بنیان‌های حقوقی فراموش‌شده کسب‌وکارهای فین تک

به بهانه فیلترشدن استارتاپ سهامیاب

1

فیلترینگ، مسدود‌شدن، مسدود‌کردن، تعطیل‌شدن یا تعطیل‌کردن هر کسب‌وکاری حتی از نوع غیرنوآورانه و غیرفناورانه آن‌هم موضوع خوشایندی نیست، چه برسد به اینکه آن کسب‌وکار نوآورانه، فناورانه و حاصل فعالیت گروهی از جوانان عاشق ایران باشد؛ همانند جوان‌هایی که انقلاب کردند و در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل جانشان را وسط میدان گذاشتند، امروز هم شاهد پایمردی نسلی هستیم که برای توسعه و افزایش کیفیت زندگی ایرانیان ایستاده‌اند.

ماجرایی که برای سهامیاب رخ‌داده، برای هیچ‌کدام از ما خوشایند نیست؛ منتها نکاتی وجود دارد که به بهانه این ماجرا در ادامه بررسی می‌کنیم.

چرا باید سیستم قضایی ایران با نوآوری بیشتر آشنا شود؟

به‌هیچ‌وجه تصور نمی‌کنم، سیستم قضایی ایران دشمن نوآوری و فناوری باشد ولی انتظار تساهل و تسامح بیشتری در مورد کسب‌وکارهای مبتنی بر نوآوری را از آنها داریم. شناخت و درک سیستم قضایی از کسب‌وکارهای جدید باید بیشتر شود.

مطمئن هستم که قاطبه فعالان سیستم قضایی ایران به دنبال حق و حقیقت هستند، اما تصور می‌کنم سرعت تغییرات چنان زیاد است که ممکن است بخشی از آنها از روندها جا مانده باشند. به این موضوع به‌عنوان یک عیب و ایراد نگاه نمی‌کنم، بلکه این را وظیفه‌ای بر دوش خودم و دیگر همکارانم می‌دانم که فعالان قضایی در ایران را با جریان‌های فناوری و نوآوری بیشتر آشنا کنیم.

پیشنهاد می‌کنم فیلم حضور مارک زاکربرگ در مجلس سنای آمریکا را ببینید و متوجه عمق عدم درک نمایندگان پیشروترین کشور دنیا از فناوری بشوید.

روزنامه‌نگاری اردیبهشت‌ماه یادداشتی نوشته بود که بخشی از آن را در ادامه نقل می‌کنم:

“در جلسه شهادت مارک زاکربرگ درباره امنیت فیس‌بوک و اطلاعات کاربران، نکته مهمی دیده می‌شد که روزنامه‌نگاران این حوزه در آمریکا به آن زیاد اشاره کردند. اینکه نمایندگان کنگره که در جلسه حاضر بودند و از زاکربرگ سؤال می‌پرسیدند، اغلب کسانی با سن حدود ۷۰ سال بودند. کسانی که برخلاف زاکربرگ و آدم‌های هم‌نسل او، واقعا ایده چندانی از جهان جدید و پیچیدگی‌های فنی و مفهومی دنیای دیجیتال نداشتند.

مثلا یکی از سناتورها (لیندزی گراهام) از او پرسید: آیا توییتر هم شبیه همین کاری است که شما می‌کنید؟ و زاکربرگ کمی نگاهش کرد و فقط گفت بله، خب ما در بعضی جهات با آنها همپوشانی داریم.

یک سناتور دیگر (برایان شاتز) پرسید: اگر من از طریق واتس‌اپ، ایمیلی برای کسی بفرستم آیا آگهی‌دهنده‌های شما با خبر خواهند شد؟ که نشان می‌داد او واقعا نمی‌داند با پیام‌رسان‌ها ایمیل نمی‌فرستند.

یکی از سناتورها (روی بلانت) وسط سؤال‌ها ناگهان به زاکربرگ گفت که پسرش یک طرفدار و کاربر جدی اینستاگرام است و از او خواسته در این جلسه به زاکربرگ سلام برساند و از همه بامزه‌تر سناتوری (اورین هاچ) بود که از او پرسید: چطور ممکن است که شما خدمات رایگان به کاربرانتان می‌دهید؟ پس از کجا پول درمی‌آورید؟ و زاکربرگ بعد از مکث برای مطمئن‌شدن از جدی بودن سؤال گفت: سناتور، ما آگهی می‌گیریم!”

وقتی این وضعیت در جایی مانند آمریکا حاکم است، طبیعی است که انتظارها از قانونگذاران، مجریان قانون و ضابطان قضایی در ایران کمتر است، ولی این دلیل نمی‌شود که برای درک دنیای جدید تلاش نکنیم.

نکته مهم دیگر این است که قانونگذار در ایران هنوز فضای جدید را جدی نگرفته است. هنوز نوآوری، فناوری، کسب‌وکارها، ایده‌ها و طراحی در ذهن قانونگذار مفهومی انتزاعی هستند که بیشتر به کار سخنرانی و گفتن حرف‌های قشنگ می‌آیند. قانونگذار در ایران هنوز درک کاملی از جریان‌های جدید ندارد.

