چيزي که اين روزها درگيرودار ظهور تکنولوژي گم ميشود، روابط انساني است. گاهي اوقات اصول ساده مديريت، مثل رهبري تيم، از ياد ميرود و مديران تنها به تکنولوژي و به کار گرفتنش در محيط کار دل ميبندند، غافل از اينکه آنها با انسان روبرو هستند نه ماشين!
نيازهاي اساسي انسانها در محل کار فارغ از هر جنسيت و قوميت و جغرافياي زيستي، هيچوقت تغيير نميکند. همه ما بهعنوان انسان دوست داريم در محل کار اطلاعات مفيد و کاربردي در اختيارمان گذاشته شود، ايدههايمان به حساب بيايند، در تغييرها و فرايندهاي بهبود سازمان مشارکت داشته باشيم و نسبت به تلاشهايمان بازخورد بگيريم. وقتي تيمي را مديريت ميکنيد، اين نيازها را به چهار مرحله ساده زير تقسيم کنيد و مسئله کارکرد ضعيف اعضاي تيم را حل کنيد:
قدم اول، روشنگري: بهروشني براي افراد تيمتان توضيح دهيد که چرا تغيير خاصي بايد اتفاق بيفتد. پاسخ دادن به «چرا»ها موتور محرکه تيم است، اين پاسخها به کار مفهوم ميبخشد. چه کارکنان اين سوالها را بپرسند و چه نپرسند، براي جواب دادن به اين سوالهاي اساسي اشتياق نشان دهيد: به کجا ميرويم؟ (استراتژي)، چه کنيم تا به اهدافمان برسيم؟ (برنامه)،از دست من چه کمکي برميآيد؟ (نقشها)،اين کار چه نتيجهاي براي من دارد؟ (پاداش)، به طور کامل براي اعضاي تيم تشريح کنيد که عملکردشان چه طور بر کارکرد تيم اثر ميگذارد، و اين تاثير، در نهايت چطور امنيت شغلي، فرصت ترقي، اعتبار، فرصت انجام پروژههاي بيشتر و پاداشهاي مالي را برايشان فراهم ميکند.
قدم دوم، سوال کنيد: تا وقتي مطمئن نيستيد که همه اعضاي تيم مسئله را درک کردهاند، کار را ادامه ندهيد. ۸۰ درصد گوش دهيد و ۲۰ درصد حرف بزنيد! در موقعيت بروز پيامدهاي کاري ضعيف، احساسي برخورد نکنيد. در فرصت مناسب، در مورد عملکرد پايين کارمند، صحبت کنيد و قضاوت را تا شنيدن همه حرفهاي او به تعويق بيندازيد. هفته آينده در مورد دو قدم بعدي مينويسم، قدمهايي که مسير بهبود اعضاي تيم را بهراحتي هموار ميکند.