در سالهای اخیر، فناوری دیجیتال با استقبال فراوان جوامع بشری روبهرو شده و دنیای آنالوگ با سرعت زیادی به سمت دیجیتالیشدن گرایش پیدا کرده است. آدمها در زندگی روزمرهشان هرروز بیش از پیش از محتواهای دیجیتال استفاده میکنند و ابزارهای آن، جزء لاینفک زندگی آنها شده است. همین امر کمپانیها را به فکر استفاده از راهکارهای دیجیتالی در حوزه بازاریابیشان انداخت.
حقیقت این است که ابزارهای دیجیتال، سریعتر، قابلانعطافتر، کاربردیتر، سادهتر و مقرونبهصرفهتر هستند؛ پس تعجبی ندارد که با پیشرفت تکنولوژی، عصر دیجیتال به سرعت اتفاق بیفتد اما اهمیت بازاریابی دیجیتال به همینجا ختم نمیشود. موضوع آینده است؛ آیندهای که با ابزارهای دیجیتالیاش جایگزین تمام ابزارهای سنتی که امروزه هم گاه با آنها سروکار داریم، خواهد شد. به عنوان مثال همانطور که کودکان امروز، فلاپی را نمیشناسند، شاید روزی بیاید که در هیچ خانهای تلویزیونی دیده نشود و موضوع اینجا اهمیت پیدا میکند که اگر همین امروز با جریانی که به شدت درحال پیشروی است، همراه نشویم، آیا در آینده توان رسیدن به آن را خواهیم داشت؟
اینترنت به عنوان یک رسانه، بیشترین سرعت رشد را در تاریخ پیدایش رسانهها داشته است. تعداد کاربرانی که رادیو بعد از 38 سال و تلویزیون بعد از 13 سال بهدست آورد را اینترنت در طول تنها 4 سال کسب کرد. اینترنت در حال حاضر رسانه غالب در 7 کشور استرالیا، کانادا، دانمارک، هلند، نروژ، سوئد و انگلیس است که پیشبینی میشود 5 کشور چین، فنلاند، آلمان، ایرلند و نیوزلند نیز در سال 2017 به آنها بپیوندند و این در حالیاست که این 12 کشور 28درصد از سرمایه تبلیغات درجهان را به خود اختصاص میدهند. با این روند رشد، در سال 2020 اینترنت رسانه غالب در دنیا خواهد شد!
ایران هجدهمین کشور از لحاظ رنکینگ میزان کاربر اینترنت در دنیاست که در مقایسه با رتبهای که طبق شاخص توسعه فناوری در دنیا (91) دارد، میتوان نتیجه گرفت که مردم ایران میتوانند مشتریان خوبی برای دنیا باشند. اما این حجم از وابستگی مردم ایران به اینترنت را شاید تاحدزیادی مدیون فعالیت ضعیف دیگر رسانهها و محدودیتهایی که با آن روبهرو هستند، باشیم. همانطور که میزان مخاطبان تلویزیون، رسانههای چاپی و رادیویی در چند سال اخیر کاهش یافته، به مخاطبان اینترنت اضافه شده. این ریزش مخاطب در تمام دنیا دیده میشود که البته در هر کشوری با توجه به عملکرد رسانههای سنتی آن متفاوت است. طبیعتا این مسئله تاثیرات مثبتی بر بهبود روند فعلی بازاریابی اینترنتی داشته که حالا هم با از میان برداشتن تحریمها، برخی یک پرش بیسابقه در بازار اینترنتی ایران را پیشبینی میکنند.
دهه 80، آغاز تبلیغات اینترنتی در ایران
تبلیغات اینترنتی به شکل امروزی در ایران با «پرشینبلاگ» شروع شد. پرشینبلاگ اولین ارائهدهنده سرویس وبلاگنویسی فارسی بود که سال 81 کارش را شروع کرد و زندگی روزمره دهه شصتیها را متحول ساخت.
پس از چندی، امکان قرار دادن بنرهای تبلیغاتی در وبلاگها فراهم شد و حتی ارائهدهندگان سرویسهای وبلاگنویسی که حالا تعدادشان زیاد شده بود، صفحهای برای گرفتن تبلیغ برای خود ایجاد کرده بودند. در همین زمان بود که نیاز به وجود سایتهای تخصصی در زمینه تبلیغات آنلاین احساس شد و سایتهایی از قبیل «ایستگاه» به وجود آمدند که کار آنها اطلاعرسانی درمورد کالاها و خدمات شرکتها بود. در زمان پیدایش «ایستگاه» داشتن وبسایت اختصاصی برای شرکتها، خیلی مرسوم نبود و ازطرفی این کار برای آنها بسیار هزینهساز بود. ازاین رو اکثرا برای تبلیغات آنلاینشان به سایت «ایستگاه» روی میآوردند.
