مهرناز حیدری دبیر انجمن سرمایهگذاری خطرپذیر کشور | همهروزه فناوریهای جدیدی توسعه مییابند و رقبای جدیدی ظهور میکنند که از توان بهتری برخوردار هستند و میتوانند به راحتی شرکتهای بزرگ را از گردونه رقابت خارج کنند، بنابراین شرکتها توجه ویژهای به تحقیق و توسعه و استفاده از فناوریهای روز دنیا داشته و دارند اما تحقیق و توسعه و انجام آن بهصورت پایلوت و مطمئن بودن به نتایج آن، بسیار گران تمام میشود. بهخصوص آنکه این شرکتها نمیتوانند همه دستاوردها، فناوریها و نوآوریهای روز دنیا را به این شیوه در درون خود تجربه کنند. نکته مهم دیگر، در تمایل زیاد شرکتهای بزرگ برای تغییر است. حتی اگر مدیران اصلی شرکت علاقهمند تغییرات نوآورانه باشند، معمولا در ردههای میانی سازمان، تغییرات به سختی اتفاق میافتد و افراد بهصورت ذهنی نسبت به تغییر مقاومت نشان میدهند. بنابراین از یکسو شرکتهای بزرگ بهدنبال دستاوردهای نوآورانه هستند و از سوی دیگر، تمامی امکانات موردنیاز برای تستکردن همه فناوریهای روز دنیا را در اختیار ندارند.
پس راهکار چیست؟ یک راه این است که شرکتهای بزرگ سهام استارتاپها و شرکتهای نوپایی که قبلا ایجاد شده را خریداری کنند. این کار از طریق ادغام یا اکتساب استارتاپ توسط شرکت بزرگتر صورت میگیرد و مدیران استارتاپ طبق توافق ممکن است در شرکت بزرگ مشغول به کار شوند. این شیوه، استراتژی خروج بعضی سرمایهگذاران و بنیانگذاران استارتاپها است. تنها اشکال آن، ورود فرهنگ سازمانی جدید (استارتاپ) به سازمان بزرگتر است که اگر زیرساخت این اتصال فراهم نشده باشد، ممکن است کارآفرینان انگیزه فعالیت خود را از دست بدهند. در عین حال این شیوه، الزاما همه نیازهای نوآورانه شرکت بزرگ را فراهم نمیکند، چون ممکن است نیاز شرکت، تاکنون در هیچ استارتاپی پاسخ داده نشده باشد. راه دیگر، این است که شرکتهای بزرگ، اقدام به ایجاد سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی یا همان corporate venture capital برای سرمایهگذاری در استارتاپهایی کنند که در حوزه فعالیتهای شرکت باشد. این شیوه، بازار قطعی (و البته انحصاری) برای استارتاپهای موفق ایجاد و کمک میکند استارتاپها از شبکه ارتباطات بسیار با ارزش این شرکتهای بزرگ نیز بهرهمند شوند و مسیر رشد را بسیار سریعتر طی کرده و به بازارهای جدیدی دست یابند که اساسا برای استارتاپهای کوچک امکانپذیر و در دسترس نیستند. بهعلاوه سرعت تصمیمگیری شرکتهای بزرگ برای تامین مالی در مراحل مختلف نیز بیشتر از شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر عمومی است. سرمایهگذاران خطرپذیر عمومی، بهدنبال دستاوردهای مالی هستند، اما سرمایهگذاران خطرپذیر شرکت، بهدنبال دستیابی به نتایج عملیاتی برای مشکلاتشان هستند که در نتیجه دستاوردهای مالی بیشتر را نیز بهدنبال خواهد داشت.
شرکتهای بزرگ در دنیا اغلب این شیوه را به کار گرفتهاند و حجم سرمایهگذاریهای زیادی را وارد استارتاپهای نوآور حوزه خود کردهاند؛ از جمله شرکتهای گوگل، اینتل، مایکروسافت، سامسونگ سیسکو و زیمنس. تا جایی که در سال 2016، 30درصد کل سرمایه موردنیاز استارتاپها از طریق CVCها تامین شده است. در کشور ما، شرکتها و هلدینگهای بزرگی در حال فعالیت هستند که هزینههای زیادی برای تحقیق و توسعه میکنند که به دلایل مختلف، الزاما همیشه دستاوردهای واقعی ملموسی برایشان نداشته است. در حالی که خبرگی، ارتباطات و بازار خوبی که در اختیار دارند، میتواند یک موقعیت برد-برد برای استارتاپها نیز باشد، به شرطی که قابلیت پذیرش ریسک، آموزش درست و انتقال تجربیات و نیازهایشان به این استارتاپها را در خود تقویت کنند. راهاندازی CVC در کنار ایجاد مراکز نوآوری اختصاصی، میتواند علاوه بر اینکه نوآوری را وارد سازمانها کند، کل اکوسیستم فعالیت آن شرکت را از طریق ایجاد نیازهای جدید، رقابتهای جدید و محصولات جدید، تحتالشعاع قرار دهد و منجر به رشد شود زیرا اگر اکوسیستم یک صنعت بزرگ شده باشد، شرکتهای آن صنعت نیز مجال توسعه پیدا خواهند کرد.