همه چیز از استیو جابز شروع شد؛ از کتاب صوتی زندگینامهاش؛ زمانی که حمید اسدی و آرش صباحت در شرکت محل کارشان این کتاب صوتی را گوش میدادند؛ شاید هم پیشتر از آن زندگینامه و زمانی که در مسکو، نخستین مدلهای استارتاپی با ظاهر استیو جابز در ذهن حمید شکل گرفت. حالا همبنیانگذاران استارتاپ «نوار» به اعداد و ارقام بزرگ فکر میکنند و برخلاف آنچه بعضی از فعالان اکوسیستم فکر میکنند، نوار را کسبوکاری با ظرفیتهای بسیار میدانند که همین الان مشتری پروپاقرص دارد و تا پنجبرابر سرمایه اولیه ۷۰۰میلیون تومانیاش، آن را میخرند اما نه سرمایهگذار نوار را میفروشد و نه حمید و آرش و علیرضا شربتیان، دیگر همبنیانگذار نوار حاضر به چنین کاری هستند. آنها میگویند: «میخواهیم نواری با ارزش ۵۰۰میلیون دلار بسازیم و تصور چنین شرکتی دور از ذهن نیست، به مشتریانی بین یک تا ۲ میلیون نفر فکر میکنیم و برنامههای زیادی برای مردمی با زبانهای عربی، کردی، ترکی و… در ایران و در کشورهای همسایه داریم. تاکنون ۱۰۰هزار دقیقه کتاب صوتی تولید کردهایم و بیش از ۴۰ هزار نفر مشتری از ما خرید کردهاند. خریدی که به طور متوسط تا ۳۰هزار تومان ارزش پولی داشته است و حدود ۸۰هزار کاربر خارج از کشور داریم. تاکنون بیش از ۷۰۰میلیون تومان جذب سرمایه نوار بوده و در مرحله دوم سرمایهگذاری تا سهبرابر این رقم را جذب سرمایه خواهیم داشت.» آنچه گذشت، گزارههای مهمی از گفتوگوی حمید اسدی و آرش صباحت، همبنیانگذاران استارتاپ نوار با «شنبه» بود که تفصیل آن را در ادامه میخوانید.
- برای شروع گفتوگو بد نیست بدانیم که ایده نوار چگونه شکل گرفت؟
آرش: در شرکتی با حمید همکار بودیم و همان وقت کتاب صوتی مربوط به زندگینامه استیو جابز را با هم گوش میدادیم. برای خود من کتاب صوتی فرصتی بود که بتوانم زمانم را مدیریت کنم. خیلیها به علت اینکه کتاب صوتی به نوعی به کتاب مرتبط است، فکر میکنند که این بازار جذابیتی ندارد.
حمید: ما میدیدیم که اینترنت در حال ارزانشدن است و صنعت نشر به سراغ فرمتهای دیگر سوق یافته و خود را در شکلهای دیگر هم میبیند و از همه مهمتر اینکه ترند جهانی این حوزه هم داشت شکل میگرفت و از حالت تکقطبی آنیبال آمازون خارج میشد و بازیگران دیگری در اروپا در حال شکلگیری بود که در ادامه کار ارزششان تا ۴۰۰میلیون یورو هم رشد کرد. میگفتیم اگر شروع کنیم و تلاش کنیم، تا چهار پنج سال دیگر نتیجه میگیریم.
- نوار چه سالی راهاندازی شد؟
آرش: نوار را از ۹۳ شروع کردیم. آن زمان ۴ نفر بودیم. البته الان ۳ همبنیانگذار هستیم.
حمید: البته شروع کامل و جدی نوار مربوط به سال۹۴ است که جذب سرمایه داشتیم.
- نوار را ۴نفری شروع کردید. الان ۳ نفر هستید. چقدر سرمایه اولیه داشتید؟
حمید: تا مدتها حقوقمان از شرکتهای دیگر را برای نوار هزینه میکردیم. ما بچهپولدار نبودیم و پولی در حسابمان نبود. به این صورت تا ۱۵ میلیون تومان هزینه کردیم و با حضور سرمایهگذار در سال۹۴ وضعیت بهتر شد.
آرش: از شرکتهای محل کارمان پول خوب میگرفتیم اما رها کردیم و نوار را آغاز کردیم. در واقع قبل از پول، این خودمان بودیم که خرج نوار شدیم، چون ریسک کردیم. البته تجارب زیادمان از کار در شرکتهای دیگر موجب شد که بهتر بتوانیم مسیر کار را با هم طی کنیم و دچار عوامل شکست اغلب استارتاپها نشویم؛ عواملی چون نداشتن سرمایه و نبود ارتباط حرفهای بین نیروی انسانی.
- نخستین کتابی که خود نوار تولید کرد، چه کتابی بود؟
حمید: ویکنت دونیمشده از ایتالو کالوینو.
- نخستین فروشتان مربوط به کدام کتاب است؟
آرش: یک عاشقانه آرام، نوشته نادر ابراهیمی.
- هزینه تولید فایل صوتی یک کتاب چقدر است؟
حمید: هر فایل صوتی، یک محصول است و باید توجیه اقتصادی داشته باشد. ما برای تولید یک محصول صوتی، کتاب موردنظر را به لحاظ فروش بلندمدت و کوتاهمدت بررسی میکنیم. از خود صنعت نشر اطلاعاتی میگیریم مبنی براینکه چه کتابی تجدید چاپ شده و فروش خوبی داشته یا امکان تجدیدچاپ دارد و البته توجهی هم به نویسندگان پرفروش داریم. براساس این اطلاعات سرمایهگذاری میکنیم. در واقع خط تولید کتاب صوتی داریم. آدمهای هنری آن را انجام میدهند. بهطور تقریبی بین ۲ میلیون و ۷۰۰هزار تا ۵میلیون تومان برای تولید فایل صوتی یک کتاب هزینه میکنیم.
- چه قیمتهایی روی محصولاتتان دارید؟
حمید: حداقل قیمت کتابها از ۵هزار تومان است تا ۲۸هزار تومان.
- پرفروشترین کتابی که داشتهاید، چه کتابی بوده است؟
آرش: صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز که حدود ۵هزار نسخه فروختیم.
