موج فینتک، خیلیها را دنبال خودش راه انداخته است. بانکها در سالهای گذشته برای اینکه زمین بخورند، خیلی بزرگ بودند. منتها الان برای اینکه بتوانند با تغییرات همراهی کنند، خیلی بزرگ هستند. به همین خاطر بانکها به این فکر افتادهاند که از کسبوکارهای نوآور کوچک، کنار خودشان استفاده کنند. نکته مهم درباره این کسبوکارها هم تکنولوژیمحوربودن آنهاست. به عبارتی، بانکداری، بیش از هر زمان دیگری تحتتاثیر تغییرات دنیای تکنولوژی قرار گرفته و بهراحتی نمیتوان از کنار آن گذشت. در ادامه، نگاهی به تجربههای جهانی در زمینه سرمایهگذاری بانکها در فینتکها میاندازیم.
- تجربه اروپا
بانکهای اروپایی، روی استارتاپهای فینتک قمار کردهاند. این قمار آنها در بخشهایی مثل مدیریت سرمایه، پول قرضدادن، پرداخت، فناوریهای مرتبط با قانونگذاری، نرمافزار و زنجیره بلوک است. در فصل اول سال ۲۰۱۷ بانکهای اروپایی به کمک کسبوکارهای سرمایهگذاری خطرپذیر خود ۷۳ مورد سرمایهگذاری انجام دادهاند که مبلغ این سرمایهگذاری به ۶۶۷ میلیوندلار میرسد. تا الان اروپاییها نزدیک به 6/2میلیارددلار روی فینتک سرمایهگذاری کردهاند.
اروپاییها سرمایهگذاران خوبی روی استارتاپهای فینتک جهان هستند. در راس همه آنها هم بانک سانتاندر اسپانیاست. این بانک هم مثل بیشتر بانکهای دیگر از طریق VC خود (InnoVentures) وارد سرمایهگذاری میشود. در یک سال گذشته، این بانک همیشه در صدر سرمایهگذاران روی فینتک قرار داشته است. از مهمترین استارتاپهای فینتک که اروپاییها به سراغ آنها رفتند، میشود به پراسپر، کبیج و سمفونی اشاره کرد.
بعد از سانتاندر، بانکهای دیگر اروپایی مانند یوبیاس، دویچ بنک، سوسایتی جنرال، بیانپی پاریباس، کردیت سوسه، اچاسبیسی، بیبیویای، بارکلیز، آیانجی، یونیکردیت، آربیاس و کردیت آگریکول در فینتک سرمایهگذاری کردهاند.
سانتاندر، یوبیاس و دویچ بنک در صدر این فهرست قرار دارند. سانتاندر ۱۳ سرمایهگذاری روی ۱۲ استارتاپ فینتک انجام داده که بزرگترین آنها ۱۳۵میلیوندلار روی «کبیج» است. نکته مهم استارتاپهایی هستند که بسیاری از آنها توانستهاند سرمایهگذاری چند بانک را به دست آورند. موفقترین این استارتاپها R3 است که در زمینه زنجیره بلوک کار میکند. R3 سرمایه ۱۰۷میلیوندلاری از ۱۲ بانک اروپایی گرفته است. اگر به آن بخشهایی که بانکهای اروپایی سرمایهگذاری کردهاند هم نگاه کنیم، میبینیم که زنجیره بلوک، داغترین آنهاست. یک نکته جالب هم این است که بیش از ۷۰درصد سرمایهگذاری بانکهای اروپایی روی استارتاپهای فینتک آمریکایی بوده است.
- بانکهای آمریکایی
آمریکاییها از سال ۲۰۱۲ تاکنون بیش از ۷۲ راند سرمایهگذاری در استارتاپهای فینتک داشتهاند و کل مبلغی که آنها سرمایهگذاری کردهاند 6/3 میلیارددلار و روی ۵۶کسبوکار فینتک بوده است. بانکهای آمریکایی هم به صورت مستقیم وارد سرمایهگذاری در فینتک نشدهاند و در چند فصل گذشته بیش از ۱میلیارددلار در فینتکها سرمایهگذاری کردهاند.
سه بانک بزرگ فعال آمریکایی در زمینه سرمایهگذاری روی کسبوکارهای فینتک، سیتیبانک، گلدمن ساکز و جیپی مورگان چیس هستند. همانطور که پیش از این هم گفتیم این بانکها به صورت مستقیم در استارتاپها سرمایهگذاری نمیکنند و از طریق VCهایشان سرمایهگذاری میکنند.
