شاید کمتر از یک سال پیش بود که احساس کردم کمکم دارم درگیر یک زندگی عادی و روزانه میشم. برای من داشتن یک زندگی که صبح بری سرکار و با یک سری از مشکلات تکراری درگیر باشی و در نهایت شب بیای خونه، زندگی رضایتبخشی نیست.
برای همین تصمیم گرفتم زندگی خودمو تغییر بدم. یکی از برنامههایی که داشتم این بود که از ایران برای همیشه برم. چند سفر به اروپا هم رفتم. مراکز شتابدهی استارتاپها در چند شهر بزرگ رو دیدم ولی در نهایت شرایطی پیش اومد که تصمیم گرفتم در ایران بمونم.
سال ۲۰۰۱ وقتی که آموزش زبان انگلیسی اوالسی رو راهاندازی کردم، چیزی مشابه استارتاپهای امروزی وجود نداشت. زمانی هم که در اینتورک به مدیرعاملی رسیدم، چیزی مثل تبلیغات و بازاریابی امروزی در ایران نبود. خیلی در اینتورک تلاش کردیم که تبلیغات آنلاین رو توسعه بدیم. راهاندازی تعداد زیادی کارگاه، بلاگ و … کمک کرد که تبلیغات دیجیتالی و خیلی واژههای دیگه وارد ایران بشه.
۸ سال از شروع خاورزمین و اینتورک گذشته و واقعا وقت خداحافظی رسیده. اینتورک از یک سایت کوچک در زمینه تبلیغات کلیکی در طول چند سال گذشته تبدیل به یکی از بزرگترین هلدینگهای تبلیغات دیجیتال ایران شده. توی این مسیر خیلیها کمک کردن و همراهبودن همیشه قدردان همشون هستم.
در کنار این فعالیتهای تجاری، من همیشه کارهای غیرتجاری هم کردم که برای من باعث افتخار است و بنا به عنوان خبرگزاری آنلاین در حوزه کسبوکارهای آنلاین از زمانی که هنوز کلمهای به عنوان استارتاپ در ایران وجود نداشت، تا استارتاپ ویکند و جشنواره وب و موبایل ایران. نباید نقش محسن ملایری رو از دوره چهارم جشنواره وب و موبایل ایران و راهاندازی کانون کارآفرینی و ورود استارتاپ ویکند به ایران نادیده گرفت. محسن بدونشک یکی از مهمترین افرادی در ایران است که در توسعه این اکوسیستم نقش داشته. بعد از اون هم حمیدرضا احمدی وارد شد و در جشنواره وب و موبایل ایران سال هفتم و کنار تیم پویا کندری واقعا خوش درخشید. شاید یکی دیگه از گامهای مثبت راهاندازی همفکر توسط حمیدرضا و هادی فرنود بود. آشنایی با اکبر هاشمی و کمک به راهاندازی هفتهنامه شنبه کنار تجربههای خوب دیگه واقعا برای من جالب بود.
تجربه جشنواره در کنار انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی و رضا الفتنسب و همینطور سینا جناب که مدیرپروژه این جشنواره بود، برای من واقعا تجربهای خوب بود.
جشنواره هشتم در شرایطی برگزار شد که ما شاهد نهایت حملات به استارتاپها بودیم و جشنواره تا پای برگزارنشدن جلو رفتن ولی ایستادگی انجمن صنفی و هیات مدیره قبلی انجمن در پذیرش ریسک برگزاری و در نتیجه تلاش شبانهروزی رضا الفتنسب باعث شد که جشواره بدون وقفه ۱۰ سال پیاپی برگزار بشه.
چرا اینها رو گفتم برای اینکه به اهمیت و نقش اکوسیستم در ایران اشاره کنم. از کجا شروع شده و به کجا خواهد رفت. چون قدم بعدی زندگی من و تصمیمی که گرفتم، در همین مسیر و راستا خواهد بود.
حالا قدم بعدی زندگی من چه خواهد بود؟
کلمه اکوسیستم رو خیلی از ماها شنیدیم، شاید از زمانی که استارتاپ ویکند وارد ایران شد (شهریور۹۱) نه کلمه استارتاپ به گوش کسی خورده بود و نه کلمه اکوسیستم. ولی این واژه خوب یا بد خیلی سریع به فرهنگ ما وارد شد. مشکلات زیادی در مسیر بود ولی خداروشکر الان استارتاپ داشتن دیگه جرم نیست و تقریبا تمام بخشهای مختلف دولت و حاکمیت اهمیت اقتصاد شرکتهای دانشبنیان و نوپا رو درک کردند و همه و همه در مسیری پیش میرن که شرکتهای دانشبنیان و کوچک بتونن رشد کنن.
علاقه زیاد من برای انتقال تجربه و کمک به افرادی که کم سنتر از خودم هستند و یا تازه وارد دانشگاه شدند یا حتی تمایل دارند که وارد بازار کار بشوند، به ۱۸ و ۱۹ سالگی خودم برمیگرده. وقتی که من شاهد اعتماد پدرم به خودم بودم و اگر امروز فردی باشم که برخی اعتقاد دارند که در زندگی کاری خودم آدم موفقی بودم، حاصل اعتمادی بود که پدرم به من در سن خیلی پایین داشت. من در سالهای گذشته همیشه سعی کردم این فرصت رو در اختیار خیلیها بذارم که متاسفانه کسی بهشون اعتماد نمیکرد و یا باورشون نداشت.