همان‌طور که در مورد مجلس سنای آمریکا گفتم احتمالا وضعیت به‌مراتب بدتری در مورد مجلس ایران وجود دارد. من حتی برخی مدیران کسب‌وکارهای فناوری را می‌شناسم که در مورد همان حوزه‌ای که فعالیت می‌کنند هم تصور درستی از جریان‌های در حال رشد ندارند، چه برسد به نماینده‌های مجلسی که ارتباط زیادی با این فضاها ندارند. این وظیفه فعالان این عرصه است که نماینده‌های مجلس را با عمق این فضا آشنا کنند.

به خط قرمزها توجه کنیم. متأسفانه دوستان سهامیاب قربانی یکی از همین خط قرمزها شده‌اند و اینکه بیاییم بگوییم چون بانک پاسارگاد از این استارتاپ شکایت کرده، پس بانک کار بدی کرده، با هیچ منطقی درست نیست. نیازی به تأکید نیست که موافق یک ساعت فیلتر هیچ‌کدام از کسب‌وکارهای ایرانی نیستم

آیا شاکی حق دارد؟

بنابراین شاکی حق دارد و نمی‌توان او را به خاطر پیگیری حقوقی یک موضوع متهم کرد. در ماجرای سهامیاب این حق بانک پاسارگاد است که اگر تصور می‌کند حقی از او ضایع‌شده، از راه قانونی شکایت کند.مشاهده کردم که برخی به مدیران بانک پاسارگاد تاخته بودند که چرا از یک استارتاپ شکایت کرده است! واقعا بر چه مبنایی می‌خواهیم که مدیران یک بانک در سطح شعور، معرفت یا اخلاق با دیگر کسب‌وکارها رفتار کنند؟ برخی از مطالبی که در شبکه‌های اجتماعی مشاهده می‌کنم، صرفا شکاف‌ها را بیشتر می‌کند.

نه بانک پاسارگاد و نه هیچ کسب‌وکار خصوصی دیگری وظیفه ندارند بر مبنای معرفت، شعور و اخلاق با کسب‌وکارهای دیگر رفتار کند. قطعا فعالان عرصه‌های نوآوری بهتر از من دعواهای حقوقی کسب‌وکارهای بزرگ و کوچک را در خاطر دارند. بیشتر از تعداد موهای سر بسیاری از ما دعواهای حقوقی بین کسب‌وکارهای نوآورانه در دنیا درگرفته است. در بسیاری از موارد حتی می‌دانیم که یک کسب‌وکار با قصد زمین زدن کسب‌وکاری دیگری وارد این عرصه شده است. کار ما توصیه و نصیحت اخلاقی به کسب‌وکارها نیست! جایی که باید به خواسته بحق یا ناحق بانک پاسارگاد رسیدگی کند، قوه قضاییه است.

به دلیل فضای پر از سوءتفاهم فعلی لازم است تأکید کنم که حرف من صرفا درباره سهامیاب نیست و درباره همه کسب‌وکارهای نوپا این موضوع صدق می‌کند. رعایت مسائل فنی مرتبط با امنیت و مسائل حقوقی راهی است برای حفاظت از دارایی‌ها. متأسفانه بسیاری از کسب‌وکارهای ایرانی این خط را پیش‌گرفته‌اند که ما مجوز نمی‌گیریم.

توجه کنیم که مشابه سهامیاب جایی داریم به نام بورس۲۴. بورس۲۴هم مجوز پایگاه خبری دارد و هم مجوزهای دیگر فعالیت در فضای سرمایه‌گذاری را. ممکن است بورس ۲۴ از منظر تجربه کاربری با سهامیاب، صد تحلیل و بقیه فاصله داشته باشند؛ منتها همه کسب‌وکارها چه نوپا و چه سنتی، باید تلاش کنند زیرساخت‌های قانونی قوی‌تری داشته باشند.

بازار سرمایه عرصه آزمون‌وخطا نیست!

بازار سرمایه عرصه آزمون‌وخطا نیست و باید با احتیاط بیشتری در این فضا قدم برداشت. کسب‌وکارهای کوچک بسیار باید مراقب باشند که شیفته رتبه الکسا و موفقیت‌های سریع خود نشوند. تسلط بر مبانی حقوقی یک اقلیم جزو دارایی‌هایی یک کسب‌وکار و راهی برای حفاظت از دارایی‌هاست؛ اما درباره بانک پاسارگاد، تا جایی که می‌دانم این بانک یکی از قوی‌ترین دپارتمان‌های حقوقی در سطح بانک‌ها و کسب‌وکارهای ایرانی را دارد. ممکن است ما در چالشی مشابه شاهد برخورد متفاوت سیستم قضایی بوده باشیم و این نباید دلیلی بر این شود که تصور کنیم در همیشه بر یک پاشنه می‌چرخد.