تمرکز گلدمن ساکز، روی پرداخت بوده و روی ۶ استارتاپ سرمایهگذاری کرده است. بین سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۷ این شرکت مالی نزدیک به ۵۷۰ میلیون دلار سرمایهگذاری روی استارتاپهای فینتک انجام داده است.
مانند بانکهای اروپایی همه ۱۰ بانک مهم آمریکا روی زنجیره بلوک سرمایهگذاری کردهاند. ۸ بانک از ۱۰ بانک فهرست آمریکاییها روی R3 سرمایهگذاری کردهاند. دومین بانک بزرگ آمریکا از نظر دارایی، جایگاه ششم را در فهرست بانکهای آمریکایی که روی استارتاپهای فینتک سرمایهگذاری کردهاند، دارد.
در آمریکا هم مانند اروپا برخی استارتاپها توانستهاند حمایت همزمان چند بانک را داشته باشند. در این زمینه، کنشو توانسته از ۶ بانک سرمایه بگیرد و اکنون نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار ارزشگذاری شده است. پیش از این درباره کنشو نوشته بودیم. این استارتاپ تجزیه و تحلیل داده و یادگیری ماشین را در تحقیقات مالی به کار میگیرد.
- بانکها چرا در استارتاپهای فینتک سرمایهگذاری میکنند؟
جواب این سوال را احتمالا میتوان در ۳ بخش داد؛ نوآوری سریعتر، تصمیمگیریهای دقیقتر، حلکردن مسائل مشخص. برخی معتقدند کار بانک، نوآوری نیست. کار بانکها ایجاد حس اعتماد و اطمینان در مردم است. آنها باید کاری کنند که مردم به آنها اعتماد کنند. نمیتوان هم مورداعتماد بود و همزمان خلاق. روی کاغذ، شدنی است؛ منتها در عمل، این دو جمع نمیشوند. اعتماد، از ثبات میآید و خلاقیت از عدم ثبات. بانکها متوجه شدهاند که ثبات افیون آنهاست و اگر نخواهند تغییر کنند از بین میروند. منتها این به این معنا نیست که بانکدارها هم باید مثل استارتاپها شروع کنند به تیشرت پوشیدن و «کول بودن». بانکها میتوانند سروشکلشان را حفظ کنند و با دید باز، به دوروبرشان نگاه کنند و اگر میتوانند از قدرت نوآوری کسبوکارها استفاده کنند. دومین دلیل مربوط میشود به یادگیری ماشین. بانکها به دلیل میراث سنگینی که دارند برایشان آسان نیست که شروع کنند به استفاده از یادگیری ماشین. در عوض استارتاپها بهراحتی میتوانند با آزمون و خطا، بهترین راهها را پیدا کنند و بانکهای باهوش به سراغ این استارتاپها میروند که قدرت آنها را درون بانک خود به کار بگیرند. آخرین علت تمایل بانکها به استارتاپهای فینتک هم این است که آنها مسئلهمحور هستند. مثلا اسکوایر، توانست بخش زیادی از کسبوکارهای خرد را که در سالهای گذشته از خدمات پرداخت استفاده نمیکردند، وارد اکوسیستم پرداخت کند. یا مثلا جایی مانند زوم، انتقال پول بینالمللی را به تجربه متفاوتی تبدیل کرد. این کسبوکارها مسئلههایی را حل کردهاند که برای بانکها حل آنها آسان نبود و یا حداقل برای آنها صرفه نداشت که انرژیشان را صرف حل این مسائل کنند. منتها وقتی استارتاپی مسئلهای را حل میکند بانکها راحتتر میتوانند به سراغ این کسبوکارها بروند و برای بخشی از مشتریانشان که دچار مشکل هستند از خدمات این استارتاپها استفاده کنند.
بنابراین در چند سال اخیر بسیاری از کارشناسان صحبت ازCollaboration کردهاند. بانکها بزرگ هستند و اعتماد میلیونها نفر را پشت خود دارند. استارتاپهای فینتک هم چابک هستند و میتوانند مسائل مشخص را با هزینه کم حل کنند. بنابراین جملهای که چندسال پیش زیاد تکرار میشد، حالا بیمزه شده است: فینتکها، بانکها را از بین میبرند! به نظر میرسد فینتکها نمیتوانند بانکها را از بین ببرند و در سالهای آتی، فینتکها در بانکها حل خواهند شد.