با آمدن دونالد ترامپ، پدیده جا ماندن از خبر تحقق یافته است؛ گویی در آنسوی دهکده جهانی کدخدایی نشسته و با تبخترهر چند دقیقه یکبار با توییتی دنیا را زیر و زبر میکند. برای همین نمیدانم امروز که پنجشنبه است و این نوشته را مینویسم تا شنبه که شما میخوانیدش، ترامپ چه بلایی بر سر خودش و جهان آورده است. از قضا اینجا هم ترامپهای وطنی خواسته یا ناخواسته دست به دستش دادهاند. او ورود ایرانیان را به آمریکا ممنوع میکند و از هواپیما پیادهشان میکند و غرورشان را خدشهدار میکند.
عدهای هم اینجا با طرح فروریختن سایتهایی مثل دیوار و پلمب اسنپ و تپسی، جوانان کشورمان را به نوع دیگری دلسرد و از ماندن در ایران منصرف میکنند. حکایت امروز جوانان نخبه ایرانی که از مهاجرت به آمریکا صرفنظر کرده یا در مهاجرتی معکوس سیلیکونولی را به قصد خدمت به وطن، ترک کردهاند و استارتاپشان را راهانداختهاند حکایت «در وطن خویش غریب» اخوان ثالث است.
۱- اگر نگاهی به ترکیب جمعیتی آمریکا بیندازیم، براساس آمار۲۰۱۱ که خبرگزاری جمهوری اسلامی آن را منتشر کرده است، حدود ۱۲٫۸۱درصد از کل جمعیت این کشور را مهاجران تشکیل میدهند.
این گزارش نشان میدهد که آسیاییهای آمریکایی در طی یک سال، سریعترین نرخ رشد جمعیت را در میان گروههای قومی آمریکا تجربه کردهاند؛ جمعیت این گروه نژادی در سالهای اخیر تا ۵۳۰ هزار یا ۲٫۹ درصد رشد داشته و در مجموع به ۱۸٫۹ میلیون نفر رسیده است.
بگذارید این نوشته CNBC را در مورد تصمیم ترامپ برایتان نقل کنم و برویم سر اصل مطلب. «دانشگاههای ایران در علوم و حوزههای مختلف در کلاس جهانی هستند و ایرانیانی که مقاطع تحصیلات تکمیلی را در دانشگاههای ما میگذرانند، در بسیاری از موارد میتوانند در بازار کار، در بخش مهندسی و سایر علوم به کار مشغول شوند؛ حرفههایی که توسعه آنها در سالهای اخیر بر دوش مهاجران بوده و آمریکا را تبدیل به رهبر نوآوریهای فنی کرده بود. اینکه «آمریکای بزرگ را دوباره احیا کنیم» به معنی آن است که شما باید امکان مهاجرت داشته باشید.
وقتی میگویید «دوباره»، یعنی قبلا در دورهای شما بزرگ بودهاید و آمریکا قبلا و در حال حاضر نیز ملتی است که از مهاجران ساخته شده است.» حتی نیاز نیست به آمار استناد کنیم؛ مگر نه اینکه جابز اصالتا سوری است یا مدیرعامل گوگل که هندی، ایضا مدیر عامل ای بی، پیپل و…
نمیخواهم در جمعبندی این بخش به شکل احساسی بنویسم که چقدر خوب شد راه را برای ورود نخبگان ایرانی بستند؛ چراکه معتقدم تجربه زیسته در هر نقطه از جهان به کارمان میآید. اما میخواهم بگویم وقتی ما را از پلکان هواپیماهای عربی پایین میکشند که شما ایرانی هستید و براساس فرمان آقای ترامپ نمیتوانید وارد آمریکا شوید، غرور ایرانی ما و حرمت انسانیمان را لگدمال میکنند.
آیا با این رفتارهای توهینآمیز و در شرایطی که آمریکا از حضور نخبگان ما بیشتر منتفع میشود، نباید درباره آینده و همکاریمان با آنها تجدیدنظر کنیم! در ایران بمانیم و در خوشبینانهترین حالت دعوت کنیم آنهایی که میتوانند هم به ایران بازگردند تا با گذشت زمان، آمریکاییها دریابند آنها هستند که از موهبت بزرگ حضور نخبگان ایرانی محروم شدهاند.