- کتابهای پرفروش نوار بیشتر مربوط به چه حوزههایی است؟
حمید: برند نوار تاکنون روی ادبیات داستانی متمرکز بوده که البته این رویکرد در حال تغییر است. اما الان در حوزههای مختلف کتاب پرفروش داریم. مثلا کتاب بیشعوری حدود ۶ هزار نسخه فروش داشت. بهطور کلی مدیریت، موفقیت، ادبیات داستانی خارجی و داخلی حوزههای پرفروش نوار هستند.
- به هزینههای تولید اشاره کلی داشتید؛ آرش میخواهم این پرسش را شما پاسخ بدهید. برای خوانش کتابها از چه افرادی استفاده میکنید و چه دستمزدهایی به بهآنها پرداخت میکنید؟
آرش: (رو به حمید: دستمزدها را میتوانیم بگوییم؟)
حمید: هزینه کلی را که گفتیم.
بله درست است. اما این سوال را به این دلیل مطرح میکنم که شاید برای افراد علاقهمند جذاب باشد که بدانند آیا میتوان روی چنین مهارتی بهعنوان یک شغل حساب کرد؟ چون بهنظر میرسد که کتاب صوتی و گسترش حوزهاش، میتواند نوعی ظرفیت به بازار اشتغال اضافه کند.
آرش: حتما بهعنوان یک شغل میتواند مطرح باشد. البته افراد زیادی هستند که فکر میکنند تنها داشتن یک صدای خوب کافی است. در حالی که تکنیکهای زیادی نیاز است و مثلا برای خوانش یک کتاب که چندین شخصیت دارد، گوینده باید با تغییراتی که به لحنش میدهد، شخصیتهای مختلف را برای شنونده ملموس کند. همچنین چنین افرادی باید روحیه کارکردن در قالب یک تیم و یک فرایند را داشته باشد.
- این افراد چه دستمزدی میگیرند که بتوانند زندگیشان را اداره کنند؟
حمید: ما دو بخش کاملا متفاوت داریم؛ یکی مربوط به گویندههای سلبریتی و شناختهشده است. این افراد مثلا برای تیزری چندثانیهای در حوزه تبلیغات، دستمزدهای بالایی دریافت میکنند و بهلحاظ حرفهای به نفعشان نیست که دستمزد بهمراتب پایینتری که از ما میگیرند، رسانهای شود چون روی بخش دیگر کارشان تاثیر منفی دارد. بخش دیگر گویندههای این حوزه هستند که بسته به سطح گویندگی دستمزدهای متفاوتی دارند؛ مثلا گویندههای آماتور بین ۵/۱ تا ۲ میلیون تومان در ماه دستمزد میگیرند. گویندههای حرفهایتر ۵/۳ تا ۴میلیون تومان و گویندههای باز هم حرفهایتر تا ۵/۵میلیون تومان دستمزد میگیرند. این افراد براساس دقیقهای که کار میکنند و همچنین کیفیتی که کارشان دارد، دستمزد دریافت میکنند.
- چند نفر بهعنوان گوینده با نوار همکاری میکنند؟
آرش: تیم ۳۰ نفره گویندگی داریم که ۱۵نفر به صورت ثابت و مابقی به صورت پروژهای با ما همکاری میکنند.
- نوار الان چند کتاب صوتی روی وبسایتش دارد؟
حمید: در حال حاضر ۲۴۰ کتاب صوتی داریم. هر کتاب بهطور میانگین ۶ ساعت است.
آرش: حدودا ۹۰هزار دقیقه کتاب صوتی داریم.
حمید: آخرین برآوردی که داشتیم حدودا ۱۰۰هزار دقیقه را نشان میداد.
- معمولا میگویند نوار مربوط به بازار کتاب است و ایرانیها اصلا کتاب نمیخوانند؛ حتی بعضا میگویند چنین کسبوکاری سودده نیست و توجیه اقتصادی ندارد. شما چه دفاعی میکنید از کسبوکارتان و اینکه بفرمایید مشتریان شما چه کسانی هستند؟
حمید: مشتریان ما افراد ۲۰ تا ۳۵ ساله هستند. ۶۰درصد آقایان و ۴۰درصد خانمها. این افراد اغلب شاغل هستند.
- سازمانها و شرکتها از مشتریان شما نیستند؟ اینکه مثلا بستهای را ویژه آنها تهیه کنید.
حمید: اتفاقا پشت سر شما میز فردی است که فروش B2B میکند. مثلا با دانشگاه تهران، شرکت همکاران سیستم و شرکت هما همکاری داریم چون کتابهای صوتی را در بخش رفاهی خود تعریف کردهاند و به باشگاه مشتریانشان عرضه میکنند.
- بخش نخست سوالم مربوط به این نکته بود که هستند افرادی که معتقدند در ایران کتابخوانهای کمی داریم. بنابراین بازار بزرگی وجود ندارد؛ پاسخ شما چیست؟
حمید: نکته خیلی مهمی در این میان وجود دارد و اینکه مخاطبان کتاب صوتی الزاما آدمهای کتابخوان نیستند. چون تنها آدمهای اندکی، زمان لازم را برای کتابخواندن و تمرکزکردن برای چند ساعت روی کتاب دارند اما کتاب صوتی برای طیف وسیعتری از افراد است که به اینکه در گوشهای بنشینند و روی کتابی تمرکز کنند، نیازی ندارند و شاید اصلا وقتش را هم نداشته باشند. پس کتابخوان بودن یا نبودن مردم ایران مسئله نوار نیست. ما کتاب را در قالب دیگری ارائه میکنیم و بازارمان جای دیگری است.
آرش: درست است که سرانه مطالعه در ایران پایین است اما همین مردم ایران در طول روز ساعتها در شبکههای اجتماعی حضور دارند و محتوا میخوانند یا گوش میدهند. بنابراین آدمهای زیادی هستند که مشتریان محصولات نوار هستند.