ورود تبلیغات کلیکی به ایران به 8 تا 9 سال قبل برمیگردد؛ در آن زمان وبسایتها با تبلیغ فروشگاهها در وبسایتشان، در فروش آنها سهیم میشدند تا اینکه در سال 89 شرکت اینتورک، تبلیغات CPC(پرداخت به ازای کلیک) را وارد ایران کرد که تبلیغدهندهها بر اساس تعداد کلیکها و مراجعه به رسانهشان، هزینه میپرداختند.
با رشد کاربران تلفنهای هوشمند (مخصوصا سیستم عامل اندروید) به پلتفرمی برای برنامههای کاربردی آن به زبان فارسی نیاز بود. در همان سال 89، گروهی از دانشجویان دانشگاه شریف به همراه چند نفردیگر که به تولید تعدادی برنامه فارسی برای این سیستم عامل مشغول بودند، تغییرمسیر داده و فروشگاهی آنلاین برای نرمافزارهای اندرویدی طراحی کردند. این اپلیکیشن که «کافه بازار» نام داشت، در روزهایی که ایران در لیست سیاه گوگل قرار گرفته بود و مردم نمیتوانستند به نرمافزارهای اندرویدی دسترسی پیدا کنند، نجاتدهنده بود. پس از چندی «کافه بازار» محصولی دیگر را طراحی کرد به نام «عدد» که پلتفرمی برای تبلیغات روی موبایل است. در آن زمان که کسب درآمد از اپلیکیشنهای موبایل کار آسانی نبود، شروع به کار «عدد» مژدهای برای توسعهدهندههای برنامههای موبایل محسوب میشد. چندی بعد، محصول بعدی کافه بازار «دیوار» در سال 91 منتشر شد که کاربران اصلی آن مردم بودند؛ اپلیکیشنی با سرویس مشابه وبسایت «ایستگاه»، اما این بار با ظاهری امروزی و قابل دسترسی روی موبایل.
در «دیوار» هرکسی میتواند برای کالاهایی که میخواهد بفروشد، تبلیغ کند. در این مدت سایتهایی در حوزه خبررسانی از جمله تابناک، عصر ایران و… هم روی کار آمده بودند اما در سالهای اخیر نیاز به یک خبررسانی معتبر برای انتشار محتوای مناسب در جهت معرفی کسبوکارها دیده میشد. این نیاز هم از طرف مدیران شرکتها و هم از طرف خبرنگاران و رسانهها بود. اولین سیستم انتشار و توزیع خبر و محتوا در ایران در سال 93 شروع به کار کرد. «اخبار رسمی» پلی بود بین شرکتها و رسانهها که توسط آن، شرکتها اخبار و محتوای خود را به دست رسانهها و خبرنگاران میرساندند. بحث «سئو» اما متاسفانه تنها چندسالی است که در کشور ما به آن توجه میشود و صاحبان کسبوکارها کمکم به جای آنکه صرفا به دنبال طراحی سایت باشند، به دنبال سیستمهای جدید طراحی برای پاسخگویی به نیازهای کاربران افتادند. در سالهای 91 و 92 وبمسترهای ایران تازه به طور جدی با چالشی به نام «سئو» مواجه شدند و در آن زمان که بهتازگی تب «سئو» پیچیده بود، اینگونه خدمات با هزینههای گزافی توسط افراد و برخی وبسایتها برای مشتریان انجام میشد. البته اتفاقی که در نهایت میافتاد هیچ بهبودی در وضعیت سایت ایجاد نمیکرد و صرفا دور زدن قوانین سئو محسوب میشد.
ملاکی که مشتریان را قانع میکرد رتبه الکسا وبسایتشان بود که باید گفت صرفا سوءاستفاده از عدم اطلاع مشتری بود، زیرا راههای زیادی برای تقلب در این رتبهبندی وجود دارد. البته در این بلبشو سایتهایی با الکسای تقلبی توانستند درآمد خوبی کسب کنند. شرکتها به دنبال سایتهای پرترافیک برای نمایش تبلیغات خود بودند و با دیدن رتبه الکسای این وبسایتها، به آنها اعتماد میکردند. باید گفت قدیمیترین شرکتی که به کسبوکارها خدمات سئو ارائه داد، «ایران سئو» بود. این شرکت ابتدا تنها به سئو چند سایت که متعلق به خودش بود میپرداخت اما چندین سال بعد، این سرویس را برای شرکتهای دیگر نیز در نظر گرفت. اما از سال94 استارتاپی به نام «سایتچکاپ» مقوله سئو در ایران را وارد مرحله جدیدی کرد. این وبسایت براساس 60 فاکتور استاندارد سئو، گزارشی به زبان فارسی و قابل درک برای صاحبان وبسایتها و برنامهنویسان ارائه میدهد و به آنها کمک میکند که با برطرف کردن مشکلاتشان، اوضاع سئو وبسایت را بهبود ببخشند.
از دیگر وبسایتهای مشابه این سرویس در ایران، «سئوچک» و «آواسایت» را هم میتوان نام برد و البته نمونه موفق خارجیزبان این سرویس سایت «MOZ» هست که از سال 2004 فعالیت میکند و طرفداران زیادی در این حوزه دارد. در حال حاضر به جز اینتورک، شرکتهای زیادی در حوزه تبلیغات دیجیتال بنری فعالیت میکنند که از مهمترین آنها میتوان صباویژن، نتبینا و فستکلیک را نام برد.
این شرکتها اغلب تعداد محدودی از سایتها را بهصورت انحصاری در اختیار خودشان دارند که البته برخی از آنها، وبسایتهای بسیار پربازدیدی هستند و از همین طریق هم توانستهاند مشتریان خود را داشته باشند.
سال پیش یعنی سال 94، تعداد نتورکهای CPC در ایران رشد بسیار زیادی داشت که البته بسیاری از آنها دوام نیاوردند و ورشکست شدند. در این اوضاع نیاز به سیستمی هوشمند برای تبادل تبلیغات به میزان زیادی حس میشد. در همین سال «ادرو» به عنوان اولین شبکه تبادل تبلیغات آنلاین و بزرگترین Adexchange خاورمیانه شروع به کار کرد.
پروسه کاری «ادرو» به این صورت است که با اتصال شبکههای تبلیغاتی موجود، خرید و فروش نمایش بنر از طریق این شرکت صورت میگیرد. شبکهها ترافیکشان را با هم تبادل میکنند؛ بهاینصورتکه زمانی که تبلیغاتشان بالاست، ترافیک باقی نتورکها را میخرند و زمانی که تبلیغاتشان پایین است، ترافیکشان را به آنها میفروشند. بحث داغ دیگر در حوزه تبلیغات آنلاین «شبکههای اجتماعی» است. ورود «فیسبوک»، کاربران ایرانی اینترنت را وارد فصل جدیدی کرد. در سال 85 ثبتنام در فیسبوک همگانی شد و حدود 3 سال بعد در سال 88، زمانی که حجم زیادی از کاربران ایرانی به فیسبوک روی آورده بودند، فیسبوک در ایران فیلتر شد. با این وجود این روند رشد ادامه داشت و در سال 2012، 58درصد از کاربران اینترنت در ایران، پروفایل فیسبوک داشتند.
اتفاق بزرگ بعد «وایبر» بود که سال 2010 برای آیفون و 2011 برای اندروید ارائه شد. پس از چندی ایران رتبه اول در بازدیدکنندگان وایبر را داشت که چیزی حدود 10 درصد از کل کاربران این شبکهاجتماعی بود. در این دوران، بازار تبلیغات در وایبر هم داغ شد. این تبلیغات بیشتر برای کسبوکارهایی که مخاطبان عام داشتند، مورد استفاده قرار میگرفت.
در همین سال اینستاگرام به بازار آمد و رشد بسیار سریعی در دنیا داشت. این شبکه اجتماعی در حال حاضر بیش از 10 میلیون کاربر ایرانی دارد و این درحالیاست که بیش از 13 میلیون بار، اپلیکیشن آن از کافهبازار دانلود شدهاست. با روی کار آمدن وایبر و اینستاگرام به عنوان دو شبکه اجتماعی که فیلتر هم نبودند، به تدریج فیسبوک کاربران ایرانی خودش را از دست داد. در سال 2013 با راهاندازی شدن برنامه تلگرام و پس از آن، اختلالاتی که وایبر در ایران داشت، حجم عظیمی از کاربران ایرانی به تلگرام روی آوردند و وایبر هم به سرنوشت فیسبوک در ایران دچار شد. بر اساس آخرین نظرسنجی صورت گرفته توسط «ایسنا»، 53 درصد از کل مردم ایران حداقل عضو یکی از شبکههای اجتماعی هستند که در این میان تلگرام به پرطرفدارترین شبکه اجتماعی در بین مردم ایران تبدیل شده و تعداد کاربران تلگرام در ایران بیش از 20 میلیون نفر است.
