و دیگر سو، افرادی هم هستند که بر اساس یک خوشبینی ذاتی و بعضا برای جلوگیری از بروز پیامدهای عمومی ناامیدی، مدام بر طبل امید میکوبند و مدعی هستند ۱۳۹۸ اتفاقا سال خوبی خواهد بود؛ طبلی که بدون برنامه توخالی است و از این گروه نیز برای کاسبان پرسشگر آبی گرم نمیشود.
اگرچه داشتن امید برای حفظ و ارتقای جایگاه، فعالیتی ضروری است، اما بدون سهگانه امید، تدبیر و اقدام بیشتر با رویاپردازی مواجهیم. این سهگانه با هم کار میکنند و توجه به هر زیرمجموعهای از آن که فاقد جامعیت باشد، در رسیدن به نتیجه مشکلزاست. در سال ۱۳۹۸ به نظر میرسد که مواجهشدن با چند مسئله اساسی اجتنابناپذیر است.
به واسطه افزایش نرخ ارز، صنایع معطوف به بازار داخلی با افزایش قیمت تمامشده جدی مواجه هستند. افزایش سطح عمومی دستمزدها نیز که به منظور جبران تورم سالانه لحاظ شده است، مزید بر علت خواهد شد و حاشیه سود کسبوکارها را بهشدت تهدید خواهد کرد.
بخش بزرگی از اقتصاد ۴۰۰ میلیارد دلاری کشور با تهدید مواجه است. عمده بخشهای این اقتصاد، سنتی، بازسازینشده و دارای چالش جدی بهرهوریاند و تشعشعات فناوریهای نو، مدلهای جدید کسبوکاری و تحول دیجیتال بازتابی در چشماندازهای کوتاه و بلند آنها ندارد.
به باور نگارنده، امسال ظرفیتهای بیبدیلی برای توسعه بازارهاB2B برای بنگاههای کوچک و متوسط و نیز استارتاپها وجود دارد
بازارهای B2C که مورد استقبال جدی استارتاپها بودهاند، به دلیل تنگناهای مالی خانوارها به جز در دهکهای بالای درآمدی جامعه جای گسترش و توسعه زیاد ندارند، مگر اینکه تمرکز آنها بر کاهش هزینه سبد مخارج خانوار در حین رقابتهایی باشد که هزینه زیادی روی دست خودشان و سرمایهگذارانشان باقی نگذارد.
در این شرایط ضروری است که:
کسبوکارهای موجود، به موضوع مقابله با هزینه زاید، تمرکز بر ارزشآفرینی برای مشتریان جهت حفظ تعلق آنها به خدمت، ارائه خدمات نوآورانه با تمرکز بر مشکلات یا خواستههای اساسی مشتریان و نیز اهمیت بالا قائلشدن برای نقدینگی بنگاه، توجه کافی کنند.
کسبوکارهای جدید و یا بنگاههایی که به فکر تغییرات در خطوط کسبوکاری خود هستند، موضوع نوآوری، خلق ارزش، افزایش بهرهوری و توسعه نرمافزار صنایع موجود کشور را مدنظر جدی قرار دهند. به باور نگارنده، امسال ظرفیتهای بیبدیلی برای توسعه بازارهاB2B و همچنین برای بنگاههای کوچک و متوسط و نیز استارتاپها وجود دارد.
ورود به حل مسائل صنایع سنتی از طریق ایدههای نو و مدلهای کسبوکاری جدید و فناوری پایه، یک تقاضای جدی از سوی صاحبان صنایع است که باید سازوکارهایی برای ایجاد ارتباط و انجام مفاهمه در آنها بنیاد کرد.
شاید شیوه فعلی شکلگیری نوبنیادها و ترکیب سهامی اکثریت آنها و نیز مقاومتی که در مقابل ادغام/تملک به خرج میدهند، باید دگرگون شود تا بتوان مسیر بازارهای صنایع پیشبینی را هموار کرد. از سوی دیگر، به نظر میرسد در سال جاری خوشبختانه دولت پول ندارد!
نه برای ایجاد نابرابری در رقابت با بخش خصوصی و نه برای بذل بخششهایی که ظاهر حمایت از استارتاپها را دارد اما تیشه به ریشه آنها میزند. در شکل و سازوکارهای حمایتهای قوامیافتن لایه نوپای صنایع نیز شاهد عقلانیت جدیتر در سیاستگذاری و اجرا هستیم و برنامههای نمایشی رو به زوال است.
در نهایت میتوان گفت شرکتهای دانشپایه و نوبنیادها و به طور کلی مجموعههایی که در حوزههای جدید کسبوکاری و فناوری پایه کار میکنند، میتوانند با تدبیر شرایط مختلف موجود و لحاظ مسائلی که گفته شد و اقدام بهموقع در خطوط کسبوکاری طرح شده، امید جدی به توسعه کسبوکارشان در سال ۱۳۹۸ داشته باشند.