- 2سال از آغاز به کار رسمی نوار میگذرد؛نوار الان سودده است؟
حمید: نه! نوار در استراتژی بلندمدت پنجساله خود، سال بعد را برای سوددهی تعریف کرده است. این عدد سوددهی کاملا قابل کنترل است و ما میتوانیم همین الان هم آن را سودده بکنیم اما باید از رشدمان بگذریم.
- اشاره کردید که بازار کسبوکار شما، لزوما بازار کتاب نیست؛ برای بازار کتاب گردش مالی تا ۱۵۰۰میلیارد تومان در سال را تخمین زدهاند؛ اندازه بازاری که نوار در آن حضور دارد، چقدر است؟
حمید: از رقم ۱۵۰۰میلیارد تومانی بازار کتاب در ایران، برآورد این است که بین ۴۰۰ تا ۵۰۰میلیارد تومان ظرفیت بازار کتاب صوتی باشد؛ یعنی چنین ظرفیتی دارد.
- الان سهم کتاب صوتی چه میزان است؟
حمید: در حال حاضر سهم بسیار اندکی دارد و به زحمت به ۲ یا ۳ میلیارد تومان میرسد.
- سهم نوار از بازار کتاب صوتی چقدر است؟
آرش: براساس آماری که از ناشران میگیریم، الان سهم نوار از کتابهای صوتی حدودا ۶۰درصد است.
- رقبای نوار در این بازار چه کسانی هستند؟
حمید: ما هم رقیب قدیمی داشتیم و هم رقبای جدید. الان فیدیبو، تاقچه، کتابراه و … به بازار آمدهاند.
- فیدیبو رقیب شما محسوب میشود؟
حمید: بله، چون حوزه کتاب صوتیاش را راهاندازی کرده است. نکته این است که رقیب همیشه هست و مهم این است که صاحب هر کسبوکار بداند روی چه ارزشی در بازار سرمایهگذاری کرده است؛ ارزشی که رقبا از آن خبر ندارند. ما اعتقاد داریم که رقبای ما نمیدانند که دقیقا چه کاری انجام میدهند و ما میدانیم که چه کاری میکنیم چون زحمت زیادی میکشیم.
- رقبای شما زحمتی نمیکشند؟
حمید: اشتباهات زیادی دارند.
- مثلا چه اشتباهاتی؟
حمید: من فکر میکنم نوع برخوردشان با کتاب صوتی برخاسته از تجربهشان از کتاب چاپی است و این اشتباه است. مثلا نوع فروششان برای کتاب چاپی و ایبوک را روی کتاب صوتی هم پیاده کردهاند.
آرش: یعنی کتاب صوتی را بسیار متصل به کتاب میبینند و نتوانستهاند این دو حوزه را از هم جدا کنند.
حمید: بازار هدف کتاب صوتی روی افرادی است که مشخصات ویژهای دارند؛ مثلا چون وقت ندارند، معمولا غذا را ایستاده میخورند، وقت زیادی صرف کار میکنند و زمانی برای نشستن در گوشهای برای کتابخواندن ندارند. به همین دلیل ما محصول کپسول را تولید کردهایم که فایلی ۱۵دقیقهای از کتابهای مدیریت، موفقیت و روانشناسی روز دنیاست. مخاطب این محصول دقیقا افرادی هستند که وقت اندکی دارند و البته به محتوای این کتابها هم نیاز دارند. ما این مشتریان را شناسایی میکنیم و محصول مورد نیازشان را به آنها ارائه میکنیم. اشتباهات رقبا این است که مشتریانشان را نمیشناسند و چون کتاب صوتی مرتبط با کتاب است، آن را محصول مستقلی نمیدانند.
آرش: افراد زیادی را میشناسیم که نوار را به دلیل اینکه نیازهایشان را پاسخ داده، به همدیگر معرفی میکنند.
- نوع قرارداد شما با ناشران به چه صورت است؟
آرش: نوار کاملا قانونی کار میکند و حقوق مادی و معنوی ناشر و نویسنده را حفظ میکنیم. نوع قراردادها میتواند از انحصاری تا غیرانحصاری متناوب باشد. ما حق تولید اثر صوتی کتاب را دریافت میکنیم و در استودیو نوار محصول صوتی را تولید میکنیم.
- ببینید میخواهم به خوانندگان «شنبه» بگویید که مثلا چه درصدی به ناشر تعلق میگیرد یا اگر حق تولید انحصاری را میگیرید، چه عدد و رقمی برای این کار وجود دارد؟
آرش: انواع و اقسام قراردادها را با ناشران داشتهایم. از انحصاری گرفته تا قراردادهای مدتدار و قرارداد غیرانحصاری. بسته به ناشر که ناشر چاپی باشد که ناشر کتاب صوتی باشد، نوع کتاب و… ارقام متفاوتی وجود دارد.
حمید: به این بخش کار، مدل جدیدی اضافهشده و آن این است که حق کپیرایت کتاب را برای مدت زمان مشخصی خریداری میکنیم؛ مثلا ۳ تا ۷ سال. در این مدت دیگر در فرایند فروش، درصدی به ناشر تعلق نمیگیرد. ناشران هم از این مدل، استقبال خوبی میکنند.
- برای این نوع قرارداد و خرید حق رایت، چه هزینههایی میپردازید؟
حمید: (چه سوالات سختی میپرسید!) در قرارداد با ناشران صوتی، ۷۰درصد از فروش به ناشر میرسد و مابقی به نوار. اما در قراردادهای مربوط به ناشران چاپی که محصول صوتی را نوار تولید میکند، بین ۲۰ تا ۳۰درصد از فروش را ناشر دریافت میکند و سهم نوار ۷۰درصد است. اما نمیتوانم دقیق به اسامی ناشران و نوع قرارداد و ارقامشان اشاره کنم چون بازارشان آسیب میبیند.
- من هم از شما چنین چیزی نمیخواهم. اما اگر امکانش را دارید، کمی بیشتر در مورد فرایند کاریتان با ناشران توضیح بدهید.
حمید: گاه پیش میآید که یک ناشر حق رایت ۱۰۰ کتاب را با قیمت تقریبی بین ۵۰ تا ۶۰میلیون برای مدت زمان یک سال در اختیار نوار قرار میدهد و ما محصول صوتی کتابها را تولید میکنیم و میفروشیم. یا ناشر دیگری ۵۰ کتاب را برای مدتزمان مشابه موردی که اشاره کردم، در اختیارمان قرار میدهد و تا ۳۰ میلیون تومان دریافت میکند.
