در فروشگاه فیزیکی هم مشتری اعتماد میکند و جنس را با نام همان برندی که ارائه میشود، خریداری میکند. بنابراین در کار ما اعتماد حرف اول را میزند. بنابراین مشتری بر مبنای دادهها و اطلاعاتی به این اعتماد میرسد که مثلا مدیسه اعتبار خود را برای ارائه یک کالای غیراصل از بین نمیبرد. از طرفی راههای تشخیص دیگری نیز وجود دارد. مثلا درج نام برند و تگی که روی کالا وجود دارد، میتواند مشتری را متقاعد کند که کالای اصل را میخرد. ما مطالبی را هم روی سایت و وبلاگمان قرار دادهایم که مثلا چگونه محصول اورجینال را از جنس فیک تشخیص دهند. بارکد هم میتواند تا حدود زیادی جنس اورجینال را مشخص کند. هرچند همه این موارد صد درصدی نیستند ولی تا حدودی راهنمای خریدار هستند چون در بیزینس فیک اینقدر همه هزینهها کاسته میشوند و ارزانی جای کیفیت را میگیرد که حتی لیبل، بارکد و تگ را هم روی کالا درج نمیکنند. بنابراین فکر میکنم مهمترین مسئله اعتمادی است که مشتری به فروشگاه میکند.
مسئله دیگری که در حوزه فشن و مد و پوشاک بسیار پررنگ است، مربوط به خریدوفروش این اجناس در فصلهای خاص است. معمولا برندها یک فصل که میگذرد، تخفیفهای ویژهای میدهند. اگر به فروشگاههای فیزیکی هم دقت کنید، به این صورت نیست که نیوکالکشنهای جدید و بهروزی را در آنها ببینید، معمولا سالی یکبار اجناس جدیدی ارائه میکنند. همین امر این اختیار را به ما میدهد که کالاهای یک یا دو و حتی سه فصل قبل را از برندها خریداری کنیم تا بتوانیم به قیمت ارزان به مشتریان بفروشیم. چون برندها به نفعشان است که کالاهای فصل قبلشان را بفروشند چون بعضی از آنها مانند زارا چند ماه یک بار محصولات جدیدی تولید میکنند که تحت عنوان فستفشن نامگذاری میشوند. با این حرکت که برای گرفتن سهم بیشتری از بازار است، خود برند محصولات قدیمیاش را از فروشگاهها جمع میکند. بنابراین به نفعشان است که کالاهای فصلهای قبل را بفروشند و گاه تا ۵۰ درصد به خریداران تخفیف میدهند. هزینههای فروشگاهداری در ایران بسیار بالاست و حتی گاه از کشورهای منطقه هم بالاتر است. خود این مسئله سدی برای حضور بسیاری از برندهای معتبر در ایران شده است. در بعضی از مراکز خرید تهران قیمت اجاره هر متر مربع بین یک تا ۲ میلیون تومان است. بنابراین برای یک فروشگاه ۱۰ متری تا ماهی ۱۰ میلیون تومان و برای یک فروشگاه ۱۰۰ متری تا ماهی ۱۰۰ میلیون تومان باید هزینه اجاره مغازه پرداخت شود که همه این مسائل در کنار یکدیگر موجب شده هزینههای فروشگاهداری بسیار بالا برود. از طرفی برای یک فروشگاه ۱۰۰ متری باید ۲۰ نفر کارمند استخدام کنید و با همه این شرایط باز این فروشگاه یک فروشگاه است و اگر قرار باشد به تعداد فروشگاهها اضافه شود، هزینهها چند برابر میشود.
در حالی که در فروشگاه اینترنتی هرچه کار را گسترش دهید، باز هم نیروی انسانی و فضا و زیرساختها تغییرات عمدهای به خود نمیبینند و حتی اگر بیشتر هم شوند، هزینهها چند برابر نمیشود.حتی اگر حجم کار ما صد برابر شود، نیروی فعلی جوابگوی نیازهاست چون همه اتفاقها در فضای اینترنت رخ میدهد. این امر درنهایت به سود مشتری هم به شمار میرود چون هزینههای فروشگاهداری فیزیکی درنهایت به قیمت کالا اضافه میشود و از جیب مشتری بیرون کشیده میشود. بنابراین به نفع مشتری است که از فروشگاه اینترنتی خریداری کند.