کارهایتان روی هم انبار شده و تنها کسی که برای انجامدادنشان داوطلب میشود، خودتان هستید؟ همکارانتان کارها را نیمهکاره و اشتباه رها میکنند و باید جور تمام مسئولیتهای آنها را هم بکشید؟ اگر به توصیههای زیر عمل کنید، میتوانید یک نیروی کار معمولی و نابلد را، به فردی مسئولیتپذیر تبدیل کنید و بخشی از باری که روی دوشتان است را زمین بگذارید.
- انتظاراتتان را شفاف بیان کنید
سردرگمی همکارانتان میتواند آنها را به افرادی منفعل تبدیل کند. اگر کسانی که مسئولیت کارهای مختلف را برعهده دارند، شرح وظایفشان را درست نشناسند، نمیتوانند به انتظارات شما پاسخ مناسبی بدهند. کسانی که نه با اقتضائات محیط کاریشان آشنا هستند، نه با انتظارات رئیسشان و نه با توانمندیهای خودشان، نمیتوانند مسئولیتپذیر باشند و مدیرانشان را راضی نگه دارند. اما یادتان نرود که در این شرایط، توپ در زمین شمایی است که شفاف و دقیق همه چیز را توضیح ندادهاید و نیروهای کار را در سردرگمی نگه داشتهاید. برای ترویج مسئولیتپذیری در محیط کارتان، سوءتفاهمها را از میان بردارید و دقیقا توضیح دهید که از نیروی کار چه میخواهید و اگر از عهده انجام آن کار برنیاید، چه عواقبی در انتظارش خواهد بود. البته در زمان توضیح دادن این نکات، متکلم وحده نباشید و به او هم حق اظهارنظر و پرسیدن سوالاتش را بدهید تا درک موضوع برایش سادهتر شود.
- قبل از محکومکردن، توضیحاتش را بشنوید
فکر میکنید همکارتان مسئولیتپذیر نبوده و از زیر کار در رفته؟ شاید سوءتفاهمی به وجود آمده و او مقصر همه مشکلاتی که پیش آمده نیست. قبل از اینکه همکارتان را به بیمسئولیتی متهم کنید و جلسه محاکمهاش را برگزار کنید، توضیحات او را بشنوید. شاید او برای انجامنشدن کارها دلایل منطقی دارد و اگر از آن دلایل آگاه شوید، بتوانید به هموارترشدن مسیر انجام کارها کمک کنید. ممکن است همکار شما به دلایل مختلفی چالشهایی که مدتهاست سد راهش شده را با شما در میاننگذاشته باشد و تنها در جریان یک گفتوگوی دوستانه است که میتوانید از آن موانع باخبر شوید و برای برطرفکردنشان کاری کنید.
- خودتان پیشقدم شوید
مدیران مسئولیتشناس، همکارانی مسئول دارند. این نکته را آویزه گوشتان کنید. اگر تصور میکنید بهخاطر بالا بودن درجه کاریتان، همکاران شما باید جور کارها را بکشند و کاهلی شما را جبران کنند، در اشتباهید. یادتان نرود که تنبلی و بیمسئولیتی مسری است و اگر آن را به محیط کارتان وارد کنید، نمیتوانید از همکاران دیگرتان هم انتظار مسئول و وظیفهشناس بودن داشته باشید. پس اولین سنگ بنای کار را خودتان بگذارید، به همکارانتان برای ادامهدادن این راه فرصت دهید.
- کارها را با خطکش اندازه نگیرید
شما برای کارتان استانداردهایی را تعریف کردهاید. درکتان میکنیم. شاید همکارانی داشته باشید که همه این انتظارات را به بهترین شکل برآورده کنند، اما نمیتوانید کاستیهای گاه به گاه را به عنوان مسئولیتناپذیربودن همکارتان تعبیر کنید. نگاهی به فردی که مقابلتان ایستاده بیندازید. او چقدر برای انجام این حد از کار تلاش کرده؟ چند درصد توانش را خرج کرده؟ آیا کاری از دستش برمیآمده و کوتاهی کرده؟ اگر تصور میکنید او تا آنجا که در توان و دانشاش بوده برای انجام یک کار تلاش کرده، کاستیهای احتمالی را به عنوان بیکفایتی او تعبیر نکنید. شاید گاهی لازم باشد دوباره خواستههایتان را توضیح دهید و گاهی در میانه کار، مجبور به تاکید بر اهمیت کار باشید. اشکالی ندارد! شما با همین تکرار و تاکیدها میتوانید یک کارمند عادی را به اسطوره مسئولیتشناسی تعبیر کنید.
- امید بیهوده نداشته باشید
گفتیم که نباید بیشتر از توان کارمندان به او سخت بگیرید و توضیح دادیم که نباید کارمندان را در دنیایی از سردرگمی و کلافگی نگه دارید. اما لازم است یک نکته دیگر را هم به شما گوشزد کنیم! گاهی لازم است با امید بیهوده به آینده نداشتن، وقت خودتان و دیگران را تلف نکنید. اگر ماههاست با دقت و وضوح نیازها و مواضعتان را تشریح کردهاید و به اندازه کافی، به نیروی کارتان برای جبران فرصتهای از دست رفته وقت دادهاید، اما با تمام این تلاشها چیزی تغییر نکرده، راهتان برای رسیدن به مقصود را عوض کنید. درست است که مسئولیتپذیری، در بسیاری از موارد قابل آموزش است، اما یادتان نرود که همه آدمها میلی به یادگیری آن ندارند. در صورتی که احساس میکنید شما هم با یکی از این کارمندان بیمیل طرف هستید، بد نیست به فکر استخدام نیروی تازهای که از ظرفیتهای مورد انتظار شما بهرهمند است، بیفتید.