- آرش اشارهای کردی به اینکه قانونی کار میکنید و حقوق مادی و معنوی صاحبان اثر و ناشران را رعایت میکنید. رقبای شما هم مدعی همین امر هستند. اما در کنار امثال نوار، هستند افراد یا شرکتهایی که فایل صوتی کتابها را بیآنکه هزینهای بکنند، در شبکههای اجتماعی و وبلاگها به فروش میرسانند؛ نگاه شما به این رفتارها از چه نوعی است؟ آیا آسیبی برای بازارتان محسوب میشوند؟ چون به نظر میرسد رعایت قانون کپیرایت جایی به ضرر خود شما تمام میشود.
آرش: کیفیت کارشان با کاری که امثال نوار انجام میدهند، متفاوت است.
این درست که کیفیت متفاوت است اما آنها هم وجود دارند و مردم برای یک بار هم که شده مشتریشان میشوند.
حمید: کلا دو نوع برخورد وجود دارد؛ یکی اینکه آنها را آسیب ببینیم، دیگر اینکه بهعنوان فرصت به آنها نگاه کنیم؛ بزرگترین کار که ما میخواهیم انجام بدهیم، این است که نوار را بهعنوان یک همراه به زندگی مردم وارد کنیم؛ یعنی نوار با تعریف کتاب صوتی. کسی که به هر دلیلی کتابی را مثلا در کانالی تلگرامی یا وبلاگ و … گوش داده، تجربه استفاده از کتاب صوتی را دارد و چهبسا که آن را در سبد زمانی زندگیاش قرار داده است. چنین افرادی، بهترین گزینههایی هستند که میتوانند بازار هدف نوار باشند. بنابراین ما نه تنها کتابهای صوتی موجود در وبلاگها و شبکههای اجتماعی را آسیب نمیدانیم بلکه از آنها ممنون هم هستیم چون آدمها را آماده میکنند که خریداری دائمی کتاب صوتی باشند و به بزرگشدن و ساختهشدن این بازار کمک میکنند. از طرفی این بازار، بازار اشباعشدهای نیست، بلکه بازاری با ظرفیتهای خالی بسیار پیش روی ماست که باید مردم را کمکم به سمت این سبک زندگی و استفاده از کتابهای صوتی تشویق و ترغیب کنیم و سهممان را از بازار بگیریم.
- کمی هم اطلاعات جزییتر به «شنبه» بدهید. پیش آمده که نویسندهای با شما کار کند که کتابش فقط فایل صوتی باشد و اصلا نسخه چاپی نداشته باشد؟
حمید: بله. بیشتر نویسندگانی که خوب مینویسند؛ یعنی کتابهای چاپشده دارند اما مثلا کتاب پنجمشان تنها نسخه صوتی دارد.
آرش: در سطح دنیا هستند نویسندگانی که به این سمت حرکت کردهاند که کتابشان در ابتدا بهصورت نسخه صوتی منتشر شده است.
- چه تعداد نویسنده الان به این صورت با شما همکاری میکنند؟
حمید: حدود ۱۵ نویسنده.
- مهمترین مشکلات و سختیهای حوزه کاری شما چه مواردی را شامل میشود؟
آرش: بخشی از مشکلات مربوط به نوع کسبوکار ماست و بخشی هم مربوط به جنس کسبوکار استارتاپی است. مثلا در نوار ما کاربر زنده داریم و کسبوکارمان هفت روز هفته و ۲۴ ساعته باید کار کند. بررسی محتوایی که به کاربر میدهیم و حسی که کاربر پیدا میکند و چالش حفظ این کاربر، بسیار سخت است. کسبوکار ما، کسبوکار محتواست و کلا چیزی که کاربر به صورت فیزیکی لمسش نمیکند، فروشش خیلی سختتر است. البته این مسئله به تدریج مسیرش هموارتر میشود.
- شما ۳ نفر همبنیانگذار هستید. در مواقع سختی و بروز مشکلات، چه کلیدواژههای امیدبخشی به هم میگویید؟
آرش: «این هم میگذرد»؛ این جمله را همیشه به همدیگر میگوییم و این معنی را دارد که این مسئله را هم حل میکنیم. جنس کار استارتاپی همیشه با مسئله همراه است.
حمید: مهمترین مسئله انتقال ارزش پیشنهادی کتاب صوتی به مشتری است. به این معنی که مشتریان در مواقعی به ما میگویند که قیمت فایلهای صوتی زیاد است. در حالی که هزینهای که برای هر کتاب میشود، چندین برابر قیمتی است که برای مشتریان در نظر گرفته میشود. انتقال این ارزش و توجیه خریداران کار سختی است. مشتری نمیداند برای تهیه این محصول چقدر هزینه صرف شده و چه فرایندی برای تولیدش طی شده است. الان در سایر کشورهای جهان به این صورت است که یک اثر، کتاب چاپیاش اگر ۱۵ دلار باشد، کتاب صوتیاش تا ۳۰دلار قیمتگذاری میشود. مشتریان گاه برای ما پیامهایی ارسال میکنند و میگویند بیشترین قیمتی که باید روی محصولتان بگذارید باید ۵ هزار تومان باشد!
