دقیقه ۸۵ است و ثانیهشمار گوشه سمت چپ تصویر، کمکم به عدد ۱۵ نزدیک میشود. بغداد بونجاح توپ را با یک کات توی پای تیز، درست میاندازد روی سر ژاوی که خودش را از خط دفاع پرسپولیس جدا کرده. ژاوی مثل همان روزهای خوبش در بارسلونا، بهترین ضربه سری را که یک بازیکن میتواند بزند، میزند.
۱۰۰هزار تماشاگر توی ورزشگاه و چند ده میلیون ایرانی نشسته پای تلویزیونها، کار را تمامشده میدانند. با خود میگوییم ما باز باختیم. دقیقه ۸۵ از یک تیم قدرقدرت و پرمهره گل خوردیم و عقب افتادیم و رویای اولین فینال لیگ قهرمانان آسیا برای پرسپولیس به باد رفت! باز ما شکست خوردیم…
این صحنه تلخ باختن بود؛ تصویر شکست و سرخوردگی رویاهای آدمهای امیدوار به یک تیم. همهچیز برای یکی از دوستداشتنیترین پرسپولیسهای تاریخ تمام شد؛ یکی از استارتاپیترین پرسپولیسهای همه دورانها! تیمی با کمترین بازیکن ممکن اما با رویایی بزرگ. پرسپولیس ۴دقیقه به پایان، تسلیم شد.
بیایید یک قهرمان به ماجرایمان اضافه کنیم. بیایید یک دست معجزهگر بگذاریم جلوی ضربه سر ژاوی. بیایید یک واکنش درست و بهموقع و حیرتانگیز به قصهمان تزریق کنیم تا از شکست بگریزیم و جشن صعود بگیریم؛ جشن رفتن به سوی سکوی قهرمانی. یک «علی بیران» خرمآبادی بگذارید توی دروازه و دقیقه ۸۵ بازی پرسپولیس-السد را یکبار دیگر به یاد بیاورید؛ درست همانطور که اتفاق افتاد.
بغداد بونجاح خوشاستیل و خوشتکنیک یک پاس پلیاستیشنی میاندازد روی سر ژاوی. بازیساز باهوش اسپانیایی یکی از همان ضربهسرهایی را میزند که فقط از بازیکنهای کوتاهقد برمیآید. همهچیز برای دیدن یک گل زیبا آماده است. بیرانوند بدنش را کمان میکند، دست راستش را در کسری از ثانیه بالا میآورد و با کف دستش توپ را لمس میکند و توپ کمانه میکند از بالای تیر دروازده به بیرون میرود! پرسپولیس در لیگ قهرمانان میماند. چند دقیقه سخت باقیمانده هم میگذرد و تیم ما میرود به فینال! با دستی که به موقع به یاری تیم آمد؛ با واکنشی که هوش و حواس و غریزه را با هم ترکیب کرد و نجاتبخش شد؛ با امیدی که تصمیم بهموقع یک قهرمان خودساخته به تیم داد، شکست دور شد و رفت.
***
واکنشهای بیرانوندی شما کی قرار است به داد تیم استارتاپیتان بیاید؟ بیرانوند درونتان خیال رویارویی با ژاویهای اطرافتان را دارد؟ به این فکر کردهاید که هر روز میشود پرسپولیس بود و از سد السد گذشت؟
در زمانه ناامیدی و نقزدنهای بیپایان، در عصر پاسپورتهای آماده در جیب، در روزهایی که استرس و فشارشان کم از دقیقه ۸۵ بازی نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا ندارد، چه کسی میخواهد دستش را بالا بیاورد و بزند زیر توپی که دارد میرود توی سهکنج دروازه کسبوکار و زندگی شما؟
روزگار سختی است. سال سخت ۹۷ سختتر هم خواهد شد. ۱۳ آبان همین هفته بعد است. موج تازه تحریمها خواهد آمد، سفتهبازها و دلارفروشها به کسی رحم نخواهند کرد. مردم کمپولتر خواهند شد، کسبوکارها کمجانتر، یکی دو تا پرفسور هم پیدا خواهد شد که صحبت از راههای جایگزین برای کل اینترنت کنند، شما اما دست و دلتان نلرزد. شما به بیرانوند درونتان امید ببندید؛ به دستهای معجزهگر، به دقیقههایی که میشود از شکست و تلخی گریخت و جشن شادی گرفت.
به این فکر کنید که وقتی چالشها و مصائب بیشتر و بزرگتر میشوند، راهکارهای بزرگتری هم میخواهند. تقاضا برای فکرهای زیبای نجاتدهنده و رهاییبخش بیشتر میشود. این روزها یا باید جا زد و خوشحالی ژاوی را دید و حسرت خورد یا باید دستها را به سوی آسمان بالا برد و قهرمان یک تیم شد. انتخاب دیگری نداریم!