استراتژی بازاریابی محتوایی تنها در صورتی میتواند موفق باشد که اصیل، صمیمی و قابلباور باشد. بهسادگی کپیکردن دستورالعملهای محتوا و یا رفتارهای رقبا، مشتریان را متقاعد نخواهد کرد و تأثیری چندانی بر تصمیم به خرید آنها نخواهد گذاشت.
به گفته مارتینوس ون لاگرنبرگ، افرادی که در جستوجوی یک استراتژی اثربخش بازاریابی محتوا هستند، بهتر است قبل از هر کاری داستان پیکونیو (1883) را بازخوانی کنند. برندها نیاز دارند ثابت کنند که شجاع، صادق و غیرخودخواه هستند. در یک میدان پررقابت هرکاری که میتوانید، بکنید تا برای مخاطبان خود داستان منحصربهفردتان را بگویید. توانایی انتقال داستانهای ماهرانهای که قدرت و ارزش برندها را تحتتاثیر قرار میدهد منجر به محبوبیت و موفقیت برندها شده است. سوال اساسی این است که برندها چگونه به ایجاد محتوایی منحصربهفرد در راستای موفقیت استراتژیک بپردازند؟ به گفته ون لاگرنبرگ بسیاری از برندها در همان ابتدای کار با شکست مواجه میشوند چرا که آنها یک هویت روشن برای خود مجسم نمیکنند. صدا، شخصیت و برنامههای یک برند باید نمود یک حس اصالت را در هر روایت سرگرمکننده، شکل بدهد. یک روایت جدید باید همیشه بر اساس حقیقت ساخته شود و سپس از درون بیرون بیاید. اصالت غیرقابل مذاکره است و این آغاز پیدایش یک ایده خوب است. اما از آنجایی که بسیاری از تصمیمگیرندگان ریسکگریز هستند، بسیاری از طرحهای ابتکاری سرگرمکننده برندها سعی در کپیکردن رفتار دیگران دارند که این عمل آسیبی بسیار جدی به برندها وارد خواهد کرد.
تلاش برای پیریزی بازاریابی محتوا زمانی که قرار است به تعامل با مخاطبان برسد، دچار کمبود صداقت میشود. تقریباً همیشه بوی ناامیدی از یک برند تجاری به مشام میرسد؛ زمانی که محتوای تولیدی خود را با یک طرز فکر تجاری هدایت میکند نه یک روایت پیشرو انسانمحور. بخشی از راه دستیابی به این هدف، قابلباور ساختن محتواست. یک روایت منسجم همراه با حس وفاداری و صداقت، ثابت شده است که یک عامل سازنده اساسی برای معقول و قابلباور به نظر رسیدن است. در حالیکه این جنبه بسیار مهم است، هر خط از داستان نیز حامل معنایی حسی و عاطفی است.
داستان صادقانه یک برند فرصت ایجاد یک درک عمیقتر از آنچه مشتریان در جستوجوی آن هستند (چیزی که یافتن آن زندگی آنها را بهبود میبخشد) را بهدست میدهد تا یک ارتباط عاطفی قدرتمند بین برند و مشتریان شکل یابد. یک رابطه عاطفی قوی میتواند به وجودآورنده یک حس اجتماعی باشد.
کلاید مالون باور دارد که چگونگی انتشار پیامها، بسیار حیاتی شده است. او میگوید: «نامهای تجاری نیاز به خلق نوع جدیدی از محتوا خواهند داشت که معنایی را برای تصویربرداری، ویرایش و انتشار تهیه کند؛ چیزی که همیشه ادامه خواهد داشت».
طبق گفتههای چند کارشناس و نظرات موافق آنها، ویژگیهای داستان هر برند بیش از هر موردی تکیه بر صداقت و اصالت دارد. ارزشهایی که به قیمت اعتماد و باور مخاطبان به برند شما هستند و بههیچوجه قابل معامله نیز نیستند. استراتژی بازاریابی محتوایی در هر بخشی پیش از اینکه به وظیفهاش (یعنی آگاهیبخشی و جلب توجه مخاطبان و مشتریان) عمل کند، بایستی رسالت خود را مبتنی بر صداقت، اصالت و صمیمیت در رابطه با مشتریان حفظ کند.