- کلا پروسه تولیدتان به چه صورت است؟
حمید: کتاب انتخاب میشود، با ناشر صحبت میکنیم و قرارداد میبندیم. بعد در جلسه تحلیل این کتاب بررسی میشود و قیمتگذاری و برآورد هزینه صورت میگیرد. بعد از این مرحله گوینده مناسب انتخاب میشود و با او قرارداد میبندیم و در استودیو نوار، ضبط کتاب آغاز میشود. کار ضبط که تمام شد، مدیر پروژه باید آن را بررسی کند و بعد به ادیتور بدهد. در مرحله دیگری فردی با عنوان بازشنوا فایل را میشنود و اگر اشکالی باشد، میگیرد که دوباره ویرایش شود. بعد از اتمام کار به واحد بازاریابی ارائه میشود و از اینجا فعالیت برای فروش آن آغاز میشود. در واقع حدود ۱۶ نفر در این فرایند درگیر میشوند تا یک محصول صوتی تولید و به بازار عرضه شود؛ فرایندی که هم زمانبر است و هم هزینهبر. اگر بتوانیم این فرایند را در ذهن مردم نهادینه کنیم، موفقیت بزرگی به دست آوردهایم. در مورد کار هم همانطور که آرش گفت، سختیهای زیادی وجود دارد. اما ما اینقدر از کار کتک خوردهایم که دیگر سِر شدهایم! فضای کار استارتاپی، فضایی خاکستری است. شروع یک استارتاپ یعنی خداحافظی با دنیای سیاه و سفید؛ دنیایی خاکستری که فقط تلاش در آن معنی میدهد و هیچ چیز مشخصی در آن نیست. فقط باید جلو رفت و با آزمون و خطا مسائل را حل کرد.
آرش: در مورد سختیها این نکته را هم اضافه کنم که یکی از مهمترین چالشها به کمبود نیروی انسانی ماهر برمیگردد؛ به ویژه در بخش فنی. چون نیروهای آموزشدیده کمی در این زمینه داریم.
- حدودا ۲ سال از آغاز به کار رسمی و جدی نوار میگذرد. آمار و ارقامی از فعالیتها و سرمایه و محصولات نوار ارائه کردید. چه تصویری از آینده نوار دارید؟ یعنی مثلا اگر سال دیگر در همین زمان از حمید اسدی بپرسیم که نوار در چه حال است، به چه اعداد و ارقامی رسیده است؟
حمید: تا سال دیگر حداقل ۳۰۰هزار دقیقه کتاب صوتی تولیدی خواهیم داشت. تعداد مشتریان ما حداقل تا شش برابر رشد خواهد کرد. تعداد محصولات صوتی را افزایش میدهیم. همانطور که علاوه بر کتاب صوتی، کپسولهای صوتی تولید کردهایم. همچنین خیلی جدی داریم به پادکست فکر میکنیم. همه این مواردی که اشاره کردم، مربوط به افق سال بعد است که حتما اتفاق میافتد. اما برای سالهای بعدتر هم تصویر روشنی داریم. به این صورت که ما به ۲ میلیون مشتری که از نوار خرید میکنند، فکر میکنیم.
- آرش میخواهم این سوال را شما پاسخ بدهید. روی میز کارتان سیدی کتاب قلعه حیوانات را دیدم و گفتی که در این زمینه هم در حال تولید هستید؛ چه بازاری در این زمینه وجود دارد؟
آرش: با وجود اینکه الان سمت و سوی بازار به سمت محصولات دیجیتال است و محصولات فیزیکی نقش کمرنگتری دارند، اما هنوز هم بازار خودشان را دارند. هستند افرادی که هنوز کمی کلاسیک کار میکنند. هنوز پخشهای مویرگی کارهای خودشان را دارند و مثلا سیدیها را در کتابفروشیها و فروشگاهها پخش میکنند و مشتریان سازمانی زیادی هم وجود دارد که به استفاده از محصولات فیزیکی عادت دارند. همه این موارد نشان میدهد که میشود از این بازار استفاده کرد.
- اندازه این بازار مگر چقدر است؟
حمید: دو بخش دارد؛ یکی پخش سیدی در کتابخانهها و کتابفروشیهاست و دیگر پخش مویرگی. نوار به هر دو حوزه ورود کرده است. از همین حوزه مشتریان خوبی جذب میکنیم. چون روی هر محصول «اسکرچ کد» درج شده و مشتری ما را از این طریق میبیند.
- چه تیراژی برای این محصولاتتان وجود دارد؟
حمید: بین ۲ تا ۳ هزار. البته برای پخش مویرگی در سراسر ایران، روی تیراژ ۱۵۰هزارتایی هم صحبت کردهایم.
- چه قیمتی دارند؟
حمید: بین ۱۲ هزار تا ۲۰ هزار تومان.
آرش: این محصول هزینهساز است و برگشت پولش هم دیرتر است و مشکلات صنعت پخش را هم داریم اما ما به عنوان یک فرصت به این نیاز نگاه میکنیم. در سطح جهان هم این شگرد بوده و هر چند رو به کاهش است اما هنوز هم بازار خود را دارد.
حمید: از همه مهمتر اینکه تولید این سیدیها یک چرخه اقتصادی سودده است. چون بخش اعظم هزینهها قبل انجام شده و مثل این است که هزار تومان هزینه کنید و ۵ هزار تومان سود به دست بیاورید. الان سیدیهایی که تیراژ ۲ تا ۳ هزارتایی داشتهاند، هیچکدام روی دستمان نمانده و همه نسخهها به فروش رفته است.
آرش: چون کتاب را از قبل تولید کردهایم، بخش زیادی از کار انجام شده و تنها باید بسته سیدی را آماده کنیم. بنابراین سودرسان است و مشتریان خود را دارد.
- نگاه از بیرون به این صورت است که در این مدت زمان باید حرفهای بیشتری از روند رو به رشد نوار شنیده میشد. اما شما بهعنوان همبنیانگذاران این استارتاپ با علاقهمندی از تلاشتان و درآمدها و حتی سودهای احتمالی آینده میگویید. چرا چنین تناقضی ایجاد شده است؟
حمید: این دیدگاه بیشتر حاصل عدم شناخت بازار است. اگر کسی میتواند بیرون از یک استارتاپ بنشیند و بگوید که موفق نیست، حتما تجربه اندکی در اکوسیستم دارد. چون هر کسبوکاری سازوکار خودش را دارد. ما نمیدانیم در فضای کاری آدمها و شرکتشان چه میگذرد و بنابراین نمیتوانیم قضاوت کنیم. من در اکوسیستم ایران آدمهایی را دیدهام که با رقمهای بالای جذب سرمایه شکست خوردهاند و آدمهایی هم هستند که شکستخورده بهنظر میرسند ولی نیستند. ما نباید فراموش کنیم که تاکسییاب شکست خورد و بعد اسنپ آمد و الان بازار هزار و اندی میلیارد تومانیاش را میبینید. این تصاویر مربوط به نئواستارتاپهای ایران است که تجربهای ندارند و به تبع نظر معتمدی نمیتوانند داشته باشند.
