کار مستقل آنها با بستهبندی چای در انباری در سهراه دلگشا آغاز شد و 10 کارگر چای برهنشان را بستهبندی و روانه بازار میکردند. حالا 11 سال از تجربه محمد گرامی در بازاریابی چای میگذشت و او تصمیم به راهاندازی شرکتی برای گسترش فعالیتهای تجاریشان گرفت. به این ترتیب گلستان در سال ۱۳۴۰ با سرمایهای ۵۰۰ هزار تومانی متولد شد.
اولین همکاران گلستان اعضای خانوادههای گرامی و کوچکزاده بودند که همگی در قبال فرزند مشترک این خانواده احساس مسئولیت میکردند. آنها محصولات شرکت گلستان را با نامهای تجاری برهنشان و شترنشان به بازارهای اصفهان، مشهد، یزد و گرگان میرساندند و طولی نکشید که تقاضا برای چای بیشتر شد و تعداد کارگران به ۶۰ نفر رسید. سید محمد و کوچکزاده 5 سال پس از تاسیس شرکت گلستان سعی کردند بخشی از پروسه تولید محصول تجاری را خود در دست بگیرند. با همین هدف گلستان در سال ۱۳۴۴ در شهرستان لاهیجان اقدام به خرید کارخانه کرد. آنها پس از مدتی در آن کارخانه با خرید برگ سبز به خشککردن چای شکسته، باروتی و چای قلم پرداختند. کارخانه چای لاهیجان یکی از کارخانههایی بود که در پرداخت بهموقع بهای برگ سبز چای به کشاورزان و خرید برگ با کیفیت و تبدیل آن به چای خشک مناسب شهره شده بود؛ موضوعی که روی حفظ استاندارد برند گلستان هم موثر بود. بنابراین، شرکت گلستان علاوه بر واردات، بستهبندی و توزیع چای، در سال ۱۳۴۶ به تولیدکننده نیز تبدیل شد.
به دنبال این پیشرفت کوتاهمدت، گلستان تصمیم گرفت به محصولات تازهای چون خشکبار و حبوبات روی بیاورد. در سال ۱۳۵۰ هم اولین دستگاه بستهبندی چای به انبار شرکت وارد شد و چای ۱۰۰ گرمی و ۵۰۰ گرمی گلستان با بستهبندی ماشینی به بازار آمد. 2 سال بعد اولین دستگاه تولید چای کیسهای در کشور توسط شرکت خریداری شد؛ دستگاهی که در هر دقیقه ۱۰۰ چای کیسهای تولید میکرد و تمام این پیشرفتها زمینه برای بزرگشدن این نام تجاری را فراهم میکرد. تا سالهای پیش از انقلاب سرمایه کارخانه گلستان آنقدر زیاد شده بود که گرامی توانست شرکت مرغداری سیمرغ را برای فرزندانش راهاندازی کند و در چند کارخانه تولیدی دیگر هم سرمایهگذاری کند.
- بحران گلستان و روزهای پس از آن
به دنبال پیروزی انقلاب، دولت کنترل تولید و توزیع چای را به دست گرفت. 2 سال بعد از انقلاب شرکت سیمرغ هم مصادره شده و فعالیت تولیدی خانواده گرامی تقریبا از میان رفت. حاج محمدرضا گرامی به آمریکا رفت تا کنار فرزندانش زندگی کند، اما عمر گلستان هنوز به پایان نرسیده بود. این کارآفرین ایرانی نتوانست مدت زیادی از فعالیت تولیدیاش دور بماند و به همراه یکی از پسرانش به ایران بازگشت. آنها تصمیم گرفتند تولید چای را در سولههای بجامانده از مرغداری سیمرغ در حوالی میدان پونک از سر بگیرند. در سال ۱۳۶۰ محمد گرامی تعدادی از عراقیهایی را که به واسطه جنگ از کشور خود گریخته بودند، در مرغداری پناه داد و همین پناهجویان کارگرانی شدند که کارخانه گلستان را مجددا احیا کردند.
گرامی با کمک فرزندانش کارآفرینی خود در بازار ایران را احیا کرد. گسترش نظام توزیع و ایجاد شبکه سراسری پخش با واردات برنج از هندوستان، برنج داخلی، بستهبندی انواع حبوبات، چای و پسته، توسعه حدود دهها هکتار پسته در کنار چند واحد صنعتی در زمینه اقتصاد کشاورزی بخش عمده فعالیت تجاری و صنعتی گلستان در طی سالهای پس از انقلاب است. هماکنون برند گلستان با تاسیس شبکه سراسری دفاتر و انبارها در شهرهای ایران نزدیک به 2000 نفر پرسنل دارد و به ادعای صاحبان این شرکت یکی از 3 شرکت اول در بحث مواد غذایی بستهبندی شده در رنکینگ سایت یورو مانیتور بوده است.