اخبار استارتاپی

سال سخت 97

یادداشت رضا جمیلی | شماره آخر سال 96 است. باید جمله کلیشه‌ای و البته کمی دوست‌داشتنی «یک سال گذشت» را همین سطر اول خرج کنم و خودم و شما را از سنگینی سایه‌اش بر سر این یادداشت خلاص کنم. اما ترجیح می‌دهم بنویسم «چه سال‌ها که در پیش است». ازجمله همین سال 97 که اگر گوش حواستان را خوب تیز کنید، هرم نفس بهاره‌اش را روی پوست تن‌تان حس خواهید کرد. بهار 97 همین پشت در ایستاده و چه رخصت بدهید و چه ندهید، سبزتان خواهد کرد. سبز بسان امید ما؛ بسان آرزوهای چشم‌به‌راه، بسان دست‌های بی‌ادعایِ سازنده و جست‌وجوگر که با افسون امید، جان به رگ‌های زندگی می‌دهند و با همین اندک امید زخم‌خورده، هویت‌‌اش را مکرر به یاد خودش می‌آورد. حالا من؛ سبز و امیدوار و بی‌ادعا، درست چشم‌درچشم بهار، می‌خواهم از سالی که رفت و سالی که پیش روی ماست، بگویم. به رسم سنتی که در 2 سال گذشته دنبال کرده‌ام، در آخرین شماره هر سال برای سال آینده یک پیش‌بینی ضمیمه این یادداشت خواهم کرد. در یادداشت سال گذشته‌ام پیش‌بینی کرده بودم که استارتاپ‌های شهرستانی گل خواهند داد.

امسال در کنار چهره سال استارتاپ‌های کشور که عنوانش را ما به بنیانگذار علی‌بابا، مجید حسینی‌نژاد دادیم، یک استارتاپ شهرستانی حسابی چهره شد؛ کشمون از شهر قائنات در استان خراسان جنوبی، ستاره سال استارتاپ‌ها بود. محمد قائم‌پناه، زعفران را به یک محصول استارتاپی تبدیل کرد تا در گوشه و کنار اکوسیستم مدت‌ها اسم خودش و کشمون سر زبان‌ها باشد. کشمون نشان داد که بچه‌های شهرستان اگر زمینه‌ها و ظرفیت‌های بومی و محلی‌شان را با کد زدن‌های پشت لپ‌تاپشان بُر بزنند، نتایج فوق‌العاده‌ای می‌توان از آن گرفت. کشمون اگرچه درآغاز راه است و برای تبدیل‌شدن به یک استارتاپ موفق، راه زیادی در پیش دارد، اما می‌تواند الگویی برای یک مدل از راه‌اندازی کسب‌وکارهای نوپا باشد که بیش از آنکه بر پایه نمونه‌های موفق خارجی بنا شده باشند، با نگاه و توجه به آنچه پیرامون شهرها و روستاهای کشور، واجد ارزش و ظرفیتی تاریخی است می‌توانند شکل بگیرند، رشد کنند و البته ستاره شوند. خبرهای خوبی که از مشهد و گرگان و بندرعباس و سنندج و استارتاپ‌هایشان به گوش رسید، در کنار ده‌ها رویداد استارتاپی که در سراسر کشور برگزار شد، نشان می‌دهد که 96 اگرچه نه‌ تمام‌وکمال، اما سال خوبی برای شهرستانی‌ها بود. و اما 97. سال سخت 97! سال چشم دوختن به بازی دلار و برجام و سیاست و اقتصاد؛ سالی که می‌توان آن را اولین سال از شروع دوره بلوغ دیررس اکوسیستم استارتاپی نامید؛ سالی که شاید بتوان پیش‌بینی کرد مراودات و معادلات زیست‌بوم کسب‌وکارهای نوپای کشور از سطح تعارف و تمجید و مرام و رفاقت کمی بیشتر به استانداردهایی که باید نزدیک‌تر شود؛ سالی که شاید درصد اختلاف‌ها و دعواهای حقوقی آن بیش از آنکه نگران‌کننده باشد، نشان‌دهنده آمادگی برای ورود به یک عصر جدید خواهد بود. عصر عبور از دوره کودکی و پا گذاشتن به بلوغی که لازمه‌اش پذیرفتن برخی شکست‌ها و خروج‌کردن‌ها و پالایش کردن‌هاست.

دوره‌ای که شاید کمی تلخی با خود داشته باشد اما مثل پوست ترکاندن بلوغ، برای رسیدن به حد اعلای جوانی و شکوفایی چاره‌ای جز عبور از آن نیست؛ به دور از استعاره اگر بخواهم بگویم، اینکه بخشی از سال 97 به کنار رفتن استارتاپ‌هایی خواهد گذشت که در سال‌های گذشته آنگونه که باید منحنی‌های رشد و فروش آنها امیدوارکننده نبوده است. مفهوم شکست را بیش از هر دوره دیگری خواهیم شنید و تعارف‌ها بر سر معرفی ایده‌های ناکام کمرنگ‌تر خواهد شد. باز هم بگویم که این تحول، یک گام به جلوست؛ حالا هرچقدر برای برخی استارتاپی‌ها هزینه‌زا ‌باشد. دوست دارم پیش‌بینی کنم سال 97 یک پیام‌رسان ایرانی با جذابیت‌هایی که نتوان در برابر آنها مقاومت کرد پا به بازار خواهد گذاشت و امپراطوری بلامنازع تلگرام را به زیر خواهد کشید؛ اما با تمام ظرفیتی که برای راه‌افتادن یک پیام‌رسان تمام‌ایرانی که بتواند بخشی از رویای دولت الکترونیک (موبایل) را محقق کند وجود دارد، پیش‌نیازها و بایسته‌های سیاسی برای روی‌آوردن به یک رویکرد آشتی‌جویانه به تکنولوژی‌های مبتنی بر تولیدمحتوای جمعی را در بین آنها که سیاستگذار و تصمیم‌گیرنده‌اند، فعلا نمی‌بینم. می‌توانم بگویم اگر یک اراده برای عبور از ترس‌های فعلی از شبکه‌های اجتماعی شکل بگیرد، می‌توان یک پیش‌بینی قدرتمند کرد اما از طرفی پیش‌بینی‌کردن با ‌پیش‌فرض و شرط هم که دیگر پیش‌بینی نیست! پس، از خیر پیش‌بینی در مورد موفقیت بزرگ یک پیام‌رسان داخلی در سال 97 می‌گذرم. شاید در پایان 97 از این محافظه‌کاری‌ام پشیمان شوم اما فعلا چاره‌ای نیست!

سال 97 از بلاکچین ایرانی بیشتر خواهیم شنید. منظورم از بلاکچین ایرانی هم نمودهای این تکنولوژی انقلابی در اکوسیستم استارتاپی ایران و البته با احتمال کمی در زندگی ایرانی‌هاست. اینکه دقیقا بلاکچین ایرانی در چه بخش‌هایی و حوزه‌هایی خود را به رخ خواهد کشید را من نمی‌دانم! (پیش‌بینی نوبر که می‌گویند یعنی این!) این ندانستن اما ریشه‌هایی دارد؛ اول اینکه صحبت از یک فناوری پیچیده است که هنوز میوه‌های واقعی آن حتی در کشورهای توسعه‌یافته هم رسیده و آبدار نشده چه برسد به ایران که باید اول تکلیفش را با ماهیت آن روشن کند، اما چیزی که روشن است اینکه، بلاکچین در سال 97 گردوخاک به پا خواهد کرد. یا کلا زیرآب آن را خواهند زد یا در برخوردی عقلانی از آن خدمات و محصولات خواهیم گرفت. اما آخرین پشی‌بینی‌ام از موارد قبلی خوشبینانه‌تر و امیدوارانه‌تر است. 97 سال استارت‌‌آپ‌های اینترنت اشیا خواهد بود؛ سالی که کم‌کم صحبت از گجت ایرانی متصل به اینترنت و افزایش کاربردپذیری آنها در زندگی روزمره ایرانی‌ها موضوع بحث خواهد شد و احتمالا همانطور که اسنپ در 2 سال گذشته به زیست ایرانی‌ها راه یافت و فرهنگ استفاده از اسمارت‌فون را گسترش داد، اینترنت اشیا هم کم‌کم جای خود را اول در بین گیگ‌های فناوری و بعد آدم‌های معمولی‌تر باز خواهد کرد. همه اینها یک تبصره می‌خواهد که در ابتدای این یادداشت در مورد آن نوشتم، اینکه سال سخت 97، دستخوش بازی‌هایی که نتایج آنها پیش‌بینی‌ناپذیر است، نشود، اینکه سال سخت 97، سالی آسان باشد‌ و چه آرزویی بهتر از این برای سال جدید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در حال تست نسخه ی آزمایشی سایت شنبه مگ هستیم!

اگر با ایراداتی در رابط کاربری سایت مواجه شدید، آن را به ما اطلاع دهید. از همراهی تون سپاس‌ گذاریم.

در حال تست نسخه ی آزمایشی سایت شنبه مگ هستیم!

اگر با ایراداتی در رابط کاربری سایت مواجه شدید، آن را به ما اطلاع دهید. از همراهی تون سپاس‌ گذاریم.