سبک زندگی استارتاپی: مدیر احساسات خود باشید

0

مهم نیست چه کسی در این لحظه در ذهن‌تان مجسم می‌شود؛ مهم این است که همین حالا می‌توانید به کسی فکر کنید که به رفتار شما، واکنشی که انتظارش را داشته‌اید، نشان داده است. وقتی یکی از اطرافیان‌مان به شکلی که انتظارش را داشته‌ایم، رفتار کرده یا واکنش نشان می‌دهد، خیلی راحت می‌گوییم «این‌طور آدمی است دیگر؛ همین است که هست!»

اما در مورد خودمان چه؟ آدم‌های دیگر می‌توانند ما را پیش‌بینی کنند و رفتارمان را حدس بزنند؟ اصلا اگر می‌توانند رفتارهای‌مان را از پیش بخوانند، دقیقا چه چیزی را در ما می‌بینند؟ همین رفتار ساده‌ای که نشان می‌دهیم را چطور ارزیابی می‌کنند و چه برچسبی بر آن می‌چسبانند؟ نگاهی که آدم‌های دیگر به رفتار ما دارند، چگونه می‌تواند شغل، وجهه کاری و برنامه‌های‌مان را تحت‌تاثیر قرار دهد؟

  •  چه میانه‌ای با تغییر دارید؟

یکی از سخت‌ترین چالش‌ها در محیط کار، می‌تواند تغییر باشد. مشکل از جایی شروع می‌شود که در میان عادت‌های شما، ناگهان کسی می‌آید و چیزی را تغییر می‌دهد. تفاوت رویه‌ای که شما را شگفت‌زده و حتی سردرگم می‌کند. شما با یک رایانه قدیمی کار می‌کردید و با آن راحت بودید. می‌دانستید چطور باید به اطلاعات دسترسی داشته باشید و چطور ریپ‌زدن‌هایش را درست کنید. اما ناگهان یک رایانه نو که سیستم‌عامل متفاوتی دارد را در اختیارتان می‌گذارند. این تغییر منفی نیست اما شما را آزار می‌دهد و در کارتان اخلال ایجاد می‌کند. در ادامه سعی داریم به واکنش‌هایی که شما به تغییر نشان می‌دهید، بپردازیم تا بتوانیم در مدیریت احساسات و رفتارتان در چنین شرایطی به شما کمک کنیم. شما یک ایده تازه یا یک تغییر را چطور ارزیابی کرده و به آن واکنش نشان می‌دهید؟ همکاران‌تان در مورد واکنش شما به این مساله چه می‌گویند؟ آیا شما تغییرات را با نگاهی مثبت می‌پذیرید و با آنها مواجه می‌شوید؟ یا اینکه:

اولین واکنش شما، ترسیدن و مضطرب شدن است؟

ناراحت می‌شوید و احساس بی‌پناهی و بی‌پشتوانگی می‌کنید؟

احساس گناه و شرم کرده و خودتان را سرزنش می‌کنید؟

در برابر تغییر به شدت مقاومت می‌کنید و اجازه می‌دهید که دیگران از موضع شما در این مورد باخبر شوند؟

از مواجه شدن با موقعیت اجتناب می‌کنید و به امید اینکه اوضاع به وضعیت قبل برگردد، منتظر می‌مانید؟

ناراحت می‌شوید و عصبانیت‌تان را بر سر خودتان و دیگران خالی می‌کنید؟

نمی‌گوییم که تغییر همیشه ایده‌آل و مثبت است؛ وقتی چیزی تغییر می‌کند، همه باید بار دیگر رویکرد و مسیر حرکت‌شان را مورد بازبینی قرار دهند و برای رفتن به جلو، تصمیمات تازه‌ای بگیرند اما بازنگری در این مورد به معنای حکمرانی احساسات به محض مواجه‌شدن با تغییر نیست. قرار نیست برای تغییر رویه دادن، هر رخداد تازه‌ای را تهدید تلقی کنید و با سپر دفاعی در برابرش بایستید. پس چه باید کرد؟ وقتی شما سرگروه تیمی می‌شوید که با تغییر مواجه شده، چه باید بکنید؟ چطور می‌توانید از مانع شدن احساسات‌تان در مسیر تغییرات پرهیز کنید؟

نقطه کلیدی که باید سرلوحه فعالیت‌هایتان در این شرایط قرار گیرد، پاسخی است که به این پرسش‌ها می‌دهید: آیا ابراز احساسات‌تان در محل کار باعث پیشرفت‌تان می‌شود یا اینکه شما را به عقب برمی‌گرداند؟ آیا شما به‌خاطر این رخداد تازه، از دیگر همکاران‌تان عصبانی‌تر هستید؟ آیا این اتفاق شما را ناامید کرده و کلیت موضوع را منفی تلقی می‌کنید؟ آیا همیشه در مواجهه با این شرایط، احساس خستگی و اضطراب می‌کنید؟ آیا احساسات‌تان را به راحتی به نمایش می‌گذارید و همه می‌دانند در مورد این شرایط چه فکری می‌کنید؟ 

پس وقت آن است به یک سوال دیگر جواب دهید: آیا این شرایط شماست که باید تغییر کند، یا خودتان؟ احتمالا هر دو؛ اما اجازه دهید ما از تغییراتی که باید در خود شما اتفاق بیفتد، شروع کنیم.

  •  از خودتان شروع کنید

اگر محل کارتان از نظر شما، فضایی آزاردهنده و ناامیدکننده است، اگر احساس می‌کنید هیچ حامی‌ای در این محیط ندارید و تعلق خاطری  نسبت به کار خود احساس نمی‌کنید، اگر هر تغییری شما را دچار هراس می‌کند و فکر می‌کنید در کارتان به بن‌بست رسیده‌اید، به‌جای متهم کردن شرایط، باید انگشت اتهام را به سمت خودتان نشانه بگیرید.

بله! محیط شغلی می‌تواند ناکارآمد، آزاردهنده یا ناامیدکننده باشد؛ اما مهم‌تر از آنچه در واقعیت در جریان است، نگاهی است که شما نسبت به واقعیت موجود دارید. شاید این خود شما هستید که مشکلات‌تان را از خیابانی به خیابان دیگر و از اداره‌ای به سازمان دیگر می‌برید. اگر همیشه، فارغ از اینکه در کجا مشغول به فعالیت‌اید، با مدیر خود به مشکل برمی‌خورید، اگر تا به حال تجربه کار کردن در محیطی که همکاران همدلی در آن حضور داشته باشند را نداشته‌اید و اگر همیشه مجبور می‌شوید کاری که حسابی برای پیشرفت کردن در آن تلاش کرده‌اید را رها کنید، معنایش این نیست که فردی بدشانس هستید. متاسفانه آن‌طور که خودتان اعتراف کردید، شما فردی آسیب‌پذیر هستید که توان مقابله با فشارهای کاری و استرس‌هایی که دیگران به سادگی از کنارش می‌گذرند را ندارید و به همین دلیل تغییرات کوچک و بزرگ را تهدید ارزیابی می‌کنید نه فرصت.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.