دور از تهران از مرتفعترین مکان به اکوسیستم استارتاپی ایران و کسب و کارهای اینترنتی مینگریم. علی رغم فعالیت روزانه و تنفس در این فضا، نمیتوانیم حس دقیقی از وضعیت موجود زیست بوم داشته باشیم. به تعبیر دوستی شاید کمی دور شدهایم، دوری نزدیک.
1. در تحلیل اول به نظر میرسد که این بیحسی و بیوضعیتی شاید ناشی از این باشد؛ قطع شدن جریان شبکهای، برگزار نشدن همایشها، نشستها، کلاسهای آموزشی و نبود مراوده، عدم نشست و برخاست فعالان زیست بوم با یکدیگر و قطع تبادل اطلاعات و…
به یک معنا به سر بردن در بیخبری یا کم خبری.
2. نمیگوییم بیامیدی، اما دیگر از آن شور، نشاط و امید سالهای ۹۵ تا ۹۷ و فعالیتهای استارتاپی جوانانه خبری نیست. میدانیم که در یک رودخانه دو بار نمیشود شنا کرد، اما تحولات و تغییرات سیاسی داخلی، استمرار تحریمها و عدم امکان داد و ستد تجاری با جهان و سرمایهگذاران خارجی، تصویب طرح صیانت و طرح موضوعاتی مثل فیلتر شدن شبکههای اجتماعی خارجی، افراطی شدن فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، وضع قوانین دست و پاگیر مثل اجباری شدن اینماد و… باعث شده فعالان این حوزه بخصوص جوانان در کسالتی کرخت به سر ببرند.
در این بین، بخشی از نیروهای نخبه کارآفرین و متخصص از ایران رفتند و دیگرانی نیز در آستانه مهاجرت هستند و برخی هم به جلای وطن فکر میکنند.
3.در نیمه دوم دهه ۸۰ استارت برخی استارتاپهای بزرگ مثل دیجی کالا و کافه بازار زده شد و در ابتدای دهه ۹۰ اولین سرمایهگذاریهای ونچر کپیتال آغاز شد. اگر چه در همان دوران هم کشور در شرایط تحریمی قرار داشت اما امید به آینده باعث شد کار آفرینان و سرمایهگذاران کنار یکدیگر شروع به راهاندازی کسب و کار و سرمایهگذاری کنند.
آنچه امروز ما به آنها استارتاپها یا شرکتهای بزرگ اینترنتی میگوییم، بذرشان یک دهه پیش کاشته شد.
سوال این است آیا امروز بذری کاشته میشود؟ آیا در پایان سال ۱۴۰۰ شاهد شکلگیری استارتاپ بزرگ جدیدی خواهیم بود؟
به زعم نگارنده در ده سال آینده دیگر شاهد شکلگیری استارتاپهای بزرگ نخواهیم بود.
این یک تحلیل نیست منطق بازار این را میگوید وقتی ماهیهای بزرگ در دریاچه کوچک (سرمایه اندک ونچر کپیتالها و بازارهای محدود داخلی) گرفتار شدهاند و ورود آنها به دریای آزاد (بورس و بازار جهانی) مسدود شده است. وقتی ماهیهای بزرگ نمیتوانند تامین سرمایه کرده و به سرچشمه بازگردند و تخم ریزی کنند و در نهایت به مبدا بازگشته و تخمریزی کنند، چگونه میتوان انتظار داشت در مرحله بذری استارتاپهای بسیاری متولد شوند که در نهایت از میان آنها چند استارتاپ تبدیل به شرکت بزرگ اینترنتی شوند!
حرف آخر:
آنکه باد میکارد طوفان درو میکند. اکوسیستمی که داستان موفقیت در آن شکل نگیرد، وقتی بعد از یک دهه سرمایهگذاری، بازگشت سرمایهای اتفاق نمیافتد، وقتی استارتاپها نمیتوانند سرمایهگذار داخلی وخارجی جذب کنند و برای تامین سرمایه راه بورس را مسئولان داخلی بر آنها بستهاند، وقتی ناامیدی روز افزون و مهاجرت موضوع روز جوانان کارآفرین استارتاپی است و… چگونه میتوان انتظار داشت یک دهه بعد از آنچه نکاشتهایم محصولی درو کنیم. حال ما خوب نیست، حال جوانهای استارتاپی و حال اکوسیستم خوب نیست. برای کسی مهم است؟