- قبل از اینکه ضبط گفتوگو را آغاز کنم، اشارهای داشتید به اینکه نوار قرار است روی لهجهها و گویشهای نواحی مختلف ایران کار کند. شیوه این کار را بیشتر توضیح بدهید.
حمید: الان کتابهای زیادی مربوط به قصهها و داستانهای فرهنگ اقوام مختلف ایران در بازار وجود دارد که به زبان خودشان است و پرفروش هم هستند. مثلا کتابهایی به زبان کردی، زبان ترکی، زبان عربی، لهجههای مختلف و … ما میخواهیم این کتابها را هم به محصول صوتی تبدیل کنیم که بازار بزرگی هم در ایران دارند. این محصولات سال بعد به بازار میآیند.
- تجربهای در نوار دارید که کسی را به کتاب علاقهمند کرده باشید؟
آرش: خود من (میخندد)
حمید: بسیار زیاد. از ایرانیهای خارج از ایران که فارسی را نمیتوانند بخوانند تا ایرانیها داخل کشور.
آرش: همچنین افراد نابینا از کتابهای ما استقبال بسیار زیادی میکنند. مثلا خانم ایرانی نابینایی از هلند تماس میگرفت و دائما از کتابهای ما تشکر میکرد. فکر کنم همه کتابهای نوار را خریده است. هر چند مشتری خارج از کشور به سختی میتواند خریداری کند و این فرایند به سختی صورت میگیرد. حتی افرادی که هیچ دسترسی برای خرید نداشتند، از طرف خود نوار برایشان کد ارسال کردیم که بتوانند خرید کنند.
حمید: چون ما مطمئن بودیم وارد این فروش میشویم طی مدت زمان طولانی به آنها کد هدیه میدادیم تا بتوانند از محصولات نوار استفاده کنند. چون میدانیم که بعدا این افراد مشتری نوار میشوند و بابت محصولات پول پرداخت میکنند.
- الان چه تعداد مشتری خارج از ایران دارید؟
حمید: البته چون پرداختی صورت نمیگیرد، شاید بهتر باشد بگویم، مخاطب. تاکنون حدود ۸۰هزار نفر از ایرانیان خارج از کشور از محصولات نوار استفاده کردهاند.
آرش: در واقع بین ۱۰ تا ۱۵درصد از ترافیک نوار، مربوط به مخاطبان خارج از کشور است.
- محصولات نوار همه تولیدی شماست؟
حمید: نه! بخشی تولید ماست و بخشی هم تولیدی دیگر ناشران کتاب صوتی است.
- نوار تاکنون چقدر شنونده داشته است؟
حمید: بیش از ۲۰۰هزار نفر.
- چه تعداد از شما خرید کردهاند و میتوانید نام مشتری به آنها بدهید؟
آرش: حدود ۴۰ هزار نفر.
- این تعداد مشتری معمولا برای خرید از نوار، چه میزان هزینه میکنند؟
حمید: بهطور میانگین مشتریان ما تا حدود ۳۰هزار تومان هزینه میکنند.
- کتابهای شما همگی به زبان فارسی است؟
حمید: اغلب فارسی است و تعدادی هم انگلیسی داریم. تمرکز ما روی کتابهای فارسی است.
- خودتان روزانه چقدر کتاب صوتی گوش میدهید؟
آرش: تقریبا در طول روز حدود ۲ ساعت در ترافیک هستم و این زمان را به کتاب صوتی اختصاص میدهم.
حمید: بهطور میانگین حدود یک ساعت و نیم در طول روز کتاب صوتی گوش میدهم. ۴۵دقیقه قبل از خواب و ۴۵دقیقه در طول روز.
- بپردازیم به سرمایه و جذب سرمایهای که احتمالا نوار داشته برای مراحل مختلف رشدش. سرمایهگذار شما در حال حاضر کیست؟
حمید: سرآوا پارس و صندوق توسعه فناوریهای نوین.
- میزان این سرمایهگذاری چقدر بوده است؟
حمید: ۷۲۵میلیون تومان در راند نخست جذب سرمایه داشتهایم و به زودی در راند دوم هم جذب سرمایه خواهیم داشت.
- در راند دوم چه میزان جذب سرمایه خواهید داشت؟
آرش: حدودا دو سه برابر راند نخست.
- سرمایهگذار برای سرمایهگذاری مجدد انگیزههایی دارد که مهمترینش انگیزه اقتصادی است. برای سرمایهگذاری دوباره روی نوار چه انگیزهها و ارزشهایی ایجاد کردید؟
حمید: رشد نوار به گونهای بوده که در قالب ارزش سهام، چندین برابر سرمایه تزریقشده، ظرفیت برگشت سرمایه ایجاد کرده است. همین الان پیشنهادهای زیادی برای خرید نوار وجود دارد که چندین برابر سرمایه اولیه آن هستند و ارزشگذاری قابل توجهی روی نوار انجام شده است. از طرفی حتی کسبوکارهایی مانند آمازون هم هنوز به سوددهی کامل نرسیدهاند و بنابراین مهم ارزشی است که روی سهام ایجاد میشود و ظرفیتهایی که ساخته میشود.
- چه ارقامی برای خرید نوار پیشنهاد شده است؟
آرش: نمیتوانیم به آمار و ارقام اشاره کنیم. معیارهای زیادی برای ارزشگذاری وجود دارد. هر ارزشگذاری براساس معیارهای مد نظر خودش ارقامی را پیشنهاد میدهد.
- چون خودتان میگویید که پیشنهادی چندین برابر سرمایه تزریق شده، برای نوار وجود دارد، شاید بد نباشد که ارقام را ذکر کنید تا شائبههایی که در مورد عدم سوددهی نوار وجود دارد، از بین برود.
حمید: به این صورت میتوانم بگویم که ارقام پیشنهادی برای خرید نوار به نحوی بوده که میتواند بعد از ۱۸ ماه فعالیت این استارتاپ، تا پنج برابر سرمایهگذاری صورت گرفته، برگشت سرمایه به همراه داشت.
