هفته گذشته به دعوت انجمن تجارت الکترونیک اتاق بازرگانی تهران به همراه مدیران بورس و فرابورس بازدیدی داشتیم از شرکتهای دیجیکالا و علیبابا. سعید محمدی یکی از بنیانگذاران در مورد سهم خرید اینترنتی مردم جهان و ایران گفت. ۳۴درصد خریدها در چین اینترنتی انجام میشود و در بریتانیا ۶/۲۰، آمریکا ۴/۱۵، ترکیه ۷/۴ درصد و… میزان خرید اینترنتی در اقتصاد ایران یک تا ۲درصد است. محمدی اشارهای داشت به اینکه هماکنون سهم آمازون از این بازار ۵ درصد است و دیجیکالا در یک برنامه ۱۰ساله در سال ۱۴۰۷ به سهم امروز آمازون یعنی ۵درصد از سهم بازار خواهد رسید.
بعد هم توضیح داد که چه برنامههایی برای رسیدن به این نقطه دارند. مرکز پردازش دیجیکالا از یک مرکز به ۳مرکز بزرگ افزایش پیدا کرده و اینکه قرار است در ۲سال آینده در چه شهرهایی با چه مساحتی انبارهای جدید احداث شود و حتی در خارج از ایران و…
با مدیران بورس همه مراحل ارسال یک میلیون و ۸۰۰هزار کالای متنوع را با هم دیدیم و رفتیم به سمت علیبابا. در راه بازگشت به فرصتهای بزرگ فضای کسبوکار اینترنتی در ایران فکر میکردم.
اینکه این بازار چه مقدارزیادی ظرفیت راهاندازی کسبوکارجدید را دارد و در آینده بیزینسهای بزرگ چه نوع کسبوکارهایی را خواهند بلعید و جای چه نوع بیزینسهایی خالی است؟
پر از شوق و انرژی بودم برای توسعه کارها. سعی کردم آموختهها و دیدههایم را به تیمم هم منتقل کنم. یکی از بچههایی که بهتازگی به تیم ما اضافه شده، سوال کرد «مگر دیجیکالا فیک نیست؟» بعد هم استناد کرد به کامنتهای زیر پست دیجیکالا، فقط به کامنتها! «به خدا…همه آمدن نوشتن دیجیکالا فیکه، سرمایهای که جذب کرده واقعی نبوده و…» داشتم به یک معادله چند وجهی فکر میکردم.
بیزینسهای موفقی مثل دیجیکالا، اسنپ، علیبابا، تپسی، کافه بازار، دیوار، نشان، فیلیمو، ابرآروان، آپارات و… که از نزدیک در جریان رشدشان هستم که با برنامهریزی منظم در حال رشد و گرفتن سهم بیشتر از بازار هستند، از طرفی عدهای که دائم به جوانها میگویند همه اینها فیک هستند.
این سوی معادله هم جوانانی که براساس سخنان فرد یا عدهای قبول میکنند که اینها فیک هستند و نباید به سمت استارتاپها بیایند یا ادامه دهند. یا یک مدیر تصمیمگیر مجموعه دولتی یا خصوصی که بر اساس این کامنتها سیاستهای مجموعه را به سمت دیگری سوق میدهد!اگر اهل پادکست هستید، حتما در چنل بی اپیزود سی و سه گزارش واقعی «دختری به نام میشل» را گوش کنید؛ دختری ۱۷ساله که به خاطر کمبود محبت و برای جلب توجه، پسر نوجوانی را تشویق و کمک میکند تا خودکشی کند.
اگرچه او با آلت قتاله کسی را نکشته و حتی در محل جرم نیز حضور نداشته، اما دادگاه او را قاتل و گناهکار اعلام میکند؛ چرا که کلمات او (چتها،ایمیل هایش) منجر به مرگ یک انسان شده بود.
کمی فکر کنیم، قبل از نوشتن هر کامنتی، اگر مشخص شود با نوشتن یک یا چند کامنت بدون پشتوانه علمی و غیرمستند فقط برای جلب توجه، مسیر زندگی یک جوان را تغییر داده و او را به کام مرگ یا تباهی کشاندهایم، چه خواهیم کرد!؟هر آنچه مینویسیم و نقل میکنیم، روی انسانها تاثیرگذار است.
بیایید برویم به سال ۱۴۰۷؛ سالی که دیجیکالا قرار است به سهم ۵ درصدی خرید و فروش اینترنتی در ایران برسد؛ یعنی ۵ برابر چیزی که امروز وجود یا ارزش دارد. ما آن موقع کجا هستیم و چه ثروتی داریم؟
کارمندی هستیم با حقوق بخورنمیر که نشستهایم پای شبکه های اجتماعی یک کامنت دیگر را لایک میکنیم که نوشته دیجیکالا یا اسنپ فیک هستند؟ یا اینکه ما هم کسبوکار راه انداختهایم یا آن را توسعه دادهایم یا اینکه دانش و آموختههایمان را آنقدر بهروز کردهایم که در یک شرکت اینترنتی با حقوق و مزایای عالی مشغول به کار هستیم؟حق انتخاب با شماست.
همین امروز تصمیمتان را بگیرید یا به جمع لشکر فیکیها بپیوندید. بگویید شنبه و هاشمی هم اشتباه میکنند. همه این شرکتهای استارتاپی فیک هستند و ارزششان اینی نیست که میگویند و حباب هستند.
یا از جایتان بلند شوید، آمارها را بخوانید، بازار را رصد و تحلیل کنید و باور داشته باشید بازار کسبوکارهای اینترنتی بکر بکر و پر از فرصت های ناب است. این فرصت بزرگ را از دست ندهید. راه ما به این سمت است.
حرف آخر: در هر لحظهای که ما یک کامنت میگذاریم، صدها کالا به صورت اینترنتی در دیجیکالا به فروش میرسند، دهها مسافردر اسنپ و تپسی و بستههادر الوپیک جابهجا میشوند،هزاران اپلیکیشن در کافه بازار نصب میشوند، هزاران نفر هم زمان در فیلیمو فیلم می بینند، غذاهای بسیاری در اسنپفود و چیلیوری سفارش داده میشوند ودر نهایت در هر لحظه ثروتی بزرگبرای صاحبان و سرمایه گذاران این شرکت ها به دست میآید.
آنها که نشستهاند بدون استناد به گزارشی مستند و علمی، کامنت و توییت میکنند که اینها فیک هستند، چه چیزی را خلق میکنند وبه دست میآورند؟ شما به دنبال چه کسی راه افتادهاید؟ استپ.
اجازه ندهیم آدمهایی که در زندگیشان قادر به ساختن چیزی نبودهاند و خودشان فیک هستند، مسیر سرنوشت ساز زندگی مان را به سمت پوچی و تباهی ببرند. آنها برای جبران کمبودهای شخصیتی، ناکامیهای زندگیشان و سرپوش گذاشتن بر روی ناتوانیهایشان میخواهند مثل میشل، شما را به قتل برسانند تا خوراکی برای توییتکردن و لایکگرفتن داشته باشند.
(خواسته یا ناخواسته). به زندگی تکتک این به اصلاح منتقدان، مروجان نیستی، نگاه کنید. در زندگیشان خالق چه چیز ارزشمند و موفقی بودهاند؟ لطفا همین حالا نگاهی به زندگی یکی از این افراد بیندازید و به عملکرد و دستاوردش و چیزی که ساخته فکر کنید، چیز موفقی ساخته است؟
2 دیدگاه ها