دو صدا میشنویم؛ صدایی که میگوید اکوسیستم استارتاپی ایران ناموفق و فیک است. این صدا همواره و همبسته با فریادهای طیف افراطیون سنتی به گوشمان میرسد. بخشی از طیف سنتی که در مقابل هرگونه نوگرایی مقاومت نشان میدهند و استارتاپیهای دوآتشه و مدعی که خود را اصیلترین جریان استارتاپی ایران میدانند و همیشه در مقام منتقد و دلسوز ظاهر میشوند. دو سر طیف افراطگرایی که به یک آبشخور منتهی میشوند؛ ضدتوسعه.
صدای دیگری که میشنویم، صدایی است که به اکوسیستم استارتاپی ایران بهعنوان یک نجاتدهنده و منجی مینگرد. برهمین اساس آن مقام مسئول زنگ میزند که در جلسهای که با رئیس جمهور محترم داشتیم، ایشان فرمودند استارتاپها میتوانند مشکلات حوزه شما و کل کشور را برطرف و راهحل ارائه کنند. پس زحمت کشیده ظرف چند روز آینده چند استارتاپ معرفی کنید تا این مشکلات ما را حل کنند؛ مشکلاتی که ۳۰ سال است گریبانمان را گرفته است.
ما با دوجریان فکری روبهرو هستیم؛ نگاهی که میگوید اینجا هیچ خبری نیست و همه چیز در حد یک حباب است و نگاهی که میگوید منجی و نجاتدهنده و کلید حل مشکلات در اکوسیستم استارتاپی ایران است.
صاحبان و طرفداران هر دو طیف این صداها برداشت صحیحی از استارتاپ و نوآوری ندارند. مسئولی که زنگ میزند و میپندارد دست در خم رنگرزی کرده و دنبال استارتاپ است، متوجه این موضوع نیست؛ وقتی یک مقام مسئول یا یک صاحب ایده میگوید مشکلات را استارتاپها میتوانند حل کنند، به این معناست که دستگاههای دولتی، صنایع و کشور باید به سمت نوآوری حرکت کنند نه آنکه نوآوری را یکشبه از بازار بخرند. آنهایی که میگویند اینجا خبری نیست و همه چیز حباب است، نوآوری را با پول و ثروت اشتباه گرفتهاند و این ریشه در نگاه کوتاهمدت آنها دارد.
برای فهم بیشتر بیایید نگاهی بیندازیم به آمریکای دهه ۷۰؛ کشوری که بهتازگی سربازانش از جنگ ویتنام بازگشته بودند. کشور دچار بحران اقتصادی شده بود؛ بحرانی که آن را بزرگترین رکود اقتصادی این سرزمین مینامند، در مفاهیم علم اقتصاد رکود نبود.
اقتصاددانان وضعیت اقتصادی آن زمان آمریکا را رکود تورمی یا Stagflation مینامند که به معنای وقوع همزمان تورم و رکود است. فقر و فحشا و ناعدالتی چنان دامن آمریکاییها را گرفته و آمار جرم و جنایت و مواد مخدر و در کل، آسیبهای اجتماعی افزایش یافته بود که بسیاری از تحلیلگران پیشبینی میکردند ظرف ۲دهه آینده جامعه آمریکا به واسطه سیر صعودی آسیبهای اجتماعی در منجلاب فرو خواهد رفت. اما ۲۰ سال بعد همه چیز برعکس شد و جرم، جنایت و آسیبهای اجتماعی به پایینترین حد خود رسید.
عدهای معتقد بودند اقدامات موثر پلیس یا سیاستهای اقتصادی دولت باعث این اتفاق مثبت بود. اگرچه همه اقدامات به نحوی تاثیرگذار بود، اما آنچه جامعه آمریکا را نجات داد، وضع یک قانون بود؛ «قانونیشدن سقط جنین». بیشترین آمار زاد و ولد مربوط میشد به جامعه فقیر و کارگران جنسی که تعداد آنها فقط در شهر نیویورک ۴۰ هزار تن تخمین زده میشد.