- چرا قبول نکردید؟
حمید: هم ما و هم سرمایهگذار عقیده داریم که با توجه به ظرفیتهای رشد نوار، نباید آن را به چنین ارقامی بفروشیم و این پیشنهاد را رد کردیم. از طرفی هیچ کس نباید به خودش اجازه بدهد که از بیرون کسبوکاری را ببیند و در موردش نظر بدهد، چون واقعیتهای زیادی در مورد هر کسبوکاری وجود دارد که تنها صاحبان آن میدانند.
بحثی در اکوسیستم وجود دارد و بعضی از بنیانگذاران معتقدند تا جایی که میتوانند به سراغ سرمایهگذار نروند چون باید در مقابل پولی که میآورند، سهمی بگیرند؛ شما سرمایهگذار دارید و از این موضوع خرسند به نظر میرسید. نظرتان را در مورد واگذاری سهام، گرفتن سرمایه و … بفرمایید.
آرش: این بحث خیلی نسبی است. وقتی به سراغ سرمایهگذار میرویم، باید ببینیم پول را برای چه هدفی میخواهیم. گاه آنچه یک استارتاپ به دست میآورد فقط پول نیست، بلکه هم نیروی انسانی است و هم دانش و پول در انتهای این دستاوردها قرار دارد.
- استارتاپها روی میزان سهمی که سرمایهگذار میگیرد، حساسیت نشان میدهند.
آرش: سرمایهگذار باهوش، به اندازهای سهم میگیرد که انگیزه تیم کارآفرین از بین نرود. در غیر این صورت آنها کارمندان سرمایهگذار میشوند و شاید انگیزه لازم برای کارکردن را هم نداشته باشند. البته هر کسبوکاری در چند مرحله ممکن است جذب سرمایه داشته باشد و هر بار بخشی از سهامش را واگذار کند اما ارزش سهامش هم افزایش مییابد.
- الان شما چند درصد از سهام نوار را در اختیار دارید؟
حمید: تیم همبنیانگذار نوار حدود ۴۰درصد از سهام را در اختیار دارند. البته این ساختار سهامی است که بعد از جذب سرمایه در مرحله دوم در اختیار ما خواهد ماند. این نکته را هم من اضافه کنم که نگه داشتن بخش بیشتری از سهام، به معنای داشتن ارزش بیشتر نیست. در حالی که گاه در اختیارداشتن ۳۰درصد از سهام، ارزشی به مراتب بیشتر از یک سهم ۵۰درصدی است. گاه بنیانگذار تصمیم میگیرد که برای رشد بیشتر و افزایش ارزش سهامش جذب سرمایه داشته باشد. برای بهدست آوردن سرمایه گاه تا ۸۰درصد از سهامش را هم واگذار میکند.
- چه کشورهایی در زمینه کتاب صوتی پیشرو محسوب میشوند؟
آرش: آمریکا و مشخصا شرکت آنیبال از شرکتهای آمازون از بهترینهای این حوزه هستند. همچنین آلمان، دانمارک و سوئد را هم میتوان نام برد.
- حجم بازار در کتاب صوتی در سطح جهان چقدر است؟
حمید: در سال ۲۰۰۳، آمازون ۳۰۰میلیون دلار بابت خرید آنیبال هزینه کرد و همین الان شرکت استوریتل (storytel) در اروپا تا ۴۰۰میلیون دلار ارزش دارد یا هستند کمپانیهای آیدیوتک تا ۲۰۰میلیون دلار ارزشگذاری شده است. این کسبوکار بسیار جدی است.
- کسبوکارهایی از این دست، هیچگاه در مقابل ناشران سنتی قرار نمیگیرند؟
آرش: نه! به نظر من به ناشران کمک هم میکند.
حمید: اصولا نویسنده برای نوشتن از تکنیکهایی استفاده میکند که نمیتوان در نسخه صوتی این تکنیکها را نمایان کرد. بهطور کلی بخش زیادی از کتابها اصلا نباید به محصول صوتی تبدیل شوند چون بار معنایی مورد نظر نویسنده را منتقل نمیکنند. البته ناشران چنین دیدی ندارند در حالی که کسبوکارهایی مانند نوار به فروششان کمک میکنند.
- الان با چند ناشر کار میکنید؟
آرش: ۵۲ ناشر.
- این سوال آخر است؛ به ارزشهای چند صد میلیون دلاری شرکتهای مشابه نوار در آمریکا و اروپا اشاره کردید. شما میخواهید نواری با چه ارزشی داشته باشید؟
حمید: اگر مسیرمان را درست برویم، در بازه زمانی ۵ تا ۶سال آینده، رسیدن به نوار ۳۰۰ تا ۵۰۰میلیون دلاری دور از ذهن نیست!
- با چه استدلالی چنین تصویری از نوار دارید؟
حمید: ایران کشوری با 80میلیون نفر جمعیت است. این جمعیت با توجه تعداد استفادهکنندگان موبایل در ایران، ظرفیت تا یک تا ۲ میلیون مشترک مشتری دارد. کما اینکه در کشورهای اروپا با ۹میلیون نفر جمعیت، کسبوکارهای مشابه نوار تا ۲۶۰هزار نفر مشتری دارند و ارزشی تا ۴۰۰میلیون دلار کسب کردهاند. اگر حتی یک میلیون نفر هم در ایران مشتری محصولات نوار باشند، میتوان به شرکتی با ارزش بین ۳۰۰ تا ۵۰۰میلیون دلار فکر کرد. ما در کشورمان ظرفیتهای زیادی هم در ارتباط با زبانهای ترکی، عربی، کردی و گویشهای سایر استانها را داریم. همچنین میتوان روی بازار کشورهای همسایه اعم از ترکی و عربی حساب باز کرد. بنابراین تصور چنین شرکتی با این ارزش دور از ذهن نیست هرچند فعلا فقط یک افق دید است.