این اکوسیستم نیاز به دانش، انتقال تجربه و سرمایه داره. میخوام توی این شرایط سخت توی ایرانی که دوستش دارم بمونم و تجربه خودم رو در اختیار جوانهای کم سن و سالی بذارم که استارتاپ دارن یا با هزار آرزو میخوان کسبوکار خودشون رو شروع کنن. تجربههای من حاصل جمع موفقیتها و همه تصمیمها و اشتباهاتم در این چند سال است. میخوام به جای رفتن بمونم و کمک کنم برای جذب سرمایه داخلی تا استارتاپهامون نمیرند
ورود من در سن پایین به بازار کار واقعی، باعث شد که تجربههای زیادی از دیگران کسب کنم، به من کمک کرد که روشهای مدیریتی مختلفی رو ببینم و حتی تجربه کنم. برای همین بدون اینکه سن افراد برای من مهم باشه، آنچه برام مهم بود، فقط صداقت و درستی و راستی اونها بود، هر کمک و شرایطی که لازم باشه رو سعی میکنم برای رشد اونها فراهم کنم.
دو تجربه مهم از نظر خودم در زندگی داشتم؛ یکی همین موضوع استارتاپ ویکند، استارتاپ و اکوسیستم کارآفرینی بوده که واقعا در طول ۳ یا ۴ سال خیلی تغییر بزرگی در کشور ایجاد کرد و دومی رویکرد جدید اینتورک به تبلیغات در اینترنت که بدون شک در جا افتادن دیجیتال مارکتینگ در ایران فعالیتهای نه فقط من بلکه تمام تیم اینتورک بیتاثیر نبود.
حالا میخوام چیکار کنم؟
کمک به استارتاپها برای جذب سرمایه، خیلی از استارتاپهای کوچک و شرکتهای دانشمحور در ایران هستند که به دلیل اینکه نمیتونن سرمایه جذب کنن، از بین میرن.
ما مشکل تامین سرمایه داخلی نداریم. فقط سرمایهگذارهای ما دانش اون رو ندارن. متاسفانه در نبود قوانین مناسب برای جذب سرمایه خارجی در این حوزه اگر بیدقت باشیم شاید بلایی سرمون بیاد که سر صنعت نفت اومد و برای سالهای سال، مردم کشور، صنعت و اقتصاد کشور از سود اون بیبهره بودن. اینجاست که باز گذاشتن دست سرمایهگذاران خارجی برای سرمایهگذاری در این بخش بدون حضور سرمایهگذارهای داخلی و سنتی، میتونه لطمههای غیرقابل جبرانی برای نسل آینده ما داشته باشه.
تمرکز من در سال ۹۷ تماما روی راهاندازی مرکزی خواهد بود که کمک کنه تا استارتاپها بتونن برای پروژهها و توسعه کسبوکارشون از مردم کشور خودشون سرمایه مورد نیازشون رو تامین کنن.
شاید ماهها و سالهای سختی در پیش رو باشه، ولی سختی اون بیشتر از تجربهها و کارهای قبلی نخواهد بود. تصمیم گرفتم با یک تیم منسجم زمان بذاریم تا این اکوسیستم را با بازار سنتی و سرمایهگذارهای سنتی آشنا کنیم تا شاید بتونیم با کمک سرمایه ایرانی برای جوانانی که دوست دارن برای کشورشون ارزشآفرینی کنن، یک گام به جلو برداریم.
این اکوسیستم نیاز به دانش، انتقال تجربه و سرمایه داره. میخوام توی این شرایط سخت توی ایرانی که دوستش دارم بمونم و تجربه خودم رو در اختیار جوانهای کم سن و سالی بذارم که استارتاپ دارن یا با هزار آرزو میخوان کسبوکار خودشون رو شروع کنن. تجربههای من حاصل جمع موفقیتها و همه تصمیمها و اشتباهاتم در این چند سال است. میخوام به جای رفتن بمونم و کمک کنم برای جذب سرمایه داخلی تا استارتاپهامون نمیرند.
هرفردی موافقین و منتقدینی داره. از همه اونهایی که در همه این سالها به من محبت داشتن ممنونم. با اینکه هر تصمیم درست و اشتباه در چارچوب تصمیمات کاری و سازمانی بوده اما همه اشتباهاتم را میپذیرم. از اونهایی هم که به هر دلیلی بهخاطر اینتورک و تمام کارهایی که انجام دادم، از من رنجیدن، پوزش میخوام. زندگی آینده همه ما رو همین تجربههای خوب و بد خواهد ساخت. من هم یاد گرفتم بیدلیل به کسی یا مجموعهای اعتماد نکنم و یاد گرفتم به جای تسلیم شدن باید بجنگیم. پرچم بالاست.
فصل جدیدی رو بهعنوان یک کارآفرین زنجیرهای شروع میکنم. اگر چه از پیپیجی و اینتورک بیرون آمدم اما دوباره به اکوسیستم استارتاپی ایران سلام میکنم و آینده خودم رو با این شعار میخوام جلو ببرم.
در آخر هم جا داره تا از سعید رحمانی تشکر کنم؛ کسی که با سرمایهگذاری در اینتورک در سال ۹۲ باعث شد بتونم بخش بزرگی از تجربههای خوب و بد زندگیم رو به دست بیارم و مجددا با سرمایهگذاری در پیپیجی در سال گذشته باعث شد تجربههایی رو به دست بیارم که کمتر کسی در ایران فرصتش رو داشته. از سعید ممنونم برای این اعتمادش. آخرین جملهاش به من این بود: سفرمون ادامهدار خواهد بود و همهمون جزئی از این سفر هستیم و خواهیم بود…