دقیقا دو هفته پیش، سازمان بورس مراسمی برگزار کرد و به ۵ صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر موافقت اصولی داد. «فیناستارز» اولین حضور این صندوقها در یک نمایشگاه بود و زود است از روی این حضور مایوسکننده قضاوت کرد. ولی گاهی وقتها وقتی خشت اول کج گذاشته میشود تا ثریا دیوار کج میرود. شاید بورس با برگزاری رویداد فیناستارز قصد داشت خیلی غیررسمی از اینکه «صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه» زیر نظر بورس هستند رونمایی کند، اما غرفههای خالی برخی از این صندوقها را چگونه باید تحلیل کرد؟ شاید زمان نداشتهاند و شاید احساس کردند این رویداد جایی نیست که در آن به دنبال ایده و استارتاپ بگردند! این صندوقها از نظر مالکیت معمولا ساختار تودرتو و پیچیدهای دارند و نمیتوان بهراحتی متوجه شد چه کسی پشت آن قرار دارد، اما درنهایت وقتی سرنخها را میگیری بالاخره در برخی از آنها یک جایی به چند بانک میرسی.
محمد فطانت، رئیس سازمان بورس، دو هفته پیش گفته بود: «اگر سیستم بانکی قرار باشد این شرکتهای جوان را تامین مالی کند، اولین چیزی که از آنها میخواهد وثیقه است و این موضوع برای این شرکتها با ریسک همراه است. علاوه بر این، آنها وثیقهای ندارند که ارائه دهند و در نتیجه امکان دارد ایدهشان به انجام نرسد.» بنابراین صندوقهای «جسور» برای این خلق شدند که این ایدهها را به سرانجام برسانند. اما سوال اینجاست که این صندوقها چقدر جسور هستند؟ تا امروز که این صندوقها در ایران به صورت غیررسمی فعالیت میکردند چه دستاوردی داشتند؟ باید به نقش مثبت آنها در آینده امیدوار بود؟ این روشی است که برای ایران جواب میدهد؟ صندوقها تا امروز داستانهای موفقیتی را ذکر میکنند که پیش از ورود غیررسمی آنها شکل گرفتند! برخی از این صندوقها در زمان مناسب خودشان را شریک برخی کسبوکارهای درست کردند و البته هنوز هم نمیتوان آنها را کسبوکارهای موفق خواند. ممکن است یک شرکت معروف و شناختهشده باشد اما موفق نباشد!
دقت کنیم که گاهی وقتها ما شرکت معروف و موفق را یکی میبینیم. با توجه به اینکه بیشتر این صندوقها قرار است در حوزه فناوری فعالیت کنند، بد نیست به تجربههای موفق واقعی نگاه کنیم. با نگاهی به تجربههای موفق میبینیم که شرکتهای موفق نه از درون دانشگاه یا صندوقها و مراکز رشد و پارکهای فناوری بلکه از درون شرکتها بیرون آمدهاند. به طور کلی این شرکتها هستند که شرکت به دنیا میآورند. ممکن است ایرادگیرها بگویند سیلیکونولی از دل دانشگاه استنفورد بیرون آمده است. پاسخ این است که رها کنیم سیلیکونولی را و رها کنیم این واژههای انگلیسی گمراهکننده را. صندوقها اگر چیزی در چنته داشته باشند شاید بتوانند کاری کنند وگرنه صرفا ظاهرسازی بیش نخواهند بود. شرکتهای موفق فناوری در ایران با گرفتن وامهای کمرشکن بانکی و سروکله زدن با نهادهایی مثل مالیات و بیمه و تعامل با انواع بخشهای نظارتی رشد کردند و جالب اینجاست که اینها زمانی شکل گرفتند که هیچ کسی نمیخواست از رشد آنها حمایت کند. تصور نکنیم که اگر به کلام گفتیم میخواهیم حمایت کنیم خروجی آن هم خوب خواهد بود.
البته گفتیم که از روی غرفههای خالی، آن هم یک هفته بعد از گرفتن موافقت اصولی، زود است برای قضاوت و امیدواریم که اشتباه قضاوت کرده باشیم!