کودکانی که به خاطر فقر و نبود امکانات یا پدر و مادر روی به آسیبهای اجتماعی و بزهکاری میآوردند. اگرچه فرماندهان پلیس و مسئولانی که نقشی در حل این مشکل نداشتند لوح تقدیر و پاداشهای بسیاری گرفتند اما واقعیت این بود که آنها در مهار آسیبهای اجتماعی موفق شده بودند چون مجرمان سال ۱۹۹۰، ۲۰سال قبل هرگز به دنیا نیامدهبودند که جرمی مرتکب شوند. وضع حتی یک قانون میتواند نسلی را نجات دهد.
حمایت از جریان نوآوری و وضع قوانین و روی خوش نشاندادن مسئولان حاکمیت در بالاترین سطح، فرصتی تاریخی برای نسل ۲دهه بعد است. ما استارتاپیها یکی از خاطرات مشترکمان و نقدهایمان در مورد سرمایهگذاران سنتی این است که«آنها میگویند این استارتاپ چرا سر سال سود نمیدهد و مدام به سود و زیان فکر میکنند!» نوبت به خودمان هم که میرسد، باز عدهای چرتکه میاندازند که فلان ویسی و فلان مجموعه حباب است، چون از بین ۱۰۰ استارتاپی که سرمایهگذاری کرده فقط ۲ یا ۳تا موفق بوده، پس چون بازدهی بیشتری نداشته، فیک است. بعد همه کلیت اکوسیستم را زیر سوال میبرند. گویی همه سر خم رنگرزی جمعمان جمع است!
آنچه از ابتدای دهه۹۰ شمسی در کشورمان آغاز شده، ایجاد یک جریان نوگرای نوآوری در کشور است. فقط حمایت از استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان، حمایت از چند جوان یا چند شرکت نیست؛ حمایت از یک جریان اصیل و نوگرایی است که ۲۰ سال بعد محصول خواهد داد.
حرف آخر: من، ما و شما در هر مقامی که هستیم، به همان مقدار که برای بالابردن رفاه خود و خانوادهمان تعهد داریم، باید نسبت به نسل آینده نیز متعهد باشیم. کسانی که نمیتوانند تعهد ۲۰ساله به این کشور و به این اکوسیستم داشته باشند، نباید در نقش مدیریت و راهبری قرار گیرند باید میدان را به کسانی بسپارند که صبورتر و دوراندیشترند.
تقویت هر جریان نوگرایی، هر ترند جدید مثل هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، ارزهای دیجیتال و… ساخت و تحقق آینده خلقشده نسلهای بعدی است. در این مسیر طولانی باید همه رقبا را به چشم همکار ببینیم و هرکس در این راه گام برمیدارد را حمایت کنیم و به جای ناامیدی، بذر امیدواری در دلشان بکاریم. ما همه ساکنان یک قطار هستیم که در بستر زمان حال، آینده خلق شده را میسازیم.
برای آنکه آنچه گفتیم فقط حرف نباشد و در مقام عمل برآییم، تیم هفتهنامه شنبه سیاستی را اتخاذ کرده است. هر شرکت استارتاپی، دانشبنیان، صندوق خطرپذیر و… از این تاریخ به بعد در نشریات و رسانههای همکار ما مثل نشریات وزین پیوست، فنآوران و وبسایتهای آیتی ایران، دیجیاتو،راهپرداخت، زومیت، نوپانا و… دیگر رسانههای حوزه فناوری اقدام به درج رپورتاژ و آگهی و تبلیغ کند، هفتهنامه شنبه به این شرکتها ۲۰درصد تخفیف ویژه خواهد داد؛ چه در اشتراک مجله، چه در خدمات مارکتینگ مجله شنبه.
به امید آیندهای که کودکان امروز، ۲۰سال بعد در بستر نوآوری که ما با هم امروز آن را میسازیم، قرار بگیرند و رویاهایشان را زندگی کنند. شما چطور؟ حاضرید برای تحقق و ساخت این بستر ۲۰ ساله چه اقدام عملی را انجام دهید؟
3 دیدگاه ها