پاییز بود و باران میآمد؛ از آن ریزهبارانهایی که جان میدهد برای قدمزدن و چه خوب که تا رسیدن به جلسه با یک آدم دوستداشتنی، راه درازی را قدم بزنی. عموما آدمها به جلسات گفتوگو برای انجام وظیفه کاری میروند و طبیعتا با پای جسم، اما من برای انجام این گفتوگو با پای دلم رفتم. مدتها بود که میخواستم از نزدیک ببینمش. تا اینکه در روز بارانی اتفاق افتاد.
وحید رجبلو هرگز راهرفتن را تجربه نکرده، اما در همه این سالها مانند یک دونده دوی سرعت دویده است تا به خواستههایش برسد. میگوید ۹۸درصد وجودش را بیماری SMA دربرگرفته اما به نظر من ۹۸درصد وجود این آدم، عزم و اراده است و بیماری تنها ۲درصد است. چشمهای درشتش در چهرهای که به زردی میزند و لبخندی که دیگر بخشی از هویتش است، حرفهای زیادی دارند.
وحید رجبلو؛ سرچشمهای الهامبخش
کله درشت وحید رجبلو روی دست ظریف استخوانیاش سنگینی میکند و بدنی که کمتر در اختیارش است. اما کلهای پر از ذکاوت و جسارت و شجاعت دارد. وحید رجبلو با ۹۸درصد معلولیت، یکی از اعضای خانواده اکوسیستم استارتاپی ایران است که بهتنهایی چشمهای بیپایان از الهامبخشی و معنای واقعی توانستن است.
برای دیدن وحید رجبلو مشتاق بودم تا اینکه همین چند روز پیش در بعد از ظهر یک روز بارانی به ضلع شمالی دانشگاه شریف رفتم. در جوار جهاد دانشگاهی این دانشگاه، باشگاهی دولتی قرار دارد که به محلی برای کسبوکارهای نوپا تبدیل شده است. دفتر توانیتو هم در همین باشگاه قرار دارد؛ جایی که وحید رجبلو، بنیانگذار توانیتو از کرج خودش را به آنجا میرساند تا روز دیگری را برای کسبوکارش آغاز کند.
وحید رجبلو هر روز با یک آدم بهغایت انسان همراه میشود؛ انسانی به نام مجید که برادرش است و به گفته وحید همه این سالها مجید کنارش بوده. هر از گاهی بلند میشود و سر وحید را جابهجا میکند و در همه کارها کنارش است.
زخمی از اشتباهات پزشکان
وحید رجبلو سومین فرزند خانواده و متولد سال ۱۳۶۶ و ساکن کرج است. با بیماری به نام SMA به دنیا آمده. در ابتدا این بیماری برای پزشکان ناشناخته بوده و از تشخیص درست این بیماری عاجز بودهاند.
این بیماری که هر چه بیشتر رشد کند، عضلات را بیشتر تحلیل میبرد، تمام تن وحید را دربرگرفته است. پزشکان از همان اوایل تشخیصهای اشتباهی در مورد این بیماری داشتهاند. به همین دلیل چندین عمل ستون فقرات و لگن برای وحید تجویز میکنند که بعدها مشخص میشود هیچکدام لازم نبوده و اگر این جراحیها انجام نمیشد، الان بدن وحید وضعیت بهمراتب بهتری داشت!
وحید رجبلو همه عمرش کاردرمانی کرده و هنوز هم این فرایند ادامه دارد. هزینههای زیادی بابت آن متحمل میشود اما میگوید زندگی ادامه دارد و او هر کاری میکند تا بتواند در این مسیر به اهدافش برسد.
خانواده من به لحاظ مالی متوسط هستند. پدرم شغلش قصابی است و در یک مغازه قصابی کار میکند. ما ۵ خواهر و برادر هستیم و خانوادهای ۷ نفره دارم. هزینههای خانواده ما زیاد بود. هزینه تحصیل خصوصی و درمان و پیگیری و مراقبت و نگهداری از من خیلی سنگین بود. به همین دلیل از یک جایی درمان را رها کردم و تنها فیزیوتراپی و کاردرمانی را ادامه دادم.
اما همه این مصائب، روحیه جنگجویی، شکستناپذیری و سختکوشیاش موجب شده تا با همه سختیها، تنگناها و چالشهایی که این بیماری سر راه وحید رجبلو قرار داده، نه تنها پا پس نکشد و به کنج خانه نخزد، بلکه به آدمی سرشناس و الگو برای دیگران تبدیل شود.
پیروز میدان چالشها
وحید رجبلو نمونه بارز آدمی است که برای همه افراد یک جامعه یک نمونه متعالی به شمار میرود؛ آدمی که تعجب میکند از اینکه کسی ناامید باشد، احساس شکست کند یا دست از تلاش بکشد.
کار بزرگ دیگری که وحید رجبلو کرده این است که در جامعه ما که معمولا داشتن نقصی در اعضای بدن یا بیماری موجب انزوای افراد و سرخوردگیشان میشود، او توانسته بر همه این چالشها پیروز شود. نهتنها منزوی نیست بلکه الان در بسیاری از همایشها و نشستها بهعنوان سخنران حضور دارد.
اکنون جامعه ۱۱میلیون نفری توانیابان ایران الگویی را پیش روی خود میبینند که با دوی سرعت از همه موانع عبور کرده است. نه اینکه با نخی نامرئی به موسسهای یا بنیادی یا نهادی وصل باشد، نه؛ وحید تنها به یک جا وصل است و آن ذهن بزرگ و شکستناپذیر خودش است.