بیایید به دور از بحثهای سیاسی، سیلیکونولی را با تمام مظاهرش با داشتههای اکوسیستم استارتاپی ایران مقایسه کنیم اگرچه این زیستبوم نوپاست و کاستیهای زیادی دارد اما به گواه کسانی که هر دوفضا را تجربه کردهاند، دستکمی از سیلیکونولی ندارد. به جای اینکه برای التیام غرور ملیمان روی پلاکاردها بنویسیم «دهنت سرویس ترامپ» پایمان را روی این خاک بگذاریم و با ایجاد استارتاپهای جهانی در کشورمان، «سرویسی» جهانی راه بیندازیم.
۲- همه اینها را نوشتم که بمانید، اما گاهی عملکرد برخی از مسئولان چنان ناامیدکننده است که شرمنده کسانی میشویم که ماندهاند یا از سیلیکونولی بازگشته و کسبوکارشان را در ایران راهانداختهاند. هر روز به یک بهانهای سنگ پیشپایشان میاندازند و در طول چند سال گذشته انواع سختگیریها برای اخذ مجوز از سوی نهادهای مختلف صورت گرفت. مجوز فلان، مجوز بهمان و آخر سر هم اعلام شد دو مجوز برخط و اینماد، مجوزهای رسمی و لازم برای مشاغل تحت وب هستند.
اما حالا اتاق اصناف از خواب بیدار شده و میگوید اگر اسنپ و تپسی از من مجوز نگیرند، پلمب خواهند شد و سال بعد که مجوز اصناف هم روی دیوار استارتاپها کنار مجوز برخط و اینماد نصب شد، سر و کله سازمان یا اتاق دیگری پیدا خواهد شد که باید از من هم مجوز بگیرید!
واینجاست که باید بگوییم ترامپ را رها کنید، غضنفرهای داخلی را بگیرید که برخلاف تاکید مقام معظم رهبری که امید جوانان را ناامید نکنید، عدهای با مستمسک قرار دادن مجوزهای متعدد جوانان را از ماندن و خدمت به وطن ناامید میکنند و راهی پلکانی میکنند که با سرافکندگی باید از آن پیاده شوند. اینجا دیگر فقط سخنی از دینداری و انقلابیبودن نیست. اگر مسئولی ذرهای عرق ایرانی هم داشته باشد به جای تهدید به پلمب درخواست مجوزی که چهار ماه پیش داده شده را صادر میکند!
در همین هندی که ما حاضر نیستیم خودمان را با آن قیاس کنیم، «بیهاویش» از شرکت مایکروسافت استعفا میدهد و در کشورش «اُلا» که به آن اوبر هند میگویند را راه میاندازد و در رقابت شرکت آمریکایی اوبر را هم پشت سر میگذارد. نه کسی آن را پلمب میکند و نه مجبور به جلای وطن میشود. در فرانسه هم جریان عظیم در حمایت از استارتاپها به راه افتاده که آن را «ملت استارتاپها» نامگذاری کردهاند و اینجا در ایران از حمایت که خبری نیست «جنبش اخذ مجوز» راه افتاده است!
۳- حالا که از همه انتقاد کردیم، بگذارید بگوییم چرا این بلاها بر سرمان میآید. یکی از مهمترین دلایل آن نبود یک نهاد و اتحادیه قوی صنفی است. اگر اتحادیه کسبوکارهای اینترنتی شکل گرفته بود، امروز شاهد این هجمه گسترده نابخردانه علیه استارتاپها نبودیم. به جای آنکه شاهد حمایت از کارآفرینان باشیم، هر روز یک مقام مسئول ما را تهدید به خرابکردن، زدن و بستن میکند و همهشان هم ته حرفشان یکی است؛ تو باید بیایی از من مجوز بگیری! در صورتی که اگر نهاد تخصصی متناسب با صنف کسبوکارهای تحت وب باعنوان اتحادیه شکل بگیرد و کار صدور مجوز و نظارت را مثل همه اتحادیه ها برعهده بگیرد، دیگر کسی نمیتواند امید جوانان این مملکت را ناامید کند یا بذر ناامیدی بپاشد.
حرف آخر:
بارها نوشتهام اکوسیستم نوپاست و سیرتکاملی را طی میکند. یکی از نیازهای امروز زیستبوم، اقدام فوری برای تشکیل اتحادیهای فراگیر برای استارتاپها و کسبوکارهای تحت وب است. هفتهنامه شنبه از همه فعالان زیستبوم دعوت میکند در این مورد تامل کنند و نظراتشان را بنویسند و از تشکیل این اتحادیه صنفی فراگیر حمایت کنند. عملیترین حمایت از اکوسیستم تشکیل فوری اتحادیه و ثبتنام همه شرکتها در این اتحادیه است.