جانم را بگیر اما رازم را نپرس
حمید اسدی، همبنیانگذار «نوار» رازی مگو دارد؛ رازی خوفناک و سر به مهر! میگوید جانم را بگیر اما رازم را نپرس. دستهایش را تندتند در هوا تکان میدهد، توضیحات و استدلالهایی دارد که قانعم نمیکند اما بیخیالش میشوم. رازش مربوط به سنش است؛ میگوید سیواندی سن دارم. در تهران متولدشده اما اصالت گلپایگانی دارد. پدرش کارمند و مادرش فرهنگی بوده و مدرسه غیرانتفاعی داشته است. حمید بچه تهتغاری خانواده است. میگوید به نحوی تربیت شده که باید کار میکرده. نه به خاطر احتیاجشان به پول بلکه بیشتر به خاطر تقویت روحیه کارکردن و زحمتکشیدن و مسئولیتپذیربودن. حتی وقتی در مدرسه کنار مادرش بوده، به نوعی با مرتبکردن برگهها و کتابها به او کمک میکرده و پاداش میگرفته و به یاد دارد که سالهای جنگ و پس از جنگ مادرش سهشیفت کار میکرده است. (قرینههای زیادی در حرفهایش بود که میتوان گفت حدودا ۳۵سال سن دارد!)
اسدی کمی بعد از دبیرستان (شاید حدود ۲سال) سال ۸۲ برای ادامه تحصیل به روسیه و شهر مسکو میرود. اما به دلیل بیماری یکی از اعضای خانواده، درس را نیمهکاره رها کرده و به ایران برمیگردد. سال ۸۵ وارد دانشگاه علمی -کاربردی شده و سال ۸۸ فارغالتحصیل میشود. میگوید در خانوادهشان همیشه نفس خوب زندگیکردن به نوعی ارزشمند بوده و ارزش ویژهای داشته است. مهاجرت هم بخش فشردهای از ابعاد زندگیاش بوده یا حتی کارکردن در سن کم. بههمین دلیل در سن کم به تعمیر تلویزیون و جابهجایی کتاب هم پرداخته است.
محیط استارتاپی روسیه در آن سالها هنوز شکل نگرفته بوده ولی انگار مدلهای اولیهای از روحیات استارتاپی و جنبوجوشهای استیو جابزشدن در آنجا آغاز شده بوده. حمید اسدی میگوید این تصاویر در ذهن او هم جایگیر شد و این دغدغه در ذهنش شکل میگیرد تا اینکه در تهران با دوستانی آشنا میشود که چنین روحیاتی دارند و ایده نوار شکل میگیرد.
کار، شکل اوست
آرش صباحت مهمترین ویژگیاش لبخند ناتمامی است که در چهرهاش کشت شده. وقتی وارد دفتر نوار میشوم، آرش را میبینم. میگویم جلسه را سر ساعت شروع کنیم که دیروقت نشود. ساعت شش و سی دقیقه بعدازظهر است. میگوید «ما به کار تا دیروقت عادت داریم و مثلا دیشب به خاطر کار تا پنج صبح بیدار بودم و تنها سه ساعت خوابیدم.» کمی که دقت میکنم، میبینم تا حدودی شکل کار هم شده. دقیق نمیدانم کار چه شکلی دارد، ولی میتوان گفت که شباهت نزدیکی به آرش صباحت دارد. وقتی میگوید که بین دوستانش معروف است که دیوانهوار کار میکند، مطمئن میشوم که شباهت کار با او را بهخوبی درک کردهام. آرش عاشق کارش است و زمان زیادی صرف کارش میکند. این نکته را هم همراه با همان لبخند کشتشده بر صورتش میگوید.
متولد ۱۳۶۲ در تهران است. اواخر دوره راهنمایی بوده که با کامپیوتر عجین شده و دوره دبیرستان کامپیوتری برایش میخرند و میگوید از همان جا متوجه شدم که من فقط میخواهم کامپیوتر بخوانم. دانشگاه کامپیوتر خوانده و ورودی سال ۸۰ است. از بچههای عصر فلاپی و اینترنت دایالآپ و مواردی از این دست است. از سال سوم دانشگاه در زمینه طراحی وبسایت و نرمافزار مشغول بهکار میشود. میگوید در خانوادهاش این روحیه بوده که حتما کار کنند. میگوید مرزی بین زندگی شخصی و کارش نیست و چنین مرزی دیگر برایش معنا ندارد. قبل از نوار بیش از ۱۰سال در شرکتهای مختلف بهعنوان طراحی نرمافزاری و … فعالیت کرده است.
نوار را در غرفهای دیدم
حمیدرضا شربتیان دیگر همبنیانگذار نوار است که ۲۷ سال دارد. مهندسی مکانیک خوانده اما به دلیل علاقهمندی به کسبوکارهای نوپا، تحصیلاتش را در حوزه نوآوری در مدلهای کسبوکار ادامه میدهد و در زمینه برندسازی که علاقه شخصیاش است، مطالعاتی دارد. علیرضا در حاشیه کنفرانس وب و موبایل سال۹۳ و در نمایشگاه استارتاپها با نوار آشنا شده است. میگوید بهواسطه اینکه همسرش به گویندگی کتاب صوتی علاقهمند بوده، به سمت غرفه نوار رفتهاند و آن ملاقات در نهایت به همکاری علیرضا و تیم نوار منجر شده است. به این صورت که الان بهعنوان توسعهدهنده کسبوکار با نوار همکاری میکند البته با این شرط که عضو تیم موسس هم باشد.
علیرضا میگوید «درست است که سمت من توسعهدهنده کسبوکار بود ولی این شرایط است که نیازهای ضروری هر کسبوکاری را تعیین میکند و این نیازها به نحوی پیش رفت که من از مذاکره و قرارداد بستن با ناشران و بسیاری از کارهای جزیی دیگر به سمت مارکتینگ سوق داده شدم و علاوه بر مسئولیتهای کلی دیگر، مسئولیت تشکیل تیم مارکتینگ، پیشبرد اهداف و استراتژی به من سپرده شد. در حال حاضر هم در حال واگذاری مسئولیتهای تیم مارکتینگ به دوستان تازهنفس هستم تا در کنار مدیرعامل به سایر مسائل استراتژیک در نوار بپردازیم.»