«مارتینا ویوهانس عارتکه مایر» و «ل.فریمن دوریتی» کتابی مشترک دارند به نام «گفتگو و با هم اندیشیدن» که انتشارات اطلاعات آن را با ترجمه خوب فاطمه صدرعاملی منتشر کرده است. این کتاب به این موضوع میپردازد که «بشر عصر حاضر، از رودررویی با مسائل و مشکلات مختلف، از بحرانها و تاریکیها، از تفرقه و دشمنیها، خسته و افسرده شده، درپی یافتن راهحل است و در جستوجوی دستیابی به معنای زندگی به این نتیجه رسیده است که راه رسیدن به «مقصود» در «گفتوگو» نهفته است و رهایی از بحرانها با گفتوگو میسر خواهد شد.
وقتی ایده انتشار هفتهنامه شنبه را در ذهنم متصور شدم که میدیدم جوانان و مدیران استارتاپی چشم به مانیتور دوختهاند و اگر هم گفتوگویی هست، یا جلسات جدی و سنگین کاری است یا وعدههای کوتاه بعد از کار، به صرف چای. اگر هم رویدادی برگزار میشود-که میشود- علاقهمندان به استارتاپها گردهم میآیند و بازهم در ادامه همان بحثهای فنی را مطرح میکنند و یا صرفا آشنایی است با کسبوکار میهمانان دعوتشده… برای همین شنبه متولد شد تا بستری باشد برای شکلگیری گفتوگوها.
اگرچه شنبه تاثیرگذار بود اما این بستربهتنهایی ما را به همه آنچه مقصودمان بود نمیرساند. بر همین اساس به اتفاق جمعی از فعالان زیستبوم استارتاپی ایران به این نتیجه رسیدیم که در همایشی بزرگ متناسب با ظرفیت و زمان برگزاری، اکثر اکوسیستم استارتاپی ایران را گردهم آوریم و با هم به گفتوگو بنشینیم، بگوییم، و بشنویم از بیمها و امیدهایمان، از مشکلات و موانع و همچنین از دغدغههای بخشهای خارج از این زیستبوم.از اینکه چرا باید بخشهای مختلف کسبوکارهای سنتی و حتی مصرفکنندگان از اینکه استارتاپها بر این بستر سوارند بیمناک باشند، در حالی که تکنولوژی برای تسهیل زندگی بشر بهوجود آمده است.
عدهای دغدغه این را دارند که تمرکز استارتاپها بر خدمات و سبک زندگی شاید باعث تغییر سبک زندگی ایرانی-اسلامی شود. عدهای هم نگران اطلاعات حریم خصوصیشان بر بستر وب هستند و سوال دارند بیگدیتاها کجا و چگونه نگهداری میشوند؟ بخشی هم به خاطر تعاملات بینالمللی برای انتقال دانش و تجربه به استارتاپها و همچنین سرمایهگذاریهای خارجی در این حوزه نگرانیهایی دارند که مبادا نفوذی صورت بگیرد.
سوالهایی از این دست دارند که میزان مداخله سرمایهگذار خارجی در استارتاپهای ایرانی چه مقدار است و آیا آنها به بیگدیتاها دسترسی دارند؟ و سوال میکنند چرا سرمایهگذار خارجی و چرا سرمایهگذار داخلی نه؟ آیا شتابدهندههای ایرانی مراقب نخبگان مملکت هستند؟ و چه بر سر ایدههای جوانان ایرانی میآید و سوالاتی از این جنس.
علاوه برآنکه فعالان اکوسیستم کمتر مجال سخنگفتن با بیرون از ساکنان این زیستبوم را دارند، در داخل اکوسیستم نیز روابط یا مبتنی بر کار است یا رقابت و رقابتی سنگین. همه اینها باعث شده فرصت هماندیشی و همداستانی در مقابله با تهدیدها بهدست نیاید. بر همین اساس برای پیشرفت و بالندگی اکوسیستم نیاز را در این دیدیم که سالی یکبار خانواده اکوسیستم استارتاپی ایران را گردهم آوریم و در مراسمی ساده اما پربار در مورد مشکلات و موانع و فرصتها و تهدیدها گفتوگو و تعامل کنیم.
امسال با حضور ۱۷ چهره برجسته کارآفرین در پنلها و چهرههای متعدد دیگر که در محل همایش حضور داشتند و استقبال کمنظیر علاقهمندان و فعالان استارتاپی( بیش از ۶۸۰ نفر) «اولین همایش یلدای کارآفرینان استارتاپی» برگزار شد. گفتوگوها شکل گرفت، ابهامات و دغدغهها مطرح و پاسخ داده شد. آنچه بیش از همه لذتبخش بود، تجلی همدلی در این شب بهیادماندنی بود. کنار هم قرار گرفتن، گپوگفت و لبخند مدیران شرکتهایی که رقیب هم هستند، شیرینی شب یلدا امسال بود.
و درنهایت میثاقنامه شب یلدا از دل این گفتوگوها بیرون آمد؛ میثاقنامهای که کارآفرینان در آن خواستار ایجاد فضای امن برای ادامه فعالیت خود شدند و خود را متعهد به حفظ امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دانستند.
حرف آخر:
فارغ از اینکه برگزارکنندگان این همایش چه کسانی باشند، حضور حداکثری اکوسیستم استارتاپی ایران در این شب باشکوه، گپوگفت، هماندیشی و همدلی نشان از یک اتفاق بزرگ و نویددهنده آیندهای روشن است؛ آیندهای که برای برخی گنگ و برای برخی دیگرقابل تصور است.
بهفرموده حضرت حافظ در تفألی که در شب یلدا زده شد:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید