شاد آذر، یک کارآفرین پاکستانی است که در سال ۲۰۱۴ کسبوکار Lieferoo را برای حملونقل اقلام بدقواره ایجاد کرد اما این کسبوکار شکست خورد. او که از پاکستان به آلمان آمده بود، تلاش کرد تا مشکلی را که خودش و بسیاری افراد دیگر برای حملونقل اقلام داشتند، رفع کند.
ارزیابی اولیه طرح به خوبی انجام شد اما به دلیل وجود مشکلاتی در بازاریابی و ناسازگاری گروه همکاران ناچار از خاتمه کارش شد. آقای آذر کارآفرین ۲۹ ساله پاکستانی است که از سال ۲۰۱۴ به عنوان متخصص بازاریابی و کسبوکار در مونیخ زندگی میکند.
او که پس از ۲سال کار در یک شرکت حوزه مخابرات و برای تحصیل وارد آلمان شده بود، یک سامانه حملونقل ایجاد کرد که خدمات تدارکاتی اقلام بدقواره را انجام دهد. به عنوان نمونه، او دیده بود که اگر کسی بخواهد یک گربه را جابهجا کند، باید کسی باشد که خدمات لازم را فراهم کند و شرکت او به نام Lieferoo برای همین نوع خدمات تاسیس شد.
طرح کسبوکار Lieferoo بر مبنای دریافت حقالسهم معادل ۱۰ درصد از هزینه حملونقل بود. رئیس و بنیانگذار شرکت خود آقای آذر بود، در همین حال وظایف مربوط به بازاریابی، فروش و تهیه طرح تجاری و امور مالی را خودش انجام میداد.
او پیش از این تجربه شکست در یک کسبوکار دیگر را هم داشت و تجربه کاریاش به او کمک کرد که برنامه این کسبوکار را به خوبی تنظیم کند. او که در شغل قبلیاش زمینه مناسب برای رشد نمیدید، بهتدریج نسبت به کار در آن محل بیانگیزه شد و وقتی که به مونیخ نقل مکان کرد، مشغول به کار برای یک شرکت بزرگ شد که بعدتر توسط اینتل خریداری شد.
اما به سرعت متوجه شد که کار کردن در یک شرکت بزرگ او را راضی نمیکند و مایل بود تا در یک کسبوکار نوپا مشغول شود. اما به جای اینکه از ابتدا در شرکت خودش کار کند، تصمیم گرفت که وارد همکاری با یک کسبوکار نوپای فعال در حوزه تبلیغات شود. او در این شغل تجارب ارزشمندی به دست آورد که برای شروع کار خودش مفید بود.
از پاکستان تا آلمان
طرح نخست او این بود که بستری برای ارتباط افرادی که از پاکستان به آلمان میآمدند، ایجاد کند تا هر کسی که از پاکستان مسافرت میکند، برخی اقلام را برای فرد دیگری که در کشور مقصد است، به همراه ببرد. او در اینباره یک نظرسنجی ترتیب داده و آن را در چند بستر مختلف اینترنتی قرار داد.
همچنین با حدود ۱۰۰نفر در این مورد صحبت کرد تا نظرات آنها را گردآوری کند. پس از صرف نزدیک به ۲ماه وقت برای ارزیابی دیدگاه بهتری نسبت به نیاز افراد در این زمینه پیدا کرد و حتی یک گروه در فیسبوک ایجاد کرد که افراد بسیاری در آن عضو شدند.
به این ترتیب به زودی افراد بسیاری از او میپرسیدند برای رفع مشکل چه برنامهای دارد، اما به دلیل محدودیتهای مالیاتی و نگرانی بابت اینکه بستر کاری که ایجاد میکند، برای جابهجایی مواد مخدر استفاده نشود، برنامه کاری را به حمل و جابهجایی اقلام در منطقه محل زندگیاش تغییر داد.
او با یکی از دوستان دانشگاه به عنوان شریک بنیانگذار وارد کار شدند و بستر اجرای کار در اینترنت را فراهم کردند. تعداد زیادی از افراد متقاضی ارسال محموله خود بودند اما تعداد اندکی برای حمل این محمولهها اعلام آمادگی میکردند.
در همین زمان یکی از بنیانگذاران به کشورش برگشت، از طرفی آقای آذر به عنوان یک دانشجو اجازه داشتن کسبوکار برای خودش نداشت و به زبان آلمانی هم تسلط نداشت و ناچار شد یک نفر آلمانی را برای حل ظاهر اداری امور استخدام کند اما این فرد انگیزه لازم برای همکاری نداشت. درکنار اینها تبلیغ ناکافی و نداشتن منابع مالی باعث شد که او قادر به ادامه کار نباشد.