اخیرا هم دبیر شورای عالی فضای مجازی در ایران اعلام کرد که طبق بررسیها بالغ بر ۱۰۰ هزار کانال توسط ایرانیها در این شبکه ایجاد شده و در طول یک شبانهروز، بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار مطلب در فضای کانال تلگرام تولید میشود. دراین میان تعدادی شبکه اجتماعی ایرانی هم بهوجود آمدند که اولین آنها «کلوب» بود. کلوب کارش را از سال 83 شروع کرد و هدف آن، این بود که علاوه بر ایجاد ارتباط سالم میان فارسیزبانان در جهان، تبادل اطلاعات درخواستی میان آنها صورت بگیرد؛ اما متاسفانه این وبسایت هیچگاه از تبلیغات و پروفایل کاربرانش درآمدی کسب نکرد و بعد از تنها دو سال فعالیت، ترافیکش افت زیادی داشت و بسیاری از کاربرانش را از دست داد.
این روزها محتواهای ویدئویی، بازده بسیار خوبی در بحث بازاریابی شرکتها در دنیا داشتهاند. «آپارات» نمونه ایرانی یوتیوب در ایران، بسیار موفق عمل کرده و باتوجه به فیلتربودن یوتیوب در ایران، اغلب شرکتها، این پلتفرم را برای اشتراکگذاری ویدئوهایشان انتخاب میکنند. در این زمینه سایتهای نوپایی مثل «نماشا» هم وجود دارد که سرویسی مشابه آپارات را ارائه میدهند.
شرکت دیگری که با محتوای ویدئویی سروکار دارد، «تپسل» است. تپسل ویدئوهای تبلیغاتی را در اپلیکیشنهای پرمخاطب نمایش میدهد. پروسهای که اتفاق میافتد به این صورت است که با هربار دیدهشدن ویدئو به صورت کامل، مشتری صاحب ویدئو، مبلغی بابت آن میپردازد که از آن به صاحب اپلیکیشن پرداخت خواهد شد. تپسل تاکنون روند خوبی داشته و در یک سال اول فعالیت، بیش از یک میلیارد ثانیه ویدئوی تبلیغاتی به کاربران نمایش داده است. «ویداد» هم پلتفرم دیگری در این زمینه است که قابلیت توزیع تبلیغات ویدئویی، روی بستر وب و اپلیکیشنهای موبایل را دارد و سرویسهایی از قبیل «تیزرهای تبلیغاتی ابتدا و انتهای ویدئوها»، «نمایش بنرهای تبلیغاتی روی ویدئو» و «نمایش تبلیغات روی برنامههای پخش زنده» را دارد.
یکی دیگر از قدیمیترین شیوههای تبلیغات آنلاین، «ایمیل مارکتینگ» است که هنوز برای بازاریابان بسیار پرکاربرد محسوب میشود. سرویسی که در این زمینه از سال 85 در ایران فعالیت میکند «میلچی» است. این شرکت با این شعار که «ایمیل مارکتینگ ساده شد» شما را در طراحی ایمیلهایتان کمک کرده و ارسال هزاران ایمیل در هر ساعتی را برایتان میسر میکند و مهمتر از همه اینکه گزارشهایی را پس از ارسال آنها، در خصوص میزان اثربخشی ایمیلتان، برای شما میفرستد. سرویس محبوب دیگری که در ایران بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، «Mailerlite» است که در ابتدا یک شرکت طراحی وبسایت در کشور لیتوانی بود اما از 2010 فقط در زمینه ایمیل مارکتینگ فعالیت میکند. این شرکت در ایران هم شعبه دارد. با اینوجود میبینیم که هنوز اغلب شرکتها در زمینه بازاریابی سردرگم هستند و متوجه این حقیقت نیستند که در عصر امروز باید محصولاتشان را بفروشند؛ نه اینکه منتظر باشند تا خریداری شوند.
در جهانی که بازار به سرعت در حال پیچیدهتر شدن است، شرکتها باید پیش از هر اقدامی مشتریانشان را بیشتر و بیشتر براساس علایق، نیازها، موقعیت جغرافیایی و دیگر عوامل موثر گروهبندی کنند و مهمتر از آن، جامعهای که در آن به فعالیت میپردازند را نیازسنجی نمایند. درست است که توجه به نمونههای موفق خارج از کشور، بسیار موثر واقع میشود اما هر کشوری نیاز به قواعد بازاریابی خودش را دارد و استفاده صرف از ادبیات ترجمهای نمیتواند شرکت شما را به اوجی که میتوانید به آن دست پیدا کنید، برساند. تبلیغات آنلاین که چند سال پیش، کمتر از 1 درصد از کل بودجه تبلیغات در کشور را به خود اختصاص میداد، حالا با توجه به رشدی که در خاورمیانه شاهد آن هستیم و اتفاقات مهمی که همه در سالهای اخیر در حوزه ابزار های دیجیتال مارکتینگ ایران رخ دادهاند، پیشبینی میشود سالهای آتی، در اینبازار جهش بزرگی اتفاق بیفتد و درصد هزینههای صرف شده در تبلیغات آنلاین کشور، بیش از 10 درصد رشد داشته باشد.