مجموعه کتاب چهارجلدی اسناد و پرونده‌های مطبوعاتی ایران دهه ۸۰ اواخر سال گذشته منتشر شد که اسناد ۸۱۶ دادگاه مربوط به رسانه‌ها برای اولین‌بار در یک مجموعه گردهم آمده بود. آمارهای این کتاب نشان می‌دهد برخلاف تصور سیستم قضایی ایران با مدارا با رسانه‌ها برخورد کرده است. بیشترین اتهامات نشر اکاذیب، توهین و افترا، پخش شایعات و مطالب خلاف واقع، اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکس‌ها و مطالب خلاف عفت عمومی بوده است. به عبارتی همه‌کسانی که در فضای رسانه فعالیت می‌کنند زیر این فشارها قرار دارند و نمی‌توان بدون داشتن دپارتمان حقوقی قوی در این عرصه‌ها دوام آورد.

از شکاف‌ها فاصله بگیریم

به خط قرمزها توجه کنیم. متأسفانه دوستان سهامیاب قربانی یکی از همین خط قرمزها شده‌اند و اینکه بیاییم بگوییم چون بانک پاسارگاد از این استارتاپ شکایت کرده، پس بانک کار بدی کرده، با هیچ منطقی درست نیست.

نیازی به تأکید نیست که موافق یک ساعت فیلتر هیچ‌کدام از کسب‌وکارهای ایرانی نیستم، ولی این حق هرجایی است که به درست یا نادرست برای جلوگیری از ضایع‌شدن حقش از جایی دیگر شکایت کند.

نکته مهم اینجاست که سیستم قضایی ما باید به درک دقیق‌تر و عمیق‌تری از فضای کسب‌وکارهای جدید برسد.

این را هم بدانیم که موضوعاتی که ما درگیر آن هستیم، در همه جای جهان وجود دارد. یادمان نرفته روزهایی را که فیس‌بوک به‌شدت در آمریکا و البته اروپا تحت‌فشار قرار گرفت. این استدلال که فیس‌بوک پلتفرم است پس مسئول محتوایی که در آن منتشر می‌شود نیست، یک اشتباه است. قوانین و چارچوب‌هایی مانند GDPR در اروپا روال‌های سختگیرانه‌ای را بر همین پلتفرم‌ها اعمال کرده است. در ایران ممکن است ما عقب‌تر باشیم و لازم است که به کمک سیستم‌های قانونگذاری و اجرای قانون و قضاوت برویم و کمک کنیم که این روال‌ها اصلاح شود.

بنابراین پلتفرم‌ها باید متوجه ریسک انتشار محتوا باشند. همین چند هفته پیش مقاله‌ای در اکونومیست منتشر شده بود که حرفش این بود که دیگر نمی‌توان کسب‌وکارهای بزرگ را نسبت به محتوایی که در پلتفرم‌هایشان منتشر می‌شود، مسئول ندانست.

هرچند که می‌توان کسب‌وکارهای کوچک‌تر را از این قاعده مستثنا دانست اما نکته مهم اینجاست که این حرف که انتشار محتوا در یک پلتفرم هیچ مسئولیتی متوجه مالک پلتفرم نمی‌کند، نه مبنای حقوقی دارد نه مبنای اخلاقی؛ بنابراین بخش حقوقی و تطبیق با قوانین را باید جدی‌تر گرفت؛ به همان اندازه که موضوعی مانند امنیت از اهمیت برخوردار است زیرساخت‌های حقوقی هم مهم است. پلتفرم بودن یا وب‌سایت پربازدید بودن هیچ‌کدام به معنای این نیست که مسئولیتی در زمینه محتوایی که در پلتفرم ما منتشر می‌شود، نداریم.

و در پایان اینکه کسب‌وکارهای گوناگون فعال در عرصه فین تک و عرصه های نوآوری  باید بدانند که لازم است در کنار هم باشند و تصور نکنند این ماجرا برای دیگری است. در طول سال‌های گذشته بخش‌های مختلف کسب‌وکارها دچار چنین چالش‌هایی شده‌اند و اگر بخواهند کوته‌بینانه نگاه کنند، ممکن است از ایجاد چالش و مشکل برای دیگران خوشحال شوند، اما خوب است بدانیم این شتری است که در خانه همه ما می‌خوابد. امیدوارم مسئله‌ای که پیش‌آمده هر چه سریع‌تر حل شود و شاهد بازگشت قوی‌تر سهامیاب به عرصه کسب‌وکارهای ایران باشیم.

یادداشت رضا جمیلی درمورد فیلترشدن سهامیاب

۱ دیدگاه
  1. هومن نوریان می‌گوید

    مثل همیشه عالی. ممنون رضا جان. اینکه یک فعال رسانه ای هم تا این حد در یک موضوع سه جانبه بتواند هم به نعلین بزند و هم به میخ کار شگرفی ست که فقط از پس شما برمیاد.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.