جذب سرمایه

قصه از کجا شروع شد؟

سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷ میلادی) بود که در دنیا اولین رویدادهای استارتاپی برگزار شد و در ایران هم از سال ۱۳۹۱ تقریبا این موج راه افتاد که درنهایت رسید به شتاب‌دهنده‌ها و مراکز رشد و صندوق‌های سرمایه‌گذاری جسورانه و چیزی که این روزها از آن به‌عنوان اکوسیستم کارآفرینی یاد می‌شود. البته نباید از تلاش‌هایی که مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف از سال ۷۹ شروع کرد، به‌آسانی گذشت. به‌طور خاص دکتر فیض‌بخش که آن زمان تازه از ژاپن آمده بود، تلاش کرد در فضای دانشگاهی مفهوم کارآفرینی را راه بیندازد و از ذهن بچه‌های سال‌های آخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد دانشگاه صنعتی شریف، خاطره جشنواره کارآفرینی نیلوفرهای آبی که طیف مخالف، آن را جشنواره نیلوفرهای پرپر می‌خواندند، پاک نمی‌شود. خواستیم بگوییم بر خلاف تصور برخی که با های‌وهوی فراوان از این می‌گویند که کارآفرینی در ایران با فعالیت‌های آن‌ها و دوستانشان آغاز شده، این‌طور نیست و اگر بخواهیم دقیق‌تر خط داستان را بگیریم و تا ابتدا برویم، می‌رسیم به قبل از انقلاب و فعالیت‌های افرادی مانند حاجی برخوردار و همین‌طور که خط را ادامه بدهیم بیاییم جلوتر، می‌رسیم به فعالیت‌های جاهایی مانند همکاران سیستم و بعدا توسن و فناپ. رویدادها را هم که دانشگاه شریفی‌ها و بعدا تهرانی‌ها و امیرکبیری‌ها برگزار کردند. آن چیزی که در این مدت تغییر کرد، صورت ظاهر است؛ آن‌زمان می‌گفتند کارآفرینی کنیم، الآن می‌گویند استارتاپ بزنیم. آن‌زمان در واحدهای تنگ و نمور کار را شروع می‌کردند، امروز در شتاب‌دهنده‌های شیک‌وپیک! آن‌زمان کسی توجهی نمی‌کرد، امروز یک معاون رئیس‌جمهور همه هم‌وغمش این استارتاپ‌ها هستند که به‌جایی برسند.

با این ‌همه با وجود همه انتقادهایی که وجود دارد، تصور می‌کنم روند جدیدی که در ذهن بچه‌های بااستعداد ایرانی در حال شکل گرفتن است، نسبت به گذشته بهتر و در جایگاه ارزشمندتری قرار دارد. اگر زمانی تصور می‌کردند که باید بروند پزشکی بخوانند، اگر زمانی تصور می‌کردند که باید بروند مهندسی عمران بخوانند، یا اگر زمانی تصور می‌کردند باید بروند سراغ دلالی (بیزینس به قول بعضی‌ها) الان این فکر در ذهن خیلی از بچه‌ها روشن ‌شده است که فارغ از مدرک تحصیلی و فارغ از دانشگاهی که در آن درس‌خوانده‌اند، می‌توانند یک کسب‌وکار کوچک یا استارتاپ راه‌اندازی کنند. اگر زمانی همه نگاه‌ها به دولت بود و هنوز هم در نسل‌های گذشته این نگاه وجود دارد که دولت باید کاری کند، این نسل به این رسیده که دولت بهترین کاری که می‌تواند بکند این است که کاری نکند! به نظرم این چیزی نیست که بشود راحت از کنارش گذشت. این بچه‌ها در حال تغییر مدل‌های ذهنی‌شان هستند و قبول کنیم هنوز در آغاز راه هستیم و قبول کنیم که در این مسیر همیشه کسانی هستند که از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند؛ اما درمجموع در روزهایی قرار داریم که تغییر در همه ابعاد آن قابل ‌مشاهده است.

حالا یک سال می‌شود که این تب برگزاری رویداد به استارتاپ‌های فین‌تک هم رسیده است و ما حداقل یک شتاب‌دهنده و یک صندوق ‌داریم که به‌صورت تخصصی، استارتاپ‌های فین‌تک را هدف گرفته‌اند. فین‌تک تافته جدابافته نیست اما تجربه جهانی نشان داده است که اندکی متفاوت از باقی کسب‌وکارها است. فین‌تک هم می‌تواند یک سرویس نهایی باشد که معمولا این‌طور نیست. فین‌تک و قدرت فین‌تک در تعامل با بقیه بخش‌ها مشخص می‌شود. فین‌تک یک صنعت جدید است که مشتری اصلی‌اش نه مصرف‌کنندگان نهایی، بلکه دیگر صنایع هستند. یکی از دلایلی که بانکداری این‌همه تغییر کرده و امروز دیگر صحبت از فین‌تک می‌کنیم این است که بانکداری مانند رسانه از قابلیت بالایی برای صفر و یک شدن برخوردار است. همین باعث شده که بانک‌ها هم به درون دنیای دیجیتال بلغزند و ما شاهد این‌همه تغییر باشیم.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *