اخبار استارتاپی گفتگو

رانندگان آژانس در برابر کارگران دانشی!

حدود دو سال پیش در هفته‌نامه آتیه‌نو صفحه‌ای هفتگی داشتم به نام تجربه شکست؛ صفحه‌ای که تلاش داشت با رویکردی گفت‌وگومحور و از منظری جامعه‌شناختی، با واکاوی ریشه‌های روانکاوانه و تاریخی مفهوم شکست در ذهن ایرانی، به راهکارهایی برای عبور از این تجربه تلخ و غمبار کسب‌وکاری در بین ایرانیان نزدیک شود. می‌خواستیم بگوییم وقتی به قول بازاری‌های قدیمی کسی پایش لب پاشویه می‌خورد، چطور باید دوباره سرپا بایستد. تمرکز ما در این صفحه بیشتر روی کسب‌وکارهای نوپای اینترنتی یا همان استارتاپ‌ها بود. با جوان‌ها و حتی نوجوان‌هایی صحبت می‌کردم که تجربه راه‌اندازی استارتاپ و شکست خوردن در آن را داشتند. آنها بی‌محابا و با رویی باز از این تجربه‌ها حرف می‌زدند و برخلاف مشتری‌های سنتی این صفحه که برایشان سخت و گران بود که از تجربه‌های ناکامشان حرف بزنند، استارتاپی‌ها از اینکه بگویند در کارنامه نحیف کاری‌شان یکی دو بار هم شکست خورده‌اند، ابایی نداشتند.

آتیه‌نو متعلق به سازمان تامین اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی هم زیرمجموعه وزارت کار است. آن روزها بارها در مورد استفاده از مفهوم و واژه استارتاپ در این صفحه با دیگر همکاران خود در نشریه بحث و جدل داشتم. آنها اصرار داشتند که این مفهوم نوعی کسب‌وکار لوکس و تازه است که هنوز پیوندی با متن و بطن جامعه ندارد و حرف‌زدن و گفتن از آن کمی زود است. به‌عبارتی توجه به آن را نادیده‌گرفتن جریان اصلی کسب‌وکار در ایران یعنی مشاغل سنتی می‌دانستند. آنها استدلال می‌کردند که علاوه بر نام غریب و غربی این نوع کسب‌وکار (که مدتی هم به دنبال معادل برای آن بودیم)، اصولا استارتاپ نسبت و پیوند قوی‌ای با مفهوم کار و بیمه و روابط کارگر-کارفرما ندارد. خلاصه کلامشان این بود که استارتاپ مفهومی غریبه و تازه‌وارد است و مجال بیش از اندازه به آن دادن در نشریه‌ای که باید اولویتش کار و روابط کار باشد، کمی کج‌سلیقگی است… امروز خبری می‌خواندم که وزیر کار در جلسه هم‌اندیشی که با برخی از بنیانگذاران استارتاپ‌ها مانند زرین‌پال و بامیلو و اسنپ داشته تاکید کرده که باید هرچه زودتر اتحادیه کسب‌وکارهای اینترنتی راه‌اندازی شود. ربیعی حتی گفته در حوزه قوانین تامین اجتماعی نیازمند تعریف مقررات ویژه برای «کارگران دانشی» هستیم!

اصولا نمی‌دانم که واژه کارگر دانشی برای کسی که مثلا در کافه‌بازار یا دیجی‌کالا کار می‌کند، چقدر واژه درستی است. از طرفی نمی‌خواهم مثل همکاران خودم در آتیه‌نو مته به خشخاش بگذارم و با این واژه کلنجار بروم. هرچقدر این جلسه و برگزاری آن برای من جذاب و مهم بود، شنیدن خبرش چندان شگفت‌آور نبود، چرا‌که تجربه و تاریخ نشان داده از مقاومت در برابر مفاهیم تازه و ورود تکنولوژی و کاربری آن در جامعه تا پذیرش آن معمولا راه درازی در پیش نیست. از آن روزی که استارتاپ واژه‌ای غریب برای یک نشریه حوزه کار بود تا امروز که وزیر و متولی شماره یک حوزه کار با استارتاپی‌ها جلسه می‌گذارد و از مفهوم کارگران دانشی برای دست‌اندرکاران آنها استفاده می‌کند، تنها کمتر از دو سال گذشته است. این را نوشتم تا به موضوعی اشاره کنم که این روزها تیتر یک خبرها شده است. لشکرکشی عده‌ای از سنتی‌ها در برابر استارتاپی‌ها آن‌هم با شعارها و مناسکی که سوژه طنازان توییتر و تلگرام شده است. نمی‌خواهم برای نقد و گوشزد کردن سرانجام این اعتراض‌ها و مقاومت‌ها به تاریخ تکنولوژی و شیفت پارادایمی آن از درشکه به اتومبیل یا ماشین‌تحریر به وُرد مایکروسافت مثال بزنم. فقط می‌خواهم بگویم مطمئن هستم فرزندان بسیاری از کسانی که چند روز پیش در برابر مجلس فریاد و واویلای مبارزه با اسنپ و تپ‌سی سر داده بودند، احتمال قریب به یقین وقتی در گوشه خیابان اسمارت‌فون به دست ایستاده‌اند، منتظر رسیدن تاکسی آنلاین خود هستند نه ماشینی که از آژانس پدرشان می‌آید! تکنولوژی برای آمدن منتظر تغییر ذهنیت ما نمی‌ماند، تکنولوژی می‌آید، به دلیل سهولت و جذابیت‌هایش از آن استفاده می‌کنیم و متناسب با اندازه و تاثیر این به‌کارگیری، ذهنیت ما را نسبت به خودش تغییر می‌دهد. این یک فکت تاریخی است. آزمودن دوباره‌اش، سنگ‌اندازی و هراس‌انگیزی و حتی توسل جستن به کلیدواژه‌های امنیتی هم تاثیری در وقوع حتمی‌اش نخواهد داشت! حداقل در این مقوله جواب نخواهد داد.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *