هشت نوع مختلف از اعضای تیمهای کاری که مدیران را به چالش میکشند.
پرارزشترین دارایی یک شرکت تازهتاسیس اعضای تیم آن است و چالشبرانگیزترین وظیفه کارآفرین یا رهبر این گروه این است که از چه طریق میتواند زمان و انرژی خود را با بازده هرچه بیشتر برای شرکت هزینه کند. پول همیشه مهمترین نیاز یک شرکت نوپا نیست، بلکه اغلب وجود یک مدیر باتجربه و تقسیم کار صحیح برای بهرهمندی از تجربه این مدیر، از اهمیت بیشتری برخوردار است. اغلب بنیانگذاران شرکتهای تازهتاسیس فعالیت خود را با این فرض شروع میکنند که باید رهبری گروه را در بین تمام اعضای گروه تقسیم کرد. اما این گروه از رهبران بهزودی متوجه میشوند که این روند جوابگو نیست و نهایتا به این نتیجه میرسند که بایستی تمام تلاش خود را صرف افزایش بازده شرکت و تمرکز بر زمان وقوع بحران کنند. اما این دسته از مدیران متهم به بدرفتاری، وخیم کردن اوضاع و ازکارافتادگی گروه میشوند! اخیرا کتاب «به درون توجه کنید» (Think Inside The Box) منتشر شده است؛ نوشته ویکتو پراینس و مایک فیجلیلو، از برجستهترین رهبران فکری در زمینه توسعه و پیشرفت رهبری. اگرچه تجارب این دو در زمینه شرکتهای بسیار بزرگ است، اما به طور جالبی ملاحظات آنها بسیار شبیه به تجارب تیمهای نوپاست. نویسنده این کتاب، ماتریس رهبری را متشکل از چهار الگوی رفتاری و هشت نمونه از اعضای گروه میداند. هر کارآفرین بایستی در شروع نگاهی عمیق به درون تیم و اعضای تیم تازهتاسیس خود بیندازد. این کتاب اعضای گروه را براساس الگوی رفتاری و عملکرد آنها به هشت دسته تقسیم میکند:
۱. وفادار به مدیر: این گروه افرادی هستند که از جایگاه و منصب خود در گروه تازهتاسیس رضایت کامل دارند. شما با تکیهبر این گروه که وفادار به شما هستند میتوانید به نتایج بسیار خوبی برسید. این گروه با توجه به رضایتمندی از جایگاهشان و موقعیتشان نسبت به شما، با کمترین فعالیت شما بیشترین رضایتمندی را احساس میکنند. تنها مشکل در مورد آنها این است که پاداششان را بایستی بهموقع و بهاندازه کافی پرداخت کنید تا همیشه به شما وفادار بمانند.
۲. متمایل به پیشرفت: مانند گروه قبل، این گروه را نیز افرادی تشکیل میدهند که از منصب و موقعیتی که مدیر در ابتدا به آنها داده رضایت دارند، با این تفاوت که این اعضا هرچه گروه به جلو پیش میرود از مدیر انتظار مسئولیتهای بیشتر و بزرگتری را دارند، که اگر برآورده نشود گروه را با هدف پیشرفت و موقعیتهای بهتر ترک خواهند کرد.
۳. وابسته به مدیر: این افراد ظرفیت خوبی برای رساندن گروه به اهدافش را دارند، اما مشکل در مورد این گروه از افراد این است که همواره نیازمند دستی برای به پیش رفتن هستند. مواجهه صحیح با آنها به این صورت است که مدیر با رفتارهایی استقلال آنها را از خود به آنها گوشزد کند و متوجه این قضیه سازد که بدون دستور و فرمان مدیر و با توجه به دانش خود به سمت صحیح بایستی حرکت کنند.
۴. گروه مخرب: این گروه از افراد در عین حال که قابلیت خوبی برای انجام فعالیتهای گروه دارند با رفتارهای خود موجب بیانگیزگی و آسیب به روحیه سایر افراد میشوند. آنها حسن نیت شما به اعضای گروه و اعضا نسبت به یکدیگر را از بین میبرند. راهحل این است که با شناسایی این گروه از افراد و با راهنمایی، از رفتارهای سمی آنان جلوگیری کنید.
۵. حواسپرت: این افراد را در گروه همواره در حال کار و فعالیت میبینید، اما مشکل این است که آنها امور را بنا به مصلحت شخصی خود انجام میدهند، نه آنطور که شما بهعنوان مدیر از آنها طلب کردهاید. راهحل مواجهه با این افراد این است که بهآرامی آنها را از مسئولیتهایشان آگاه سازید و از هرگونه حواسپرتی دور کنید.
۶. زرنگها (!): همه شما افرادی را میشناسید که میخواهند با کمترین فعالیت به بیشترین درآمد برسند. این گروه از افراد نیازمند این هستند که مدیر دائما آنها را با دیگر اعضای گروه مقایسه کند و از این طریق نحوه صحیح کار کردن را به آنها یادآوری کند. به همین نسبت سایر اعضای گروه نیز مایلاند مدیر متوجه کمکاری این افراد باشد.
۷. افراد ناوارد: در اغلب گروهها برخی افراد در جایگاههایی قرار میگیرند که پتانسیل علمی و یا عملی آن فعالیت را ندارند. وظیفه مدیر خوب به طریقی برطرف کردن نقصان این افراد و یا گماردن آنها در جایگاهی متناسب با دانش آنهاست.
۸. تنبلها: این گروه از افراد توانایی لازم برای انجام وظایف را دارند، اما فاقد اراده و احساس مسئولیت برای انجام وظایف هستند. وظیفه مدیر برای مقابله با این افراد، دادن انگیزه برای انجام صحیح فعالیتهاست. در غیر این صورت باید با جایگزین کردن این افراد با افراد لایق، مانع از زمین خوردن شرکت تازهتاسیس شود.
رهبری موثر یا به عبارتی رهبری درونگرا تنها نیمی از مشکل یک کارآفرین در پیشبرد اهداف گروه است. آنچه به همین میزان اهمیت دارد مدیریت و رهبری در بازار و در مواجهه مستقیم با خریداران است. اختصاص دادن زمان و انرژی برای هردو (اعضای گروه و خریداران) دشوارتر از آن چیزی است که به ذهن میرسد.