متولد 1351 در تهران است. بدون تعارف و بسیار جدی و در عین حال بسیار خندهرو. مدیرعامل یک شرکت بزرگ داروسازی به نام سیناژن. شرکتی که وقتی او بهعنوان میرعاملش انتخاب شده فقط 12 نیرو داشته و الان در مجموع، سه هزار و 500 نفر نیروی انسانی با مدرک تحصیلی فوق لیسانس به بالا در آن مشغول به کار هستند.
صحبت از هاله حامدیفر است که مدرک دکترای داروسازی دارد. واقعیت این است که همه جای ایران سرای اوست. اهل ادبیات و موسیقی. عاشق فرهنگ نواحی مختلف ایران است و یکی از افراد فعال در شبکههای اجتماعی.
معمولا از امید میگوید. از کار کردن و خسته نشدن. میگوید در فرهنگ ما این بینش غلط وجود دارد که میگوید: کار مال خر است. از این بینش عمیقا متاسف است.
کارکردن را بهترین راهکار برای رشد میداند. شهریور سال 1374 فارغ التحصیل شده است و بلافاصله وارد بازار کار شده است. در آن زمان همسرش سرباز بوده.
میگوید در آن زمان مناسبترین فرصت برای کار، کار در داروخانهها بوده و او به مدت دو سال بهعنوان مسئول فنی در داروخانههای تهران کار کرده است.
به صنعت علاقهمند بودیم
هم او و هم همسرش به صنعت علاقهمند بودهاند. بنابراین در شرکت داروسازی اکسیر که الان در بروجرد واقع است، مشغول به کار میشوند. از یک سال پیش از آن، انستیتو پاستور ایران فراخوانی داده بود برای پروژه تولید واکسن هپاتیت B و هاله و همسرش در امتحان مربوط به آن شرکت کرده بودند: سه ماه از حضور ما در بروجرد میگذشت که به ما اعلام کردند که باید بابت آموزش پروژه هپاتیت B به کوبا اعزام بشوید.
ما یک سال کوبا زندگی کردیم و بعد به ایران برگشتیم. بعد از آن چهار پنج سال در انستیتو پاستور ایران مدیر بخش تضمین کیفیت بودم و بعد از آن به سیناژن ملحق شدم.
هاله حامدیفر میگوید شرکت سیناژن در سال 1373 تاسیس شده است. ولی سیناژن آن زمان، شرکتی بوده که محصولات آزمایشگاهی و کیتهای تشخیصی تولید میکرده است.
سال 1380 که مدیرعامل آن زمان سیناژن قصد رفتن از شرکت را داشت و پست مدیرعاملی به من پیشنهاد شد، چون داروساز بودم، پیشنهاد دادم که شرکت وارد حوزه دارو شود و در حقیقت سیناژن به شرکتی دارویی تبدیل شد.
یعنی از سال 1380، سیناژن بهعنوان شرکت دارویی فعالیتش را ادامه داد. الان 18 سال است که هاله حامدیفر، مدیرعامل این شرکت بزرگ دارویی است.
تغییری که هاله حامدیفر ایجاد کرد
او با تغییر استراتژی شرکت، نام و رسم متفاوتی برای سیناژن رقم شده است. پیش بردن پروژه داروی ام اس یکی از کارهای عمده این شرکت است.
سال 85 نخستین داروی شرکت سیناژن به نام «سینوبکس» که داروی بیماران ام اس بوده، وارد بازار شده است. در آن زمان یک تولیدکننده در دنیا این دارو را تولید میکرد که در آمریکا قرار داشت.
آن زمان بیشترین ارزبری دارو توسط این دارو اتفاق میافتاد. یعنی چیزی حدود 100 میلیون دلار در سال، برای تهیه این دارو هزینه میشد.
ما معتقد بودیم و هستیم که در ارتباط با کارهای تخصصی و به ویژه هایتک، بهترین نتیجه زمانی بهدست میآید که بتوانی از همه منابعی که بیرون سازمانت یا حتی بیرون از کشورت وجود دارد، استفاده کنی.
در آن زمان متوجه شدیم که یک انستیتوی آلمانی روی داروی ام اس کارهایی انجام داده و ما پروژه تحقیقاتی با آنها تعریف کردیم و با همکاری آنها پروژه را جلو بردیم. در اوایل کار، شرایط سختی داشتیم چون بنیه افتصادی نداشتیم و وام گرفته بودیم و نمیدانستیم که چه اتفاقی در آینده برایمان رخ میدهد.
اما وقتی دارو ساخته شد و این دارو که سینوبکس نام داشت، وارد بازار شد، نظر پزشکان را جلب کرد و بیمارانشان پاسخهای خوبی گرفتند. در نتیجه این دارو با فروش خوبی مواجه شد.
درآمدمان را دوباره سرمایهگذاری میکردیم
بعد از آن هر چه درآمد داشتیم، برای توسعه، سرمایهگذاری کردیم. در آن زمان فروش سالانه ما 300میلیون تومان بود ولی روی یک پروژه دو میلیارد تومانی سرمایهگذاری کرده بودیم.
پروژه داروی ام اس که حتی الان که بعد از آن بیش از 50 پروژه دیگر را هم انجام دادهایم، پروژه خاصی بود. چون علاوه بر جنبههای علمی، جنبههای احساسی هم در آن دخیل بود.
ما فکر میکردیم که حتما باید چنین دارویی را تولید کنیم. ریسک خیلی بزرگی بود و من تا آن زمان چنان کاری انجام نداده بودم. قبل از چنین مسئولیتی، کارمند انستیتو پاستور بودم و در راس مدیریت یک شرکت، ریسککردن و مسائلی از این دست قرار نداشتم.
اما چون هیات مدیره شرکت رویکرد پیشتیبانی داشتند، این ریسک را انجام دادم. مثلا آقای دکتر مهبودی قوت قلبی برای ما بود و حمایتهای زیادی کرد. هر چند با دست خالی جلو رفتیم.