معتقدم وقتی جوانی وارد این حوزه میشود، کافی است دوروبر خود را نگاه کند و یک بازاری معتبر را ببیند، آنوقت متوجه میشود که بیش از ثروت، اعتبارش بالا بوده است. بازاریهایی که حرفشان روی یک تکه کاغذ، حکم سند را داشت و در دستگیری از یکدیگر کم نمیگذاشتند. الان در فضای مجازی جای این ارزشها خالی است. همانطور که غربیها ارزشهای خودشان را در فضای مجازی به دنیا قالب کردند، ما هم باید ارزشهایمان را وارد این فضا کنیم. باید در این زمینه هم خلاقیت بهخرج دهیم. مثلا همه پوشاکفروشهای اینرتنتی دور هم جمع شوند و پروتکلی بنویسند و مشخص کنند که هر کس کار اشتباهی کرد، چه برخوردی باید با او شود و… یا مثلا در بازارهای قدیمی زورخانه داشتیم که هم در آن ورزش میکردند و هم در آن برای کسانی که مشکل پیشآمده بود، گلریزان میکردند. اگر پارچهفروشی مغازهاش آتش میگرفت، تا مدتها کسی به مشتریهایش جنس نمیفروخت تا بروند از او بخرند. چرا اگر یک وبسایت با مشکل مواجه شد، بقیه به او کمک نمیکنند؟ در این میان باید تشکلهای صنفی و نهادهای درون این فضا وارد گود شوند. یعنی خودآنها آستین بالا بزنند. البته جای تشکلهای صنفی هم در این حوزه خیلی خالی است. باید یادآوری کرد که فعالیت صنفی فقط با مجوز گرفتن انجام نمیشود. باید خود فعالان حوزه دور هم جمع شوند و مشارکت کنند. استانداردها را بنویسند و سر آنها توافق کنند و اگر کسی عمل نکرد، او را طرد کنند. در بازارهای قدیم هم همینطور آدمهای متخلف را طرد میکردند. کاری میکردند که مشتری سراغ او نرود و خودش جمع کند. قوانین دستوپاگیر و بازدارنده را باید اینطوری از میان برداشت.
مطلب قبلی